توسل جستن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توسل یکی از اعتقادات مسلم مسلمانان است که در بین
شیعه و سنی رواج فراوان دارد، اما در مقابل شیعه و
اهل سنت،
وهابیت قرار دارند که توسل را
شرک و
حرام میدانند.
توسل از نظر لغت:
تقرب و نزدیکی بواسطه چیزی به غیر
اما در
اصطلاح تمسک جستن به اولیای الهی در
درگاه خداوند به منظور بر آوردن حاجات میباشد.
یکی از اعتقادات مسلم مسلمانان مساله توسل است که در بین
شیعه و سنی رواج بسیار داشته است تا جایی که مصداق
اعتصام و چنگ زدن به حبل و ریسمان محکم الهی که نوعی توسل محسوب میشود در آیه شریفه: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا؛
و همگی به ریسمان خدا (
قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید، و پراکنده نشوید!»، به تصریح مفسیرین شیعه
و سنی
اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) میباشند.
این مساله توسل را از دو جهت میتوان بررسی کرد یک توسل در
آیات قرآن و یکی توسل در روایات شیعی و
اهل سنت.
ما در اینجا دو آیه برای توسل مثال میآوریم:
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید پرهیزگاری پیشه کنید و وسیلهای برای تقرب به
خدا انتخاب نمائید...».
خداوند اموری را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب و نزدیکی به
درگاه خویش قرار داده و ما را به توسل به آن امور فرمان داده است. و با توجه به عدم تقیید کلمه وسیله
اطلاق آن شامل هر چیزی که صلاحیت نزدیک شدن
انسان را به پیشگاه خدا دارد میشود.
همان طور که نماز و
روزه و کمک به مستمندان و... اسباب و وسائل تقرب به خدا هستند
استمداد از پیامبران و اولیای الهی نیز وسیله تقرب به
خداوند متعال هستند. همانطور که در برخی از
روایات وسیله در این آیه به
امیرالمؤمنین و
ائمه طاهرین (علیهمالسّلام) تفسیر شده است.
از این رو هنگام
دعا،
خداوند را به حق پیامبران صالح و آبرومند
درگاه او قسم میدهیم و یا از اولیای الهی میخواهیم که برای ما در
درگاه الهی دعا کنند. .
«قالوا یابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین؛
گفتند
پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم». در این آیه میبینیم که فرزندان
یعقوب به پدر متوسل شده از او میخواهند که ای پدر برای گناهان ما طلب
آمرزش کن که ما خطا کار بودیم، و این یک نوع توسلی است که
خداوند بر آن مهر صحه گذاشته و آن را تایید نموده است.
«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما؛
اگر آنان وقتی به خود
ستم کرده بودند، پیش تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر (نیز) برای آنان طلب آمرزش میکرد، قطعا خدا را
توبه پذیر مهربان مییافتند»، که این آیه هم تصریح در توسل دیگران به پیامبر گرامی
اسلام دارد.
پس تا این جا نتیجه گرفته میشود که مساله توسل از دیگاه قرآن امری پسندیده و لازم است.
مساله توسل آن قدر بین شیعه و سنی واضح بوده است که حتی خیلی از اهل سنت به این مساله با آوردن روایات بسیاری تصریح کردهاند.
مثلا
روایت بسیار جالبی است که
حموینی در کتاب
فرائد السمطین به وضوح آورده است وی در روایت نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از قول
خداوند جل وعلا به
حضرت آدم میفرماید که: «یا آدم هولاء صفوتی من خلقی بهم انجی و بهم اهلکت فاذا کان لک الی حاجه فبهولاء توسل. فقال النبی نحن سفینه النجاه من تعلق بها نجی و من حاد عنها هلک فمن کان له الی الله حاجه فلیسال بنا اهل البیت؛
ای آدم اینان (
پنج تن (علیهمالسلام)) برگزیدگان از میان خلق من هستند. بواسطه اینها است که
نجات میدهم و بواسطه اینها است که هلاک میکنم پس هر وقتای آدم حاجتی به سوی ما داشتی باید به اینها متوسل شوی. بعد
نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند که: ما کشتی نجات و هدایتیم هر کسی که همراه با این
کشتی شد نجات مییابد و هر کسی که از آن جدا شد هلاک میشود. پس هر کس که بسوی خدا حاجتی دارد باید از مسیر ما اهل بیت آن حاجت را بخواهد».
