جامعه روحانیت مبارز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جامعه روحانیت مبارز، از مهم ترین تشکلهای روحانیان فعال در امور سیاسی
ایران از ۱۳۵۶ ش تاکنون می باشد.
پس از شکست
قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، روحانیان فعال در این عرصه، علت شکست را نداشتن تشکیلات منسجم دانستند و به ضرورت وجود تشکل پی بردند؛ با این همه، در سالهای بعد نیز نتوانستند تشکیلات منسجمی پدید آورند، هرچند با تشکیل جلسات هفتگی در منازل افراد و نیز هدایت فعالیتهای بسیاری از
مساجد و تکایا، عملاً در مبارزه با
حکومت پهلوی حضور فعال داشتند.
در ۱۳۵۶ش، در پی توصیههای مؤکد
امام خمینی، رهبر
انقلاب اسلامی ایران (متوفی ۱۳۶۸ ش)، مبنی بر هماهنگی نیروهای
مسلمان در مبارزه با
حکومت شاه و با تشویق و حمایت
آیت اللّه مرتضی مطهری (
شهادت در ۱۳۵۸ ش)، نخستین هسته جامعه روحانیت مبارز ایجاد شد.
برنامه ریزی راه پیماییها، سخنرانی در مساجد، تهیه شعارها، و هماهنگی و سازماندهی مبارزه بر ضد حکومت پهلوی عمدتاً برعهده جامعه روحانیت مبارز بود. ارسال تلگرام به امام خمینی و یکی دو اقدام دیگر به مثابه اعلام حضور جامعه روحانیت در مبارزات و حرکتهای سیاسی بود.
اساسنامه مفصّل
جامعه روحانیت مبارز در ۱۳۵۷ ش، هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تدوین شد که در آن برخی اهداف جامعه روحانیت بدین شرح معرفی گردید: پاسداری مکتبی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، نظارت بر امور کشور به منظور استقرار
حق و
عدالت، برقراری روابط منظم با مراکز خبری و تبلیغی داخل و خارج، ایجاد مراکز تحقیقاتی دینی و فرهنگی، برخورد متعهدانه و فعال با رویدادهای مهم داخلی و خارجی، و تقویت کلیه سازمانها و نهادهای خدمتگزار جمهوری اسلامی. جامعه برای تحقق بخشیدن به اهداف مذکور تأسیس این دوایر هشتگانه را پیش بینی کرد: دایره فعالیتهای سیاسی اجتماعی، دایره فرهنگی دینی، دایره تربیتی و آموزشی، دایره تبلیغات اسلامی، دایره مساجد، دایره خدمات، دایره تحقیقات علمی و دایره مدارس علوم دینی. برطبق این اساسنامه، قلمرو فعالیت جامعه کل کشور بود.
پس از تدوین
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از بندهای این اساسنامه، چون در حوزه وظایف نهادها و سازمانهای دولتی بود، منتفی گردید.
در آذر ۱۳۵۸، به توصیه امام خمینی حوزه عملکرد اساسنامه جامعه محدود گردید و جامعه موظف شد ضمن تجدید نظر در تشکیلات خود، اعضای شورای مرکزی را انتخاب نماید، لذا اساسنامه جدیدی تنظیم شد که بسیاری از بندهای اساسنامه پیشین در آن حذف گردید و نام جامعه روحانیت مبارز به جامعه روحانیت مبارز
تهران تغییر یافت که حاکی از محدود شدن قلمرو فعالیت آن بود.
آخرین تغییر در اساسنامه جامعه، در ۲۹ مرداد ۱۳۷۵ روی داد که عنوان رسمی آن، جامعه روحانیت مبارز استان تهران گردید.
مرکز جامعه روحانیت ابتدا در شمیران بود، بعد به سرعت در هر منطقه تهران یک نماینده در بخش مرکزی یافت.
امروزه این تشکل با هشت دفتر در هشت منطقه شهر تهران فعالیت میکند.
در سال ۱۳۵۶ شهیدان
آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله مطهری،
آیتالله مفتح به فکر سازماندهی وانسجام روحانیت در منطقۀ شمیران ومناطق دیگر تهران افتادند و به آمادهسازی مقدمات آن پرداختند؛ سال بعد، عدهای از روحانیون با تایید حضرت امام (رحمةاللهعلیه) توسط شهید آیتالله مطهری وبا شرکت عدهای از اعضای
جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم گرد آمده جامعۀ روحانیت مبارز تهران را تشکیل دادند.
