• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جالُوتَ‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جالُوتَ: (فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ)
جالُوتَ: (من اعلام القرآن) نام وى در تورات، «جليات» خوانده شده، پهلوانى فلسطینی و مسلح بوده و فرماندهى سپاه را برعهده داشته است.
اسرائیلیان به فرماندهى «طالوت» با او به جنگ پرداختند. سرانجام، «جالوت» در ميدان جنگ به دست «حضرت داود (علیه‌السلام)» (كه در لشكر طالوت بود) كشته شد و اسرائيليان پيروز شدند.
در دايرة‌المعارف اسلامى آمده كه اين نبرد در محلّ «غور» يا دره سفلاى اردن اتفاق افتاده است. نام «جالوت» سه‌بار در قرآن مجید تكرار شده است.



به مواردی از کاربرد جالُوتَ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - جالُوتَ‌ (آیه ۲۴۹ سوره بقره)

(فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ) (و هنگامى كه طالوت به فرماندهى لشكر بنی‌اسرائیل منصوب شد، و سپاهيان را با خود بيرون برد، به آن‌ها گفت: «خداوند، شما را به وسيله يک نهر آب، آزمايش مى‌كند؛ آن‌ها كه از آن بنوشند، از من نيستند؛ و آن‌ها كه بيشتر از يک پيمانه با دست خود، از آن نخورند، از من هستند.» و همگى جز عدّه كمى، از آن نوشيدند. سپس هنگامى كه او، و كسانى كه به او ایمان آورده بودند، و از بوته آزمايش، سالم به در آمدند، از آن نهر گذشتند، از كمىِ نفرات خود، ناراحت شدند؛ و گفتند: «امروز، ما توانايى مقابله با «جالوت» و سپاهيان او را نداريم.» امّا آن‌ها كه مى‌دانستند خدا را ملاقات خواهند كرد و ايمان بيشترى داشتند گفتند: «چه بسيار گروه‌هاى كوچک كه به خواست خدا، بر گروه‌هاى بزرگ پيروز شدند.» و خداوند با صابران و استقامت كنندگان است.)

۱.۱.۱ - جالُوتَ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه فصل به معناى جدايى مكانى است، هم چنان كه در آيه:(وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ) به همين معنا است، و چه بسا كه در معناى قطع يعنى ايجاد جدايى دو چيز استعمال شود مانند آيه‌ (وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ) و بنابر اين كلمه نامبرده هم متعدى استعمال مى‌شود .
كلمه جند به معناى مجتمعى انبوه است، چه از انسان و چه از هر چيز ديگر، و اگر لشگر را جند ناميده‌اند به خاطر همين است كه جمعيتى متراكم هستند و اگر در آيه مورد بحث، كلمه را به صيغه جمع جنود آورده، براى اين بوده كه بفهماند جمعيت بنى اسرائيل كثرت قابل ملاحظه‌اى داشتند، با اينكه به حكم جملات بعدى همين آيه، مؤمنين واقعى آنان، بعد از عبور از نهر اندک بودند، (و اين ملاكى دست مى‌دهد كه در سختى‌ها هميشه مؤمنین پايدار مى مانند) و نظير اين نكته در آيه بعد هم كه مى‌فرمايد: (وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ) از كلمه جنود استفاده مى‌شود.

۱.۲ - جالُوتَ‌ (آیه ۲۵۰ سوره بقره)

(وَ لَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ) (و هنگامی که در برابر «جالوت» و سپاهیان او قرار گرفتند گفتند: «پروردگارا! شکیبایی و استقامت را بر ما فرو ریز؛ و قدم‌های ما را ثابت بدار؛ و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان.)

