تقلید از نیاکان و استکبار (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به بررسی آیاتی که در مورد
تقلید کورکورانه انسانهای ضعیف و
استکبار مستکبرین میپردازیم.
استكبار در برابر
آیات الهی، پىآمد
تقلید کورکورانه از
نیاکان خود:
ثم بعثنا من بعدهم موسی وهـرون الی فرعون وملاه بـایـتنا فاستکبروا وکانوا قومـا مجرمین• قالوا اجئتنا لتلفتنا عما وجدنا علیه ءاباءنا وتکون لکما الکبریاء فی الارض وما نحن لکما بمؤمنین.
«بعد از آنها
موسی و
هارون را با آیات خود به سوی
فرعون و اطرافیانش فرستادیم، اما آنها
تکبر کردند (و زیر بار
حق نرفتند چرا که) آنها گروهی مجرم بودند. گفتند آیا آمدهای که ما را از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم منصرف سازی، و بزرگی (و ریاست) در روی
زمین از آن شما باشد؟ ما به شما
ایمان نمیآوریم!».
در ذکر داستانهای انبیاء و امتهای پیشین به عنوان الگوها و نمونههای زنده نخست سخن از
نوح، و سپس پیامبران بعد از نوح، به میان آمد، اکنون در این آیات نوبت موسی و هارون و مبارزات پیگیرشان با فرعون و فرعونیان است.
در نخستین
آیه میگوید: (سپس بعد از رسولان پیشین، موسی و هارون را به سوی فرعون و ملا او همراه با آیات و معجزات فرستادیم) (ثم بعثنا من بعدهم موسی و هارون الی فرعون و ملائه بایاتنا). (ملا) همانگونه که سابقا هم اشاره کردهایم به اشراف پر زرق و برق گفته میشود که ظاهرشان
چشم پر کن و حضورشان در اجتماع در همه جا دیده میشود، و معمولا در آیاتی از قبیل آیات مورد بحث به معنی دار و دسته و اطرافیان و مشاوران میآید.
اسلک یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء واضمم الیک جناحک من الرهب فذنک برهـنان من ربک الی فرعون وملاه انهم کانوا قومـا فـسقین• فلما جاءهم موسی بـایـتنا بینـت قالوا ما هـذا الا سحر مفتری وما سمعنا بهـذا فی ءابائنا الاولین• واستکبر هو وجنوده فی الارض بغیر الحق وظنوا انهم الینا لا یرجعون.
«دستت را در گریبانت فرو بر، هنگامی که خارج میشود سفید و درخشنده است و بدون
عیب و نقص، و دستهایت را بر سینهات بگذار تا
ترس و
وحشت از تو دور شود، این دو
برهان روشن از پروردگارت به سوی فرعون و اطرافیان اوست که آنها
قوم فاسقی هستند. هنگامی که موسی با
معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد گفتند: این چیزی جز
سحر نیست که به
دروغ به خدا بسته شده، ما هرگز چنین چیزی در نیاکان خود نشنیدهایم! (سرانجام) فرعون و لشکریانش به ناحق در زمین
استکبار کردند، و پنداشتند به سوی ما باز نمیگردند».
در اینجا به هفتمین صحنه از این
داستان میرسیم: هیچکس دقیقا نمیداند در این ده
سال بر موسی چه گذشت اما بدون
شک این ده سال از بهترین سالهای عمر موسی بود، سالهائی گوارا، شیرین و آرامبخش سالهای سازندگی و آمادگی برای یک ماموریت بزرگ. در
حقیقت،
ضرورت داشت که موسی علیهالسّلام یک دوران ده ساله را در
غربت و در کنار یک
پیامبر بزرگ بگذارند و شبانی کند، تا اگر خوی کاخ
نشینی بر فکر و جان او اثر گذاشته است به کلی شستشو شود، موسی باید در کنار
کوخنشینان باشد، از دردهای آنها آگاه گردد و برای مبارزه با کاخنشینان آماده شود.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۳۲۲، برگرفته از مقاله «تقلید از نیاکان و استکبار».