تسبیح بهشتیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تسبیح به معنای منزه و مبرا و پاک و
مقدس دانستن
خداوند است و
بهشتیان در بدلیل
محبت و
عشق خالص به پروردگار او را تسبیح و
تحیمد می گویند.
تسبیح از ريشه «س ـ ب ـ ح» و سبْح در لغت به معناى گذر سريع در
آب و در هواست و براى مرور ستارگان در
فلک «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ: او کسی است که
شب و
روز و
خورشید و
ماه را آفرید؛ هر یک در مداری در حرکتند!»
و سرعت گرفتن در انجام كارى «وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا: و
سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با
سرعت حرکت میکنند،»
به
استعاره گرفته شده است. تسبيح نيز اصل آن مرور سريع در عبادت است،
اعم از اينكه عبادت، قول يا فعل يا نيّت (اعتقاد) باشد. و به معناى تنزيه خداوند از هرگونه عيب و نقص است.
الف) هدایت الهی و بهشت برین: «ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت یهدیهم ربهم بایمـنهم تجری من تحتهم الانهـر فی جنت النعیم: (ولی) کسانی که
ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان
هدایت میکند؛ از زیر (قصرهای) آنها در باغهای بهشت، نهرها جاری است.»
نور هدایت الهى که موجب هدایت مومنان می گردد، از نور ایمانشان سرچشمه مى گیرد، تمام افق زندگانى آنها را روشن مى سازد، در پرتو این نور آنچنان روشن بینى پیدا مى کنند که جار و جنجالهاى مکتبهاى مادى ، و وسوسه هاى شیطانى ، و زرق و برقهاى گناه ، و زر و زور، فکر آنها را نمى دزدد، و از راه به بیراهه گام نمى نهند.
در جمله ((یهدیهم ربهم بایمانهم )) سخن از
هدایت انسان در پرتو
ایمان به میان آمده است ، این هدایت ، مخصوص به زندگى جهان دیگر نیست ، بلکه در این جهان نیز انسان مؤ من در پرتو ایمانش از بسیارى اشتباهات و فریبکاریها و لغزشهائى که مولود
طمع،
خود خواهی،
هوی و هوس است
نجات مى یابد، و راه خود را در جهان دیگر به سوى
بهشت در پرتو این ایمان پیدا مى کند، چنانکه قرآن مى گوید: ((یوم ترى المؤ منین و المؤ منات یسعى نورهم بین ایدیهم و بایمانهم ))
در آن روز
مردان و
زنان با ایمان را مى بینى که شعاع نورشان در پیشاپیش رو، و در طرف راستشان در حرکت است . و در حدیثى از
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : ان المؤ من اذا خرج من قبره صور له عمله فى صورة حسنة فیقول له انا عملک فیکون له نورا و قائدا الى الجنة : ((هنگامى که مؤ من از قبر خود خارج مى شود، اعمالش به صورت زیبائى نمایان مى گردد و با او سخن مى گوید که من اعمال تواءم و به صورت نورى در مى آید که او را به سوى بهشت هدایت مى کند!
ب) حمد و ستایش خداوند در بهشت: «دعویهم فیها سبحـانک اللهم وتحیتهم فیها سلـم وءاخر دعویهم ان الحمد لله رب العــلمین:گفتار (و
دعای) آنها در
بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا:
سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «
حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!» »
در اینکه منظور از حمد و ستایش خداوند در
آخرت چیست ؟ مفسران گفتگو بسیار کرده اند.
۱. بعضى گفته اند گرچه سراى آخرت
دار تکلیف نیست ، اما بندگان خدا عاشقانه در آنجا او را مى ستایند و حمد مى کنند، و از حمد و ستایش او لذت مى برند!
۲. بعضى دیگر گفته اند: بهشتیان او را به خاطر فضلش
حمد مى کنند و دوزخیان بخاطر عدلش !
۳. گاه گفته مى شود: انسانهائى که در این
دنیا هستند به خاطر وجود حجابهاى مختلف بر قلب و فکرشان غالبا حمد خالص ندارند، اما در قیامت که همه حجابها بر چیده مى شود و به مصداق الملک یومئذ لله
مالکیت خداوند بر پهنه هستى بر همگان آشکار مى شود، همگى با خلوص
نیت کامل زبان به حمد و ستایش او مى گشایند. و نیز در این جهان ممکن است انسانها غافل شوند، و موجوداتى را مستقل از ذات خداوند پندارند و آنها را ستایش کنند، اما در آنجا که ارتباط همگى به ذات پاک او همچون شعاع آفتاب به قرص خورشید آشکار مى گردد کسى جز او را ستایش نخواهد کرد.
علامه طباطبایی در المیزان احتمال اول را برگزیده و چنین توضیح می دهند:
محبت خالص مؤ منین به خداى تعالى ، تسبیح او، و
تحیت و
درود آنان به یکدیگر در جنات نعیم اولین کرامتى که خداى سبحان به اولیایش - یعنى همانهائى که در دلهایشان غیر خدا نیست و غیر خدا کسى امورشان را تدبیر نمى کند - کرده این است که دلهایشان را از محبت غیر خودش پاک مى کند، تا به آنجا که غیر خدا را دوست نمى دارند و جز به خدا به هیچ چیز دیگر نمى اندیشند و جز در راه او قدمى بر نمى دارند. پس ، اولیاء خدا منزه از هر شریکى براى خدا هستند، یعنى هیچ چیز دیگر دلهاى آنان را به سوى خود نمى کشد، و از یاد خدا غافل نمى سازد، و هیچ شاغلى آنان را از پروردگارشان به خود مشغول نمى کند. و این منزه بودن دلهایشان همان تنزیهى است که آنان نسبت به خداى تعالى دارند. آرى ، اولیاء خدا، پروردگار خود را از هر چیزى که لایق به ساحت قدس او نیست منزه مى دارند، چه شریک در اسم و چه
شریک در معنا، و چه
نقص ، و چه
عدم .
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۷۸، برگرفته از مقاله «تسبیح بهشتیان».