۱.۱.۱ - جالُوتَ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه بروز به معناى آشكار شدن است، و به همين جهت بيرون شدن هماورد از لشگر دشمن و مبارزه طلب كردن او را براز مى‌گويند، و كلمه افراغ كه فعل امر افرغ، مشتق از آن است به معناى ريخته‌گرى است، يعنى فلز آب شده‌اى را در قالب بريزند، و منظور از آن در اينجا اين است كه خدای تعالی صبر را در دل آنان و به قدر ظرفيت دل‌هايشان بريزد.
پس در حقيقت اين تعبير، استعاره از كنايه لطيفى است، و همچنين تثبيت اقدام كنايه است از اينكه ايشان را در جهاد ثابت قدم كند تا فرار نكنند.

۱.۳ - جالُوتَ‌ (آیه ۲۵۱ سوره بقره)

(فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَ لَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَ لَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ) (آن‌گاه به خواست خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت وا داشتند؛ و «داوود» نوجوان شجاعى كه در لشكر «طالوت» بود)، «جالوت» را كشت؛ و خداوند، حكومت و دانش را به او بخشيد؛ و از آنچه مى‌خواست به او تعليم داد. و اگر خداوند، بعضى از مردم را بوسيله بعضى ديگر دفع نمى‌كرد، زمين را فساد فرا مى‌گرفت، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد.)

۱.۱.۱ - جالُوتَ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: هزم به معناى دفع كردن دشمن است.
(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ‌) همه مى‌دانند كه منظور از فساد زمين، فساد سكنه زمين است، يعنى فساد اجتماع انسانی، البته اگر به دنبال فساد اجتماع، خود كره زمين هم فاسد شود، اين فساد به تبع منظور آيه مى‌شود، نه بالذات، و اين خود يكى از حقايق علمى است كه قرآن از آن پرده بردارى كرده است.
توضيح اين‌كه: سعادت نوع بشر به حد كمال نمى‌رسد مگر به اجتماع و تعاون، و معلوم است كه اجتماع و تعاون تمام نمى‌شود مگر وقتى كه وحدتى در ساختمان اجتماع پديد آيد، و اعضاى اجتماع و اجزاى آن با يكديگر متحد شوند، به طورى كه تمامى افراد اجتماع چون تن واحد شوند، همه هماهنگ با يک جان و يک تن فعل و انفعال داشته باشند، و وحدت اجتماعى و محل و مركب اين وحدت، كه عبارت است از اجتماع افراد نوع، حالى شبيه به حال وحدت اجتماعى عالم مشهود و محل آن دارد.
و ما مى‌دانيم كه وحدت نظام عالم نتيجه هماهنگى تاثير و تاثرى است كه در بين اجزاى عالم در جريان است، ساده‌تر بگويم نظامى كه در عالم هست به اين جهت برقرار است كه بعضى از اجزاى عالم بعضى ديگر را دفع مى‌كند، و در جنگ و ستيزى كه بين اسباب عالم است: بعضى بر بعضى ديگر غلبه نموده و آن را از خود مى‌راند، و آن بعض رانده شده هم تسليم و رانده مى‌شود، و اگر اين زورآزمايى نبود عاملى كه بايد مغلوب شود، مغلوب نمى‌شد، اجزاى اين نظام هماهنگ و به هم مربوط نمى‌شد بلكه هر سببى به همان مقدار از فعليت كه خاص او است باقى مى‌ماند، و در نتيجه هيچ جنب و جوشى جريان نمى‌يافت، و عالم وجود از كار مى‌افتاد.

۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.    
۲. فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، ج۳، ص۱۹۳.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دارالقلم، ص۱۹۹.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۳۴۴.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲، ص۲۴۲.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۴۹.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱.    
۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۴.    
۹. أنعام/سوره۶، آیه۵۷.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۰.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۴۴۱.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۹۱.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۹۱.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۸.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۰.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۴۴۳.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۹۳.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۹۴.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۹.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۴۴۴.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۲۹۳.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۹۵.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۲۰.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «جالُوتَ‌»، ص۳۷۹.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره بقره | لغات قرآن




جعبه ابزار