و در روایت دیگر نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «یا علی من توسل الی الله بحبکم فحق علی الله ان لا یرده یا علی من احبکم و تمسک بکم فقد تمسک بالعروة الوثقی؛
علی جان! هر کسی که بواسطه
حب شما متوسل گردد و حاجتی داشته باشد حق بر خدا این است که حاجتش را بر آورده کند –مگر در موارد خاصی- و هر کسی که شما را دوست داشته باشد و به شما تمسک جوید به
ریسمان محکم الهی چنگ زده است».
نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «کل دعاء محجوب حتی یصلی علی محمد و آل محمد؛
هر دعایی که در آن
صلوات بر
محمد و
آل محمد نباشد پوشیده است و به
آسمان نمیرود (یعنی مستجاب نمیشود)». سوال: آیا این روایات دلالت بر توسل نمیکند؟!.
اما در مقابل شیعه و اهل سنت،
وهابیت قرار دارند که توسل را
شرک و حرام میدانند.
ابن تیمیه میگوید: فی بیان مراتب التوسل:
احدها: ان الدعا لغیر الله سواء کان المدعو حیا او میتا، کان من الانبیا علیهمالسّلام او غیرهم فیقال یا سیدی اغثنی و انا مستجیر بک و غیر ذلک فهذا هو الشرک بالله.
الثانی: ان یقال للمیت او الغائب من الانبیا و الصالحین ادع الله و ادع لنا ربک و نحو ذلک فهذا مما لا یترعب عالم فی انه غیر جائز.
الثالث: ان یقول اسئلک بجاه فلان عندک و حرمته و نحو ذلک تری ان وصف الصوره الاولی بالشرک و الثانیه و الثالثه بعدم الجواز.
ابن تیمیه در رابطه با توسل، توسل را بر سه قسم تقسیم میکند:
اول این که کسی غیر خدا را بخواند خواه پیامبر باشد یا غیر پیامبر، زنده باشد یا از دار
دنیا رفته باشد که میگوید این مورد شرک است.
دوم این که برای کسی که غائب باشد یا از دار دنیا رفته باشد بگوید از خدایت بخواه مثلا فلان چیز را به من
عطا کند. و این مورد هم جائز نیست.
سوم این که خدا را به جان کسی بخواند و این هم جایز نیست. بنا براین با شرک شمردن یک قسم و غیر جایز شمردن دو قسم دیگر عملا توسل را جایز نمیداند.
اما
رفاعی که از علماء بزرگ وهابیت میباشد تقسیمات را طور دیگری بیان میکند که شبیه این تقسیمات را در کتب فتوایی وهابیان مشاهده میکنیم:
میگوید:
توسل مشروع به سه قسم تقسیم میشود:
۱. توسل مومن بذات خدا و به اسمائش و صفاتش
۲. توسل مومن به خدا بواسطه اعمال صالحش
۳. توسل مومن به خدا بواسطه دعای
برادر مومنش
و قسم دیگر کتابش را به انواع توسل ممنوع
اختصاص داده و آن را نیز بر سه قسم مطرح کرده است.
۱. توسل بذات پیامبران و به مکانهای خاص مثل
کعبه و زمانهای خاص مثل
ماه مبارک رمضان و...
۲. توسل به خدا به حق و مقام فلان شخص.
۳. قسم دادن خدا بواسطه کسی که بدو متوسل شده است.
در مشروعیت سه قسم اول شکی نیست صحبت در سه قسم دوم است که مطلب را این گونه بیان میکنیم.
اما در مورد جایی که وهابیت میگویند توسل به ذات پیامبران و اولیای الهی
حرام است بخاطر این است که اگر این کار وجه شرعی داشت لازم بود که در دین مبین اسلام بیان میشد و حال که در
دین اسلام بیان نشده است دلیل بر عدم شرعیت آن است. در جواب میگوییم:
اولا آنچه در دین به صورت جزئی بیان نشده است دلیلی بر حرمتش نیست. مثل خیلی از
مسائل مستحدثه (مسائل مستحدثه به مسائل جدیدی گفته میشود که در زمان نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا ائمه اطهار (علیهمالسّلام) وجود نداشته است).
