• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَحْتِ‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَحْتِ‌: (أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ)
تَحْتِ‌: به معنى «زير و پايين» مقابل «فوق، بالا» است و ظرف مكان است و با «من» و نيز بدون آن به كار گرفته مى‌شود.
آيۀ مورد بحث دربارۀ عذابى است كه خداوند قادر است آن را از طرف «بالا» و «پايين» به انواع مختلف براى مجرمان بفرستد.
ظاهر اين است كه اين دو كلمۀ «فوق» و «تحت» معنى بسيار وسيعى دارند هم طرف بالا و پايين حسّى را شامل مى‌شوند، يعنى مجازات‌هايى مانند صاعقه‌ها و رگبارهاى خطرناک و طوفان‌ها از طرف بالا، و زلزله‌ها و شكاف‌هاى ويرانگر زمين و طغيان رودها و درياها از طرف پايين را در بر مى‌گيرد.



ظاهر اين است كه اين دو كلمۀ «فوق» و «تحت» معنى بسيار وسيعى دارند هم طرف بالا و پايين حسّى را شامل مى‌شوند، يعنى مجازات‌هايى مانند صاعقه‌ها و رگبارهاى خطرناک و طوفان‌ها از طرف بالا، و زلزله‌ها و شكاف‌هاى ويرانگر زمين و طغيان رودها و درياها از طرف پايين را در بر مى‌گيرد.
و نيز عذاب‌هاى دردناكى را كه از طرف طبقه حكام و قشرهاى بالاى اجتماع بر سر بعضى از ملت‌ها فرو مى‌ريزد، و ناراحتی‌ها و شكنجه‌هايى كه از طرف بعضى از كارگران وظيفه‌نشناس دامنگير مردم مى‌شود كه گاهى كمتر از عذاب‌هاى دستۀ اول نيست، شامل مى‌شود.
همچنين ممكن است سلاح‌هاى جنگى مخوف عصر ما كه از هوا و زمين زندگانى بشر را به صورت وحشتناكى در هم مى‌كوبد و در مدت كوتاهى آبادترين شهرها را از طريق بمباران‌هاى هوايى و حمله‌هاى زمينى و مين‌گذاری‌ها و زيردريايی‌ها تبديل به تل خاكسترى مى‌كند در مفهوم وسيع آيه داخل باشد.


به مواردی از کاربرد تَحْتِ‌ در قرآن، اشاره می‌شود:

۲.۱ - تَحْتِ‌ (آیه ۶۵ سوره انعام)

(قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَ يُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ) (بگو: «او قادر است كه از فرازتان يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد؛ يا بصورت دسته‌هاى‌پراكنده شما را با هم بياميزد؛ و طعم جنگ و اختلاف را به هر يک از شما بوسيله ديگرى بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (براى آنها شرح مى‌دهيم؛ شايد بفهمند و بازگردند.)

۲.۱.۱ - تَحْتِ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:ظاهر اين‌كه فرمود: (قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‌ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ) اين است كه مى‌خواهد اثبات كند كه خداوند سبحان قادر است بر اينكه از بالا و پایين عذاب بر آنان بفرستد، و لازمه قدرت داشتن اين نيست كه اين قدرت را به كار هم بزند، غرض ترساندن مردم است، و همين اثبات قدرت براى ترساندن آنان كافى است. و ليكن از قرينه مقام استفاده مى‌شود كه غرض تنها اثبات قدرت نيست، بلكه علاوه بر اثبات قدرت، براى خداوند، استحقاق عذاب را هم مى‌رساند. بنا بر اين، و بنا بر استفاده‌اى كه قبلا از كلمه بعث كرديم آيه شريفه جدا و صريحا تهديد مى‌كند بر اينكه اگر امت دست از كفر بر ندارند، و بر ايمان به خدا و آياتش اجتماع نكنند، و بدين وسيله جلوى عذاب را نگيرند، عذاب‌ بر آنان فرستاده خواهد شد.

