جابیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جابیه، شهری قدیمی و با
اهمیت در قرون اولیه اسلامی، در جنوب
سوریه کنونی و امروزه نام قریهای در همان موضع میباشد.
این شهر در
حدود هشتاد کیلومتری جنوب
دمشق، تقریباً در قسمت میانی محافظة (استان) دَرعای کنونی، نزدیک آبادی نَوا قرار داشت. دامنههای جنوبی شهر منتهی به نهر
یرْموک بود و به همین سبب آب و هوای مناسبی داشت.
برخی جابیه (جمع آن الجوابی) را به معنای آبگیر یا استخر کوچک دانستهاند.
در دیوان حسان بن ثابت
اشعاری درباره قریه جابیه آمده است. از این شهر با نام جابیة الجولان نیز یاد شده است.
دروازه جنوبی شهر دمشق باب الجابیه نام داشته که احتمالاً از قبل از
اسلام باقی مانده بوده است.
امروزه مردم بومی از چشمه پر
آب و مراتع پیرامون جابیه استفاده میکنند.
جابیه پیش از اسلام، از شهرهای معتبر و با شکوه شام و پایتخت امرای غَسّانی (مقر فیلارک/ فولارخوس بزرگ؛ لقبی که رومیها به امرای غسّانی داده بودند) بود و به همین سبب به آن جابیة الملوک نیز میگفتند،
چنانکه حارث بن جَبَلَه (متوفی ۵۶۹ یا ۵۷۰ میلادی)، ۲۱
سال و پنج ماه دراین شهر
حکومت کرد.
به گفته مسعودی
اقامتگاه
ایوب پیامبر نیز نزدیک جابیه، در ناحیه حوران (در شمال جابیه)، بوده است.
واقدی (متوفی ۲۰۷) در فتوح الشام
در ذکر
نبرد یرموک و فتح
بیت المقدس از این شهر یاد کرده است. جابیه در سال سیزدهم، در
زمان خلافت ابوبکر، فتح شد. در این زمان، ابوعبیده جَرّاح، از فرماندهان سپاه مسلمانان، با هفت هزار سپاهی، شهرهای
یرْموک، سَرغ، جابیه و الرَّماده را ــ که به هم نزدیک و مرتبط بودند ــ فتح کرد.
به نوشته اَزْدی
پس از این فتح، ابوعبیده از جابیه به باب الجابیه رفت، اما قبل از آن، لشکریانش در اردوگاه نظامی خودساخته نزدیک شهر مستقر شده بودند.
جابیه پس از فتح مسلمانان، نقطه ورودی شامات از سمت حجاز به شمار میرفت، به طوری که نظامیان برای فتح شهرهای شمالی و ساحلی شام، از جابیه میگذشتند. مثلاً،
عمر بن خطاب، پس از فتح جابیه، بارها از آنجا به شهرهای شمالی شام رفت.
غنایم
نبرد یرموک (در
رجب سال پانزدهم) نیز در جابیه تقسیم شد.
در سال هفدهم، فرماندهان نظامی (از جمله یزید بن ابوسفیان و
خالدبن ولید) و امرای قبایل در جابیه جمع شدند، عمربن خطاب به آنجا رفت و خطبه معروف به خطبة الجابیه را خواند و عهدنامه
صلح بیت المقدّس را
امضا کرد.
به نوشته طبری
سبب رفتن عمر به جابیه، در خواست مردم بیت المقدّس برای امضای عهدنامه صلح به دست شخص
خلیفه بود. دراین سفر عدهای از صحابه، از جمله
عثمان بن عفان و
بلال حبشی، همراه عمر بودند.
روز تجمع لشکریان و امرا وایراد خطبه عمر به یوم الجابیه معروف شد.
در سال هجدهم،
طاعونی در عَمواس (دهکدهای که اکنون در ۳۲ کیلومتری شمال غربی بیت المقدّس قرار دارد)
شایع شد که بر اثر آن بسیاری از مردم جابیه، از جمله
ابوعبیده، کشته شدند.