و ثانیا این که در کلام خود نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توسل به
ذات آنها تصریح شده است و یا نظر دقیق میبینیم که در
شرع هم آمده است. مثل این که: محدثان نقل کردهاند عربی
بادیه نشین بر نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شد و گفت: ما بسوی تو آمدهایم در حالیکه نه شتری داریم که ناله کند و نه کودکی که بخوابد و آنگاه اشعار ذیل را سرود: «اتیناک و العذرا یدمی لبانها...» ما بسوی تو آمدهایم در حالیکه از سینه اسبها
خون میچکد و
مادر از طفل خود باز داشته شده است... ما چارهای جز پناه به سوی تو نداریم و
پناه مردم جز بسوی پیامبران کجا میتواند باشد. در این هنگام پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: سفید چهره ایی که به روی او، ابرهای
باران طلبیده میشوند و پناهگاه یتیمان و گیرنده دست
بیوه زنان است؛ گرفتارانی از فرزندان هاشم بر گرد وجود او میچرخند و آنان در نزد او در
نعمت و بخشش هستند. بعد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: مقصود من همان است که خواندید، سپس
علی (علیهالسّلام) بخشی از
قصیده او را
قرائت کرد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خدا در بالای
منبر برای
ابوطالب طلب آمرزش کرد... سپس مردی بلند شد و گفت: برای تو استای خدا، ستایش؛
ستایش از بندگان سپاسگزارت ما به روی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوسیله باران سیراب شدیم.
در روایت بالا به وضوح میبینیم که بادیه نشین به شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) متوسل شد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم از آن نهی نکرد.
و ثالثا این که همه قائلند توسل به اعمال صالحه صحیح است حال باید گفت که چگونه توسل به اعمالی که اطلاعی در رد یا قبول شدنشان نداریم صحیح است ولی توسل به نبی مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که حبیب الله است و افضل مخلوقات و همیشه
زنده است و نمیمیرد صحیح نباشد.
اما نوع دوم و آن توسل به حق و حرمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یا یکی از اولیای الهی که وهابیان آن را حرام میدانند. باید گفت که: اولا منظور از حق، حق ذاتی نیست بلکه منظور مقام و منزلت آن شخص بزرگ در نزد
خداوند متعال میباشد چون هیچ کس بر خدا حقی ندارد. و ثانیا باید گفت که در این زمینه
احادیث فراوانی آمده است که خود نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در موقع دعا این گونه
تعلیم داده است که ما فقط یک روایت را از باب نمونه میآوریم و علاقمندان میتوانند به کتب مربوط در این زمینه مراجعه نمایند.
ابو سعید خدری نقل میکند که نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: هر کس از خانه خود برای
نماز بیرون رود و در این حال دعای یاد شده در زیر را بخواند با
رحمت خدا روبرو میشود و... .
قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): « من خرج من بیته الی الصلاة فقال: اللهم انی اسالک بحق السائلین علیک، واسالک بحق ممشای هذا. فانی لم اخرج اشرا ولا بطرا ولا ریاء ولا سمعة. وخرجت اتقاء سخطک وابتغاء مرضاتک. فاسالک ان تعیذنی من النار وان تغفر لی ذنوبی. انه لا یغفر الذنوب الا انت...»
«پروردگارا از تو درخواست میکنم به حق سوال گنه کاران و به حرمت گامهایی که به سوی تو بر میدارم، من از روی نافرمانی و خوشگذرانی و یا
ریا از خانه بیرون نیامدم و من برای پرهیز از
خشم تو و تحصیل رضای تو خارج شدهام و از تو میخواهم مرا از
آتش بازداری و گناهان مرا ببخشی زیرا گناهان را جز تو کسی نمیبخشد.» در مورد آیات قرآن در آیه مربوط به توبه حضرت آدم که میفرماید: «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم؛
سپس آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و
خداوند توبه او را پذیرفت،
خداوند تواب و رحیم است». جمعی از مفسرین در
تفسیر آیه فوق گفتهاند که؛ وقتی آدم مرتکب آن خطا شد سر به آسمان بلند کرد و گفت، خدایا تو را به حق محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درخواست میکنم که مرا ببخشی و..
