تساخور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَساخور، یا ساخور، نام قومی
مسلمان ساکن در شرق
قفقاز است. تساخورها خود را ییخبی (Yikhbi) میخوانند، اما دیگران به پیروی از
روسها آنها را تساخ یا تساخور میخوانند که برگرفته از نام یکی از بزرگترین مناطق سکنای آنان است.
تساخورها مردمانی گلهدار هستند که از گذشته بدینکار اشتغال داشتهاند. آنها در بخش باختری ناحیۀ روتول واقع در جنوب
داغستان و نواحی زاگاتالا، کاخی و بلوکانی واقع در شمال غربی
جمهوری آذربایجان در دو سوی بخش علیای رودخانۀ سامور زندگی میکنند.
تساخورها از شمال و شمال شرقی با لزگیها، از شرق با روتولها، از جنوب با اقوامی ساکن در جمهوری آذربایجان، از شمال غربی با آوارها و از غرب با گرجیها همسایه هستند.
آگاهیهای ما از گذشتۀ تساخورها بهسبب فقدان منابع تاریخی و یافتههای باستانشناسی، بسیار اندک است و در منابع دورۀ اسلامی نیز آنجا که از فتح اران و دیگر سرزمینهای قفقاز سخن رفته است، یادی از اقوام کوهنشین کوههای قفقاز به میان نیامده است. اما همین قدر میدانیم که در سالهای ۲۴-۲۶ق/ ۶۴۵-۶۴۷م تمامی نواحی قفقاز به دست عربها گشوده شد
و با وجود سختگذر بودن اقامتگاههای تساخورها، عربهای
مسلمان بر این قوم چیره شدند. از چگونگی گرایش تساخورها به
اسلام آگاهی چندانی در دست نیست، اما دانسته است که آنها در سدههای ۴-۵ق/۱۰-۱۱م به اسلام درآمده بودند.
خـانواده در
جامعۀ روستایـی تساخور درگذشته بر پایۀ پدر ـ سالاری استوار بود و پیرترین عضو بر آن
حکومت میکرد. تساخورها بیشتر در کوهستانها اقامت داشتند و گلههای خود را با تغییر فصول جابهجا میکردند. روابط قبیلهای در
جامعۀ تساخور بسیار قوی بود. تساخورها در حدود سدۀ ۹ق/۱۵م با تشکیل اتحادیهای آزاد میان خود حکومتی به رهبری سلطانی بهوجود آوردند؛ مرکز این سلطاننشین نخست در تساخور استقرار داشت، اما در سدۀ ۱۷ق/۱۱م این مرکزیت به الیسو واقع در جمهوری آذربایجان کنونی انتقال یافت.
در ۱۲۱۸ق/۱۸۰۳م
روسها، تساخورها را به انقیاد خود درآوردند، اما تمامیت ارضی سلطاننشین آنان را به رسمیت میشناختند، تا اینکه در ۱۸۴۴م در پی حمایت دانیلبیک، سلطان تساخور، از قیام شیخ شامل داغستانی،
روسها این سلطاننشین را منحل ساختند و سلطۀ مستقیم خود را بر سرزمینهای تساخورها اعمال کردند.
در ۱۲۶۸ق/۱۸۵۲م
روسها برای جلوگیری از پیوستن تساخورها به قیام
شیخ شامل، همۀ
جمعیت آنها را به نواحی جنوبیتر (شمال جمهوری آذربایجان کنونی) کوچاندند؛ اما پس از سرکوب قیام شیخ شامل، تساخورها اجازه یافتند به سرزمین اصلی خود بازگردند.
با این وجود، از حدود ۲۵ هزار تن
جمعیت تساخورها (در ۱۳۷۸ش/۱۹۹۹م) حدود ۲۰۰، ۵ تن از آنها در محدودۀ داغستان، و ۱۳ هزار تن از آنان در جمهوری آذربایجان در حوالی شهرهای کاخی و زاگاتالا سکنا داشتند.
۱۰۰٪ تساخورها مسلمان
سنی شافعی مذهباند و به زبان تساخوری که از گروه زبانهای لزگی است، گفتوگو میکنند. در زبان تساخوری بسیاری از واژگان عربی و فارسی وجود دارد و نیز شماری واژگان عاریتی از زبان ترکی و
روسی به این زبان راه یافته است. تساخورهای ساکن در داغستان به استفاده از
زبان روسی به عنوان زبان ادبی گرایش دارند و گروهی که در جمهوری آذربایجان سکنا دارند، به
زبان ترکی با گویش آذربایجانی متمایل هستند
در دهۀ ۱۹۳۰م کوششهایی برای ایجاد نوعی الفبا برای زبان تساخوری به عمل آمد، اما با این وجود این زبان هنوز نوشتاری نیست. تساخورها همچون دیگر اقوام ساکن در قفقاز زیر تأثیر فرهنگ ایرانی قرار دارند که از آن جمله بزرگداشت
بهار و برپایی مراسم
نوروز در میان آنهاست.
(۱) بلاذری، احمد، فتوحالبلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۲) طبری، تاریخ.
(۳) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۴)Akiner, Sh, Islamic Peoples of the Soviet Union, London, ۱۹۸۶.
(۵)The Tsakhurs «, Eesti Keele Instituute, wwwekiee/books/ redbooks/tsakhursshtml.
(۶)The Tsakhur (Caxur) People «, ya Com, geoyacom/travelimages/az-tsakhurhtml.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تساخور»، شماره۵۹۱۵.