تشبیه به جنون (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن برای واضح شدن مطلب،
خداوند از
تشبیه استفاده کرده. مثل تشبیه رباخواران به انسانهایی
دیوانه، و موارد دیگر.
مرتد به دیوانه و
جن زده در تحیر و سرگردانی،
تشبیه شده.
قل اندعوا من دون الله ما لا ینفعنا ولا یضرنا ونرد علی اعقابنا بعد اذ هدنا الله کالذی استهوته الشیـطین فی الارض حیران له اصحـب یدعونه الی الهدی ائتنا قل ان هدی الله هو الهدی وامرنا لنسلم لرب العــلمین. «بگو: «آیا غیر از
خدا، چیزی را بخوانیم (و
عبادت کنیم) که نه سودی به حال ما دارد، نه زیانی و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه
خداوند ما را
هدایت کرده است؟! همانند کسی که بر اثر
وسوسه های شیطان، در روی
زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت می کنند (و می گویند:) به سوی ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است و ما دستور دادیم که
تسلیم پروردگار عالمیان باشیم.»
رباخواران، به انسانهایی دیوانه و پریشان تشبیه شدهاند.
الذین یاکلون الربوا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطـن من المس... «کسانی که
ربا می خورند، (در
قیامت) برنمی خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس
شیطان، دیوانه شده (و نمی تواند تعادل خود را حفظ کند گاهی زمین می خورد، گاهی بپا می خیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «
داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)» در حالی که خدا
بیع را
حلال کرده، و ربا را
حرام!. ....»
(«یتخبطه الشیطان» یعنی شیطان او را به
جنون مبتلا کرد.)
(برخی گفتهاند: گرچه آیه دلالت ندارد که تمام موارد جنون از جانب شیطان است، اما فی الجمله دلالت دارد که سبب برخی از موارد جنون، شیطان است.)
در این جمله شخص
رباخوار، تشبیه به آدم مصروع یا دیوانه بیمار گونه ای شده که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و به طور صحیح گام بر دارد.
آیا منظور ترسیم حال آنان در
قیامت و به هنگام ورود در صحنه
رستاخیز است؟ یعنی آنها به هنگام ورود در عرصه
محشر به شکل دیوانگان و مصروعان محشور می شوند؟
اکثر
مفسران این احتمال را پذیرفته اند.
ولی بعضی می گویند منظور تجسم حال آنها در زندگی این
دنیا است، زیرا عمل آنها همچون دیوانگان است، آنها فاقد
تفکر صحیح اجتماعی هستند و حتی نمی توانند منافع خود را در نظر بگیرند و مسائلی مانند تعاون، همدردی، عواطف انسانی، نوع دوستی برای آنها، مفهومی ندارد و
پرستش ثروت آن چنان
چشم عقل آنها را
کور کرده که نمی فهمند
استثمار طبقات زیر دست، و غارت کردن دسترنج آنان بذر
دشمنی را در دلهای آنها می پاشد، و به انقلابها و انفجارهای اجتماعی که اساس
مالکیت را به خطر می افکند منتهی می شود، و در این صورت
امنیت و
آرامش در چنین اجتماعی وجود نخواهد داشت، بنا بر این او هم نمی تواند راحت زندگی کند، پس مشی او مشی دیوانگان است.
اما از آنجا که وضع
انسان در
جهان دیگر تجسمی از اعمال او در این جهان است ممکن است
آیه اشاره به هر دو معنی باشد، آری رباخواران که قیامشان در دنیا بی رویه و غیر عاقلانه و آمیخته با "ثروت اندوزی جنون آمیز" است، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور می شوند.
مساوی دانستن ربا با بیع، علت تشبیه رباخواران به دیوانه است.
الذین یاکلون الربوا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطـن من المس ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربوا... «کسانی که ربا میخورند، (در قیامت) برنمی خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان، دیوانه شده (و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند گاهی زمین میخورد، گاهی بپا میخیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.).....»
(بنا بر اینکه «ذلک» اشاره به مساوی دانستن ربا با بیع باشد.)
به گوشه ای از
منطق رباخواران اشاره کرده، می فرماید: "این به خاطر آن است که آنها گفتند: بیع هم مانند ربا است" و تفاوتی میان این دو نیست (ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربا). یعنی هر دو از انواع
مبادله است که با رضایت طرفین انجام می شود.
ولی
قرآن در پاسخ آنها می گوید: چگونه این دو ممکن است یکسان باشد "حال آنکه خداوند بیع را حلال کرده و ربا را حرام" (و احل الله البیع و حرم الربا).
مسلما این تفاوت، دلیل و فلسفه ای داشته که خداوند
حکیم، به خاطر آن چنین حکمی را صادر کرده است، قرآن در این باره توضیح بیشتری نداده و شاید به خاطر وضوح آن بوده است، زیرا:
اولا- در
خرید و فروش معمولی هر دو طرف به طور یکسان در معرض
سود و
زیان هستند، گاهی هر دو سود می کنند و گاهی هر دو زیان، گاهی یکی سود و دیگری زیان می کند در حالی که در "معاملات ربوی" رباخوار هیچگاه زیان نمی بیند و تمام زیانهای احتمالی بر دوش طرف مقابل سنگینی خواهد کرد و به همین دلیل است که مؤسسات ربوی روز به روز وسیع تر و سرمایه دارتر می شوند و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف بر حجم
ثروت آنها دائما افزوده می شود.
ثانیا- در
تجارت و
خرید و
فروش معمولی طرفین در مسیر "تولید و مصرف" گام بر می دارند در صورتی که رباخوار هیچ عمل مثبتی در این زمینه ندارد.
ثالثا- با شیوع رباخواری سرمایه ها در مسیرهای ناسالم می افتد و پایه های
اقتصاد که اساس اجتماع است متزلزل می گردد، در حالی که تجارت صحیح موجب گردش سالم ثروت است.
رابعا- رباخواری منشا دشمنیها و جنگهای طبقاتی است، در حالی که تجارت صحیح چنین نیست و هرگز جامعه را به زندگی طبقاتی و جنگهای ناشی از آن سوق نمی دهد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۶۲، برگرفته از مقاله «تشبیه به جنون».