این جامعه هیچگونه مجوز رسمی از
وزارت کشور نگرفته است؛ زیرا اعضای آن معتقدند که روحانیت بازوی رهبری است واین مجموعه، تشکلیحزبی وصنفی نیست وتا زمانی که در این حوزه کار کند، نیاز به مجوز از وزارت کشور ندارد.
در حال حاضر، دبیر کل این گروه،
آیتالله محمدرضا مهدویکنی وسخنگوی آن
حجت الاسلام سیدرضا تقوی است. اعضای شورای مرکزی آن شامل آقایان
امامی کاشانی،
هاشمی رفسنجانی،
ناطق نوری،
حسن روحانی،
موحدی کرمانی،
غیوری نجفآبادی،
عمید زنجانی،
سید رضا تقوی،
انواری،
مصباحی میباشند.
جامعه به عنوان تشکلی مذهبی، سیاسی و اجتماعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضوری مؤثر و تعیین کننده در مجالس قانونگذاری، مجامع و شوراهای مشورتی، قضایی، سیاستگذاری و اجرایی کشور، به ویژه از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ ش، داشته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز که جامعۀ روحانیت مبارز به طور رسمی تشکیل شد، برخی از آنان، حزب جمهوری اسلامی را نیز تشکیل دادند. جامعۀ روحانیت مبارز در سال ۱۳۵۸ ه.ش ودر اولین دورۀ ریاست جمهوری از نامزدی
ابوالحسن بنیصدر حمایت کرد که با اکثریت قاطع آرا به پیروزی رسید.
سپس در انتخابات مجلس اوّل در سال ۱۳۵۸ ه.ش و انتخاب
شهید محمدعلی رجایی در سال ۱۳۶۰ ه.ش و سپس
آیتالله خامنهای به ریاست جمهوری در همان سال، پیروزیهای چشمگیری به دست آورد.
پس از وقایع ۱۳۶۰ ه.ش وعزل بنیصدر وترورهای کور
سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، تقریباً تمام احزاب سیاسی منحل یا جلوی فعالیتهای آنان گرفته شد وتنها جامعۀ روحانیت مبارز فعال بود که اکثر مقامهای کلیدی کشور را در دست داشت.
در دورۀ دوم مجلس شورای اسلامی نیز نامزدهای این جامعۀ اکثریت آرا را به خود اختصاص داده وبه مجلس راه یافتند. ولی بیشتر این افراد بعدها، جناج چپ را تشکیل دادند. از این رو در اوایل سال ۱۳۶۷ ه.ش و در انتخابات سومین دورۀ مجلس دو فهرست جداگانه در تهران ارائه دادند، که بیشتر افراد در دو فهرست مشترک بودند. و مجمع روحانیون مبارز به پیروزی قابل توجّهی دست یافت.
در بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ ه.ش که دورۀ
ریاست جمهوری آیتالله خامنهای و نخست وزیری آقای
میرحسین موسوی بود، بیشتر اعضای
دولت از جناح چپ یا مجمع روحانیون مبارز بودند.
سال ۱۳۶۸ ه.ش هر دو گروه از نامزدی آقایهاشمی رفسنجانی حمایت کردند. در نتیجه، ایشان با کسب بیش از ۹۰ درصد آرا به ریاست جمهوری انتخاب شد.
اما آقایهاشمی بیشتر چهرههای وابسته به جامعۀ روحانیت وجمعیت
مؤتلفۀ اسلامی در کابینۀ وارد نمود واز جناح مقابل، تنها به
سید محمد خاتمی،
مصطفی معین،
عبدالله نوری و
غلامرضا آقازاده اکتفا نمود.
این عمل وسپس انتخاب آقای
کروبی به ریاست
مجلس شورای اسلامی پس از ریاست جمهوری آقای هاشمی، و نیز وجود دیدگاههای متفاوت وسرانجام در آستانۀ انتخابات مجلس چهارم (۱۳۷۱) ردّ صلاحیت عدۀ زیادی از اعضای جناح چپ اختلافات را به اوج خود رساند. در هر حال جامعۀ روحانیت مبارز وتشکلهای همسو توانست اکثریت آراء را به دست آورد.
ومجمع روحانیون مبارز تقریباً از صحنه کنار رفت.
در انتخابات سال ۱۳۷۲ در دولت دوم آقای هاشمی، فرد شاخصی از جناح چپ حضور نداشت.
با فشار بیش از حد مجلس چهارم به آقای هاشمی در کنار گذاشتن افراد وابسته به جناح چپ و
استیضاح وزیر بهداشت، وعدم رای اعتماد به وزیر
اقتصاد ودارایی اختلاف نظر بین دولت وجامعۀ روحانیت مبارز و تشکلهای همسو روز به روز بیشتر شد و سرانجام دومین انشعاب به نام «کارگزاران سازندگی» که در واقع طرفداران آقای هاشمی بودند، در جامعۀ روحانیت مبارز پدید آمد.