۲.۲ - تَحْتِ‌ (آیه ۵۵ سوره عنکبوت)

(يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) (آن روز كه عذاب الهى آن‌ها را از بالاى سر و پايين پايشان فرا مى‌گيرد و به آنها مى‌گويد: «بچشيد آن‌چه را عمل مى‌كرديد»)

۲.۱.۱ - تَحْتِ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه يغشيهم از غشاوت و غشايت است، و اين دو كلمه به معناى پوشاندن به طور احاطه است، و يوم در جمله‌ (يَوْمَ يَغْشاهُمُ)، ظرف براى كلمه محيطة است.

۲.۲.۲ - تَحْتِ‌ در تفسیر نمونه

اين آيه ممكن است توضيحى براى احاطه عذاب جهنّم در قیامت نسبت به کفار باشد، و ممكن است بيانى مستقل براى آن عذاب دردناک آنان محسوب شود كه امروز براثر اعمالشان آنها را احاطه كرده و فردا ظاهر و آشكار مى‌شود.
به هر حال اين كه مى‌فرمايد: «اين عذاب از بالاى سر و پايين پاهاست» و بقيۀ جهات و جوانب را ذكر نمى‌كند در حقيقت به خاطر وضوح مطلب و روشنى بحث است، به علاوه هنگامى كه شعله‌هاى آتش از پايين پا زبانه كشد و از بالا بر سر آن‌ها فروريخته شود تمام بدن آنها را احاطه خواهد كرد و تمام جوانب و اطراف را نيز مى‌پوشاند.
اصولا اين تعبير هم در زبان فارسى و هم در زبان عربى معمول است كه مى‌گويند فلان كس از فرق تا قدم مثلا در لجنزار بى‌عفتى فرورفت، يعنى تمام وجود او غرق در اين گناه شد، و به اين ترتيب مشكلى كه براى بعضى از مفسران به وجود آمده كه چگونه سوى بالا و پايين ذكر شده و چهار طرف مسكوت مانده است‌؟ حل مى‌شود.


۲.۳ - تَحْتِی (آیه ۵۱ سوره زخرف)

(وَ نَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ) (فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟! آيا نمى‌بينيد؟)

۲.۳.۱ - تَحْتِي در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: و معناى اين‌كه فرمود: (وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي) اين است كه اين نهرها از تحت قصرم و يا از زير و دامنه بستانم كه قصرم در آن است جارى است كه به احتمال دوم قصرش در آن باغ و در نقطه مرتفعى قرار داشته، و بنايى بلند بوده است. و جمله مذكور حال از ما قبل است، و نيز عطف است بر ملك مصر و جمله‌ (تَجْرِي مِنْ تَحْتِي) حال است از انهار و منظور از انهار شعبه‌هاى رود نيل است.

۲.۳.۲ - تَحْتِی در تفسیر نمونه

در آيۀ مورد بحث، تعبير به (تَجْرِي مِنْ تَحْتِي) به اين معنى نيست كه رود نيل از زير قصر من مى‌گذرد، آن‌گونه كه جمعى از مفسران گفته‌اند، چرا كه رود نيل از آن عظيم‌تر بود كه از زير قصر فرعون بگذرد. اگر منظور از كنار قصر او باشد بسيارى از قصرهاى مصر چنين بود و غالب آبادی‌ها در دو حاشيۀ اين شط عظيم قرار داشت، بلكه منظور اين است اين رود تحت فرمان من است و نظام تقسيم آن بر آبادی‌ها طبق مقرراتى است كه من اراده مى‌كنم.


۱. انعام/سوره۶، آیه۶۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن-دار القلم، ص۱۶۴.    
۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ص۲۹۵.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۵، ص۲۸۳.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۵، ص۲۸۳.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۶۵.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۵.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۹۳.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۳۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۳۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۶.    
۱۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵۵.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۰۳.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۱۱.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۴۱.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۷۹.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۵۳.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۶، ص۳۲۲.    
۱۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۱.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۹۳.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۶۴.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۱۰.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۴۰.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۷۸.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌ ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲۱، ص۸۵.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَحْتِ‌»، ص۲۷۷.    






جعبه ابزار