تَضَرُّع (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَضَرُّع: (لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ)«تَضَرُّع» به معنای ورود
شیر به
پستان و خضوع و تسلیم آن در برابر دوشنده است، سپس به معنای تسلیم آمیخته با تواضع و خضوع آمده، و در سوره
«انعام» به معنای دعای آشکار است.
«تَضَرُّع» در اصل از مادّه
«ضرع» (بر وزن فرع) به معنای «پستان»، گرفته شده،
بنابراین «تضرّع» به معنای دوشیدن شیر از پستان میآید،
و از آنجا که به هنگام دوشیدن شیر انگشتها بر نوک پستان در جهات مختلف حرکت میکنند، این کلمه در مورد کسی که با حرکات مخصوص خود اظهار خضوع و تواضع میکند، به کار میرود. و مفهوم آن در سوره
«مؤمنون» این است که این حوادث دردناک آنها را هرگز از مرکب غرور، سرکشی و خودکامگی فرود نیاورد و در برابر
حق تسلیم نشدند. و اگر در پارهای از روایات «تضرع» به معنای بلند کردن دستها در هنگام
دعا و
نماز تفسیر شده، در واقع بیان یکی از مصداقهای این معنای وسیع است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با تَضَرُّع:
(وَ لَقَدْ أَرْسَلنَآ إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَ الضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ) (ما به سوى امّتهايى كه پيش از تو بودند، پيامبرانى فرستاديم؛ و هنگامى كه با اين
پیامبران به مخالفت برخاستند، آنها را با سختى و رنج مواجه ساختيم؛ شايد تسليم گردند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: ضراعة به معناى
ذلت و خوارى و تضرع به معناى تذلل است و مراد از آن در اينجا ذليل شدن در برابر
خدای سبحان است به اين منظور كه شايد گرفتاریها را رفع نمايد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ) (بگو: «چه كسى شما را از تاريكیهاى
صحرا و
دریا رهايى مىبخشد؟! در حالىكه او را با حالت تضرع و آشكارا و در پنهانى مىخوانيد؛ و مىگوييد: اگر از اين خطرات و تاريكىها ما را رهايى بخشد، از شكرگزاران خواهيم بود.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بطوریکه
راغب در
مفردات گفته تضرع به معنای اظهار ضراعت و درماندگی است
به همین جهت در مقابل آن،
خفیة را به کار برده که معنای پوشیدگی است. بنابراین، تضرع در دعا عبارت است از اظهار و علنی ساختن آن، و خفیه در آن عبارت است از اخفا و نهان داشتن آن.
آری وقتی مصیبتی به
انسان میرسد، نخست در خفا و به طور مناجات، نجات خود را از خداوند میطلبد، و آنگاه که دعای نهانی اثر نکرد و مصیبت رو به شدت گذاشت و آثار نومیدی و انقطاع از اسباب هم کم کم نمایان شد، آن وقت است که دیگر ملاحظه اطرافیان خود را نکرده و از اینکه مردم به ذلت و درماندگیش پی میبرند، پروا ننموده و علنا
گریه و زاری را سر میدهد.
پس کلمه تضرع و خفیه مطلب را از جهتی دیگر نیز تعمیم میدهد و آن همان کوچکی و بزرگی مصیبت است. روی این حساب معنای آیه این است که: خدای تعالی نجات دهنده از هر مصیبت و گرفتاری است، چه زمینی و چه دریایی، چه کوچک و چه بزرگ.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ) (
پروردگار خود را آشكارا از روى تضرع، و در پنهانى، بخوانيد؛ و از تجاوز، دست برداريد كه او متجاوزان را دوست نمىدارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: تضرع از ضراعت و به معنای اظهار ضعف و ذلت است. خفیة به معنای پنهانی و پوشیده داشتن است، و بعید نیست کنایه از همان تضرع بوده و غرض از ذکرش تاکید همان اظهار ذلت و عجز باشد، چون شخص متذلل همواره در اثر ذلت و خواری در صدد پنهان ساختن خویش است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ اذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ وَ لاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ) (پروردگارت را در درون خود، از روى تضرّع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد كن؛ و از غافلان مباش.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: تضرع از ضراعة و به معنای تملق توام با نوعی خشوع و خضوع است، و خیفة یک نوع مخصوصی از ترسیدن را گویند، و منظور از آن، آن نوعی است که با ساحت مقدس باری تعالی مناسب است، بنابراین در معنای تضرع میل و رغبت به نزدیک شدن به شخص متضرع- الیه، و در معنای خیفه پرهیز و
ترس و میل بدور شدن از آن شخص نهفته است، پس مقتضای اینکه ذکر را توصیف کرد به دو وصف تضرع و خیفه، این است که آدمی در ذکر گفتنش حالت آن شخصی را داشته باشد که چیزی را هم دوست دارد و به این خاطر نزدیکش میرود و هم از آن میترسد و از ترس آن به عقب برگشته و دور میشود، و خدای سبحان هر چند خیر محض است، و شری در او نیست، و اگر شری به ما میرسد از ناحیه خود ما است، و لیکن خدای تعالی ذو الجلال و الاکرام است، هم اسماء جمال را دارد که ما و هر چیزی را به تقرب به درگاهش دعوت نموده و بسویش جذب میکند، و هم دارای اسماء جلال است که قاهر بر هر چیز است، و هر چیزی را از او دفع و دور میکند، پس ذکر شایسته او- که دارای همه اسماء حسنی است- به این است که مطابق با مقتضای همه اسماءش بوده باشد چه اسماء جمالیه او و چه اسماء جلالیهاش (نه اینکه تنها بر طبق اسماء جمالیهاش باشد) و این صورت نمیگیرد مگر اینکه تضرعا و خیفة و رغبا و رهبا باشد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ لَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُونَ) (و به راستى ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختيم تا بيدار شوند)، امّا آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع كردند، و نه به درگاهش تضرّع مىكنند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: جمله و لو رحمناهم بیان و تایید عدول ایشان از
صراط است، میفرماید: اگر ما به ایشان رحم کنیم و گرفتاریشان را برطرف سازیم، باز رو به ما نمیآورند و با
شکر خود
نعمت ما را مقابله و تلافی نمیکنند، بلکه بر تمرد خود از
حق و
لجاجت در
باطل اصرار میورزند و در طغیان خود تردد نموده و میخواهند به آن ادامه دهند، پس رحمت ما به اینکه رفع گرفتاری از آنها کنیم فایدهای به حالشان ندارد، همچنان که تخویف ما به عذاب و نقمت سودی برایشان ندارد، چون ما بارها آنها را به عذاب خود گرفتیم، مع ذلک به درگاه پروردگار خود خضوع نکردند پس اینها نه
صراط حق به دردشان میخورد و نه رحمت و کشف ضر و نعمت و نه تخویف با نشان دادن عذاب.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَضَرُّع»، ص۱۳۱.