در سال ۱۳۷۵ مجلس پنجم با اکثریت جناح راست (ارزشگرا) به همراه جناح کارگزاران سازندگی وچپ یا فراکسیون «مجمع حزب الله» کار خود را آغاز کرد.
در اواخر سال ۱۳۷۵ جناح چپ وکارگزاران متحد شده، سید محمد خاتمی را به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی کردند که با رای اکثریت در دوم خرداد ۱۳۷۶ به پیروزی رسید. در مجلس ششم نیز جناح راست در اقلیت قرار گرفت.(برگرفته از کتاب جریان شناسی،
مهدی نظرپور و
لطفعلی لطیفی.)
با تشکیل حزب جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۵۸، که پنج تن از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، در رأس آن قرار داشتند به تدریج میان حزب جمهوری و جامعه روحانیت اختلافاتی بروز کرد که اوج آن در انتخابات نخستین دوره ریاست جمهوری بر سر معرفی نامزدهای ریاست جمهوری بود.
در ۱۳۶۶ ش، به سبب اختلاف نظر بر سر نامزدهای انتخاباتی و چند مورد دیگر، تعدادی از اعضا که با مواضع اکثر اعضای جامعه مخالف بودند از شورای مرکزی جامعه جدا شدند و به همراه عده ای دیگر از روحانیان، مجمع روحانیون مبارز تهران را تشکیل دادند.
پس از این رخداد، در تعاریف سیاسی، جامعه روحانیت مبارز استان تهران را راست اسلامی و سپس راست سنّتی خواندند. پس از تغییر نام جریانهای راست و چپ اسلامی به
اصولگرا و
اصلاح طلب، جامعه روحانیت جزء تشکلهای اصولگرا به شمار میآید.
دومین رخداد در جامعه بر سر نحوه اداره کشور، در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، عضو بلند پایه جامعه روحانیت مبارز، روی داد. در ۱۳۷۴ش، به سبب پدید آمدن اختلاف نظر جدّی میان بیشتر هواداران و مسئولان جامعه روحانیت مبارز به رهبری ناطق نوری (رئیس وقت مجلس شورای اسلامی)، با اعضای هیئت دولت بر سر عدالت اجتماعی، استقرار ارزشهای دینی و برخی مسائل
اقتصادی و فرهنگی، هاشمی رفسنجانی از جامعه روحانیت مبارز فاصله گرفت اما با موضع گیری بعدیِ او مبنی بر عضویت در جامعه روحانیت مبارز، زمینه های تضعیف جامعه منتفی شد.
قرار ندادن اسامی پنج نفر از نامزدهای انتخاباتی برای مجلس پنجم که هاشمی رفسنجانی به شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد کرده اما شورا آن را رد کرده بود به شکاف بیشتر انجامید.
این تشکل نشریه رسمی، که دیدگاهها و مواضع رسمی آن را بازتاب دهد، ندارد لذا آنچه به عنوان مواضع جامعه در منابع آمده صرفاً برداشتی از مواضع اعضای آن است. به طور کلی جامعه روحانیت از لحاظ سیاسی، ولایت فقیه را محور نظام و ستون انقلاب
و آن را امری تشخیصی، نه انتخابی، می داند که
مشروعیت خود را از مردم نمیگیرد، بدین معنا که مردم در انتخاب
ولی فقیه نقشی ندارند اما با انتخاب
خبرگان و متخصصان دینی، به آنان مأموریت میدهند تا ولیّ فقیه را کشف کنند. از سوی دیگر، این تشکل مشارکت سیاسی مردم را در حکومت از جنبه تکلیف نگاه میکند و شرکت در انتخابات را واجب شرعی، و مهمترین وظیفه شرعی هر
مسلمان را تلاش در جهت استقرار و سپس حفظ
حکومت اسلامی میداند.
از لحاظ
اقتصادی جامعه روحانیت طرفدار
اقتصاد بازار آزاد و واگذاری کارها به بخش خصوصی و مردم است و همواره از دولتی شدن
اقتصاد انتقاد کرده است. همچنین به بخش خصوصی، مشارکت مردم، و کاهش نقش دولت در امور
اقتصادی توجه ویژه ای دارد. دفاع از حق فرد برای کسب سود، با التزام به
احکام فقهی، هر چند منجر به سرمایهداری شود و نیز واقعی دانستن تفاوت سطح زندگی افراد جامعه، به جامعه روحانیت مبارز نسبت داده شده است.
