تایبادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تایبادی، زین
الدین ابوبکر،
عارف ایرانی قرن هشتم میباشد.
از تاریخ ولادت و زادگاه و نیز از وقایع زندگی او اطلاع زیادی در دست نیست.
شوشتری او را همنام جدش، زین
الدین علی، دانسته است.
کنیه ابوبکر را،
که سایر منابع
به او نسبت دادهاند، نپذیرفته ولی کنیه دیگری نیز برای وی ذکر نکرده است.
تایبادی، چنان
که از گزارش شوشتری
برمی آید،
شیعه بوده است.
او علوم ظاهری را نزد نظام
الدین هروی آموخت.
به گزارش
جامی،
در
طریقت و
سلوک باطنی،
اویسی بود.
تایبادی، از طریق روحانیت
شیخ احمد جامی معروف به شیخ جام
که سه قرن پیش از وی میزیست، تربیت معنوی و صفای باطنی یافت و مدت سی سال همواره به
زیارت مرقد شیخ جام میرفت و در آنجا به
عبادت و تلاوت
قرآن میپرداخت.
پس از آن، به اشارت شیخ
احمد جامی، به زیارت مرقد
امام رضا علیهالسلام رفت و سپس، در پی رؤیایی
که دیده بود، به
طوس سفر کرد و در آنجا
بابا محمود طوسی را،
که درویشی مجذوب بود، ملاقات کرد.
تایبادی پس از آن، هر سال، از طریق واسطهای
که نزد بابا
محمود میفرستاد، از سخنان و اشارات او بهره میبرد.
شوشتری
تایبادی را مرید
ابوطاهر خوارزمی خوانده و سلسله ارادت او را، با دو واسطه، به
شیخ علاءالدوله سمنانی متصل دانسته است.
درباره مریدان و ملازمان وی گزارشی در دست نیست.
به نوشته جامی
خواجه
بهاءالدین نقشبند برای تایبادی احترام و منزلت خاصی قایل بود؛ چنان
که اصحاب خود را،
که عزم
حج داشتند، به ملاقات و مصاحبت با وی توصیه میکرد و خود نیز هنگام بازگشت از یکی از سفرهای حج، در میان راه از قافله جدا شد و برای ملاقات وی به تایباد رفت و سه روز در خانه او به سر برد.
بهاء
الدین درباره تایبادی گفته است
که او را مانند دریایی از معارف یافتم.
خواجه
محمد پارسا از این
که به مقام و منزلت تایبادی آگاه نبوده و همراه خواجه بهاء
الدین نقشبند در آن سفر به ملاقات تایبادی نرفته اظهار پشیمانی کرده است.
در منابع دیگر نیز آمده است
که جمع بسیاری از علما، مانند
میر سیدشریف جرجانی و
سعدالدین تفتازانی، به مقامات تایبادی اذعان کردهاند.
شوشتری
به رسالهای درباره شرح احوال و مقامات تایبادی،
که یکی از مریدان وی آن را تألیف کرده است، اشاره میکند.
این امر نیز میتواند حاکی از اهمیت و اعتبار تایبادی در زمان خودش باشد.
در شرح حال
شمسالدین محمد حافظ شیرازی نقل است
که او به راهنمایی تایبادی با افزودن
بیتی به
غزلی که مقطع آن (گر
مسلمانی از این است
که حافظ دارد/ وای اگر از پی امروز بود فردایی) در ظاهر
کنایه به انکار
قیامت داشت، توانست از آزار و ایذای شاه شجاع در امان بماند،
که بی اساس مینماید.
تایبادی همچنین از توجه و احترام خاص بعضی از سلاطین برخوردار بود؛ چنان
که امیرتیمور در ۷۸۲ به ملاقات تایبادی رفت و تایبادی او را به رعایت
عدالت و دوری از
ظلم به مردم توصیه کرد.
تیمور همچنین در حل مسائل
دینی از تایبادی کمک میگرفته است.
هدایت مینویسد
که در تزوکات تیموری پارهای از حالات تایبادی آمده است، اما در نسخه موجود تزوکات (افست از چاپ آکسفورد ۱۷۷۳) حتی نامی از او ذکر نشده است.
نیز نامهای منسوب به تایبادی موجود است
که خطاب به تیمور است و در آن به رعایت احوال فرزندان شیخ جام و دیگر مشایخ سفارش شده است.
به گزارش
دولتشاه سمرقندی تایبادی همچنین ملک غیاث
الدین، حکمران هرات و سرخس و نواحی دیگری در
خراسان قدیم، را به عدالت و مراعات حال مردم
موعظه کرده است.
جامی
از چنین روابطی میان تایبادی و بعضی سلاطین و حکام چیزی گزارش نکرده است.
در تذکرهها گزارشی از آثار مکتوب تایبادی ندادهاند.
معلوم نیست
که آیا او اساساً تألیفی نداشته و یا این
که آثار او برجا نمانده است.
جز نامه یادشده و چند
رباعی منسوب به او
که در بعضی منابع
نقل شده، در مجله ارمغان
نیز نامهای به تایبادی نسبت داده شده
که به عبدالرحمان جامی نوشته است.
انتساب هر دو نامه به تایبادی بدون سند است و در آنها نشانی از نویسنده و مخاطب دیده نمیشود تا این انتساب را قابل قبول سازد.
تایبادی در محرّم ۷۹۱ در تایباد درگذشت و در همانجا دفن شد.
در زمان شاهرخ پسر تیمور بر مزار او ایوانی وسیع بنا گردید
که تاکنون برجا مانده و یکی از آثار نفیس آن دوره به شمار میرود.
(۱) ارمغان، سال ۱۷، ش ۴ (تیر ۱۳۱۵).
(۲) اسناد و مکاتبات تاریخی ایران: از تیمور تا شاه اسماعیل، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۳) ادوارد براون، تاریخ ادبی ایران، ج ۳: از سعدی تا جامی، ترجمه با حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ش.
(۴) عبدالرحمان بن
احمد جامی، نفحاتالانس، چاپ
محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۵)
احمد بن
محمد خوافی، مجمل فصیحی، چاپ
محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ ش.
(۶) خواندمیر، تاریخ حبیبالسیر.
(۷) دولتشاه سمرقندی، ذکرةالشعراء، چاپ
محمد رمضانی، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۸) شرف
الدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ
محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۹) نوراللّه بن شریف
الدین شوشتری، مجالسالمؤمنین، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۱۰) مدرس تبریزی، ریحانةالادب.
(۱۱) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، تذکرة ریاضالعارفین، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران (۱۳۴۴ ش).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تایبادی»، شماره۳۱۹۳.