واقعه دیگری که نام جابیه را در
تاریخ ثبت کرده است، در سال ۶۴ روی داد. دراین سال، با
مرگ معاویة بن یزید بن معاویه و آشفتگی اوضاع دمشق، ضحاک بن قیس، امیر دمشق، به جابیه ــ که ظاهراً از شهرهای اصلی و اداره مرکزی جُند (استان)
دمشق بود ــ رفت و از قبایل برای
بیعت با
عبدالله بن زبیر،
دعوت رسمی کرد. حسّان بن مالک بن بَحْدَل کلبی (از سران بنی حارث) ــ که در
طبریه و
اردن به سر می
برد و در پی بیعت با
خالدبن یزید بود ــ با او مخالفت کرد. در این زمان، همه بزرگان قبایل و امرا در جابیه جمع شدند و پس از
مشاوره با مردم، در دارالاماره (مقر حکومت) با مروان بن
حکم بیعت کردند. آنگاه
نبرد سختی میان مروان و ضحاک در مَرْجِ راهِط روی داد و ضحاک گرچه پیشنهاد صلح مروان را پذیرفته بود، کشته شد.
حتّی
میگوید در زمان اجتماعِ جابیه که به بیعت با مروان انجامید، شام چهار جُند (دمشق، حِمْص، اردن و
فلسطین) داشت و با اینکه در زمان
یزیدبن معاویه (۶۰ـ۶۴) و
عبدالملک بن مروان (۶۵ـ۸۶) جُندهای دیگری تشکیل شد، جابیه همچنان مدتها مستقل و غیر وابسته به هیچیک از جندها باقی ماند.
در دوره بنی امیه (۴۱ـ۱۳۲) جابیه مدتها مرکز جُند دمشق بود و
اهمیت فراوان داشت، به طوری که تعیین دو فرزند عبدالملک بن مروان برای
خلافت در این شهر انجام شد، اما در زمان سلیمان بن عبدالملک و سپس در دوره
عباسیان (۱۳۲ـ ۶۵۶)، که در از بین
بردن آثار امویان
همت داشتند، این شهر از رونق افتاد. نوشته های جغرافیانویسان مسلمان سده سوم به بعد مؤید همین نکته است. بنابراین نوشته ها، جابیه در سده سوم از کوره های دمشق بود،
اما در سده های پنجم و ششم از آن با تعبیر موضعی در شام یاد شده است.
در سده هفتم نیز یاقوت حموی
از قریه جابیه نزدیک تپهای به همین نام (تَل الجابیه) نام
برده است.
(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۳) ابن خرداذبه.
(۴) ابنسعد، الطبقات الکبرى (لیدن).
(۵) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۰.
(۶) ابن فقیه.
(۷) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۸) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: دارابن کثیر، (بی تا).
(۹) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی.
(۱۰) محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الافاق، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیه، (بی تا).
(۱۱) محمدبن عبداللّه ازدی، تاریخ فتوح الشام، چاپ عبدالمنعم عبداللّه عامر، قاهره ۱۹۷۰.
(۱۲) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۳) بلاذری (بیروت).
(۱۴) فیلیپ خوری حتّی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین،.
(۱۵) ترجمه کمال یازجی، ج ۲، بیروت ۱۹۵۹.
(۱۶) حسان بن ثابت، دیوان، چاپ ولید عرفات، لندن ۱۹۷۱.
(۱۷) حمزه بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة والسلام، بیروت: دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
(۱۸) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمرعبدالسلام تدمری.
(۱۹) محمدبن احمد ذهبی، حوادث و وفیات ۱۱ـ۴۰ ه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۲۰) طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۱) مسعودی، تنبیه.
(۲۲) مسعودی، مروج (بیروت).
(۲۳) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
(۲۴) عمر واقدی، فتوح الشام، بیروت: دارالجیل، (بی تا).
(۲۵) یاقوت حموی.
(۲۶) یعقوبی، تاریخ.
(۲۷) EI ۲ , sv " A l-Dja ¦biya" (by H Lammens- (J Sourdel- Thomine).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جابیه»، شماره۴۲۹۹.