در سالهای اخیر و به خصوص با شروع اصلاحات از ۱۳۷۶ ش، جامعه روحانیت همواره نگرانی خود را از وضع فرهنگی کشور ابراز داشته و خواستار نظارت بیشتر دولت بر محصولات فرهنگی و از جمله مطبوعات شده است. این جامعه در امور فرهنگی، بر حفظ ارزشهای معنوی انقلاب تکیه دارد و در سیاست خارجی، حکومت اسرائیل را نامشروع میداند و حامی مردم
فلسطین است. همچنین معتقد به برقراری روابط خارجی بر اساس
عزت و اقتدار است.
ابزارها و شیوه های تأثیرگذاری جامعه روحانیت مبارز بر افکار عمومی و نقش آن در تحولات سیاسی کشور عبارت است از: معرفی
مرجع تقلید، اداره امور مساجد، حضور مؤثر در مجالس و مجامع و شوراهای سیاستگذاری و مشورتی و تصمیم گیری، مطبوعات، خطبههای
نماز جمعه، بیانیهها، اطلاعیهها و خبرنامه ها. اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت از آغاز جمهوری اسلامی تاکنون، در شورای انقلاب، قوای سه گانه
مقننه و
مجریه و
قضائیه، نیروهای مسلح، حوزه های علمیه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی امنیت ملی، مراکز آموزش عالی و جایگاههای امامت جمعه و نمایندگی ولیّ فقیه در استانها و شهرستانهای کشور مناصب مهمی داشته اند، از جمله در شورای انقلاب، شش تن از اعضای مؤثر جامعه روحانیت (مطهری، هاشمی رفسنجانی،
موسوی اردبیلی،
باهنر، مهدویکنی، خامنهای و
بهشتی) که توسط امام (رحمةاللهعلیه) تشکیل شد، سهم بسزایی در پیشبرد اهداف انقلاب داشتند،حضور داشتند. ریاست قوه قضائیه طی دو دوره متوالی (۱۳۷۱ـ ۱۳۷۸ ش) برعهده محمد یزدی (عضو شورای مرکزی جامعه) بود؛ ریاست مجلس شورای اسلامی در دوره اول و دوم با هاشمی رفسنجانی و در دوره چهارم و پنجم با ناطق نوری بود؛ اکثر نمایندگان مجلس در این دوره ها، از اعضا و هواداران جامعه بودند.
دفتر اصلی جامعه روحانیت مبارز در تهران به عنوان مؤسسه فرهنگی جامعه روحانیت مبارز به ثبت رسیده است.
یکی دیگر از چالشهای داخلی جامعه روحانیت مبارز تهران، موضوع جایگاه قانونی آن است. تعدادی از اعضای آن با ثبت و رسمی شدن جامعه به عنوان گروه یا سازمان سیاسی مخالفاند و جامعه را بیشتر نهادی روحانی میدانند. در برابر، برخی دیگر موقعیت فعلی جامعه روحانیت را مغایر قانونمندی کشور میدانند و معتقدند باید هر چه زودتر اساسنامه جامعه از سوی شورای مرکزی جدیدی تصویب شود و جامعه به ثبت قانونی برسد.
چون
جامعه خود را حزب یا تشکل سیاسی نمیداند، نشریه رسمی ندارد و تنها ترجمان (ارگان) آن روزنامه رسالت است که برخی اعضای برجسته جامعه، آن را در ۱۳۶۳ ش تأسیس کردند.
خبرنامه جامعه روحانیت ماهانه منتشر میشود و فقط برای آگاهی از اخبار داخلی و خارجی، برای مدیران ارشد کشور، اعضا و هواداران و تشکلهای همسو ارسال میگردد.
در سالهای اخیر جامعه روحانیت مبارز در کنار تشکلهای همسوی خود (از جمله حزب مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، انصار حزب اللّه، جامعه اسلامی دانشگاهیان، جامعۀ زینب، انجمن اسلامی پزشکان، جامعۀ اسلامی کارگران، انجمنهای اسلامی اصناف
بازار تهران، جامعۀ وعاظ تهران، و جامعۀ فرهنگیان.) نقش مهمی در تحولات سیاسی ایران داشته
و به عنوان فراگیرترین تشکل سیاسی، از ابتدای انقلاب تاکنون در حاکمیت کشور، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، و در مهم ترین تصمیم گیریهای کشور دخالت داشته است.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جامعه روحانیت مبارز»، شماره۴۳۹۴. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جامعه روحانیت مبارز»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۳.