که در این روایت حق نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تصریح شده است.
اما نوع سوم که قسم دادن خدا بواسطه دعای کسی که بدو متوسل شده است که آنها میگویند توسل به دعای پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حال
حیات جایز ولی بعد از آن حرام میباشد، در جواب باید گفت که، اولا طبق آیه شریفه
قرآن کریم که: «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرونَ؛
و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده مگوئید، بلکه آنها زندگانند ولی شما نمیفهمید».
ما پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت او را زنده و حاضر و ناظر اعمال خود میدانیم نه مرده و بدرد نخور. ثانیا فتاوای خود بزرگان اهل سنت بر این است که میتوان بواسطه آنها
استمداد گرفت. از باب مثال یک نمونه: وقتی منصور از مالک یکی از چهار بزرگ فقهی اهل سنت میپرسد آیا رو به
قبله کنم و دعا بخوانم یا رو به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، مالک در جواب میگوید: چرا چهره از وی (پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) بر میگردانی در حالیکه او
وسیله تو و وسیله پدر تو آدم در روز
رستاخیز است. رو به او کن و او را
شفیع قرار بده..
که به وضوح دیده میشود که تمام نظریات آنها از دیدگاه آیات و روایات و
عقل محکوم است پس توسل به پیامبر و
اولیا در درخواست حاجات نه تنها ایرادی ندارد بلکه بر آن تاکید هم شده است. و وقتی که ما با دقت نظر میکنیم میبینیم که وهابیت توسلی که خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جایز دانسته است رد میکنند؛ آیا این
اجتهاد در مقابل نص نیست؟!
توسل به معنای استمداد از اولیای الهی برای استغفار و طلب دعا به
درگاه خداوند است علمای شیعه درباره جواز توسل اتفاقنظر دارند اما برخی از
علمای وهابی، توسل و طلب از ارواح اولیای الهی و استغاثه به ایشان را
شرک میدانند.
امام خمینی با استناد به بعضی آیات و روایات ضمن نقد و ردّ ادله و باور نادرست وهابیان، به بیان صحیح بودن استغاثه به اولیا و طلب کردن حاجت از آن پرداخته معتقد است که اگر کمک خواستن و توسل به شخصی به این جهت باشد که آدمی او را
خداوند یا شریک
خداوند یا مستقل در تاثیر پندارد، این عین شرک است و عقل و قرآن نیز گواه این مطلب است؛ اما اگر آن را مستقل نداند و تنها طلب نیاز از شخصی باشد، شرک نیست، چنانکه نظام جهان نیز بر پایه برآوردهکردن حاجت یکدیگر استوار است
و اگر مطلق حاجت خواستن شرک باشد باید همه جهانیان مشرک باشند؛ زیرا بنیان عالم بر تعاون و استمداد از یکدیگر است. همچنان که استمداد برای حاجتهایی که خارج از طاقت بشری است نیز شرک نموده؛ زیرا شرک به این معنا است که شخص بدون استمداد از
خداوند و به طور مستقل کاری را به انجام رساند؛ اما طلب اموری که با اراده و اذن
خداوند انجام میشود، مثل
معجزات، شرک نیست و درخواست کمک از ارواح مقدس مانند پیامبران (علیهمالسّلام) و ائمه (علیهمالسّلام) به سبب احاطه و قدرتی است که
خداوند متعال به آنان داده است، شرک نیست و این با برهان فلسفی نیز سازگار است.
امام خمینی شرک بودن شفا خواستن از تربت و آثار اولیای الهی و توسل به آنها را ردّ کرده، خاطرنشان کرده است که پذیرش این قول وهابیها، برابر این است که پذیرفته شود
خداوند خود نیز دعوت به شرک کرده است زیرا
خداوند در قرآن عسل را مادهای شفابخش معرفی کرده است همچنین بعضی آیات الهی بر خاصیت زنده کردن تربت اشاره دارد، مانند قبضه خاکی که سامری از زیر پای جبرئیل برداشت و بر گوساله پاشید و زنده شده، ازاینرو طلب شفا چیزی جز متوسل شدن نیست. اما وهابیان درصدد خرافی جلوه دادن مسلماناناند که ناشی از دشمنی آنان با شیعه میباشد.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «توسل جستن»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۶. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.