• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکلیف محال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تکلیف محال به تکلیف غیر قابل صدور از مکلِّف اطلاق می‌شود.



تکلیف محال، در جایی است که خود تکلیف و طلب (تکلیف من حیث هو) محال باشد؛ در مقابل تکلیف به محال ، که خود تکلیف و طلب استحاله ندارد بلکه به سبب امتناع وقوع متعلق آن در خارج، محال است.


تکلیف محال هم از حکیم هم از سفیه ، هم از جاهل و هم از عالم محال است، اما تکلیف به محال فقط از حکیم آگاه به استحاله، محال است؛ برای مثال، تکلیف به پرواز در آسمان از حکیم آگاه به استحاله، محال و قبیح است، هر چند که صدور آن از سفیه یا جاهل به استحاله بعید نمی‌باشد.


مثال برای تکلیف محال، طلب کردن چیزی است بدون داشتن رحجان مطلوب در نظر طالب، که حتی از مجنون و سفیه محال است، زیرا آن چه را که مجنون به آن امر می‌کند در نظر او رجحان دارد.
برخی اصولیون متاخر هم چون مرحوم « آخوند خراسانی » مسئله اجتماع امر و نهی در شی ء واحد را از مصادیق تکلیف محال دانسته‌اند، زیرا خواستن و نخواستن یک چیز در یک زمان ، جمع میان دو نقیض است و استحاله ذاتی دارد.
برخی بر آخوند ایراد گرفته و صدور امر و نهی بر شیء واحد را فی نفسه محال ندانسته‌اند، بلکه صدور آن را از شخص حکیم به سبب عدم امکان تحقق متعلق هر دو محال دانسته‌اند که از سنخ تکلیف به محال است نه تکلیف محال.
[۲] مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۸۰.
[۳] شیرازی، محمد، الوصول الی کفایة الاصول، ج۲، ص۳۳۰.
[۴] موسوی بجنوردی، محمد، مقالات اصولی، ص۹۲.
[۵] زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۱، ص۱۶۴.
[۷] شعرانی، ابوالحسن، المدخل الی عذب المنهل، ص ۲۶۶-۲۶۵.



اجتماع امر و نهی.


۱. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج۱، ص۵۴۶.    
۲. مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۸۰.
۳. شیرازی، محمد، الوصول الی کفایة الاصول، ج۲، ص۳۳۰.
۴. موسوی بجنوردی، محمد، مقالات اصولی، ص۹۲.
۵. زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۱، ص۱۶۴.
۶. خمینی، روح الله، مناهج الوصول، ج۲، ص۱۱۳.    
۷. شعرانی، ابوالحسن، المدخل الی عذب المنهل، ص ۲۶۶-۲۶۵.
۸. آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۱۵۳ - ۱۵۴.    



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۳۵۹، برگرفته از مقاله «تکلیف محال».    






جعبه ابزار