• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخ تفسیر سده متأخر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دهه‌های انتقال از سده ۹ به ۱۰ق، در تاریخ جهان اسلام وقایع مهمی‌ را در بر داشته که اثرات خود را در تحول تاریخ فرهنگی نیز برجای نهاده است.

فهرست مندرجات

۱ - تحول تاریخ فرهنگی تفسیر
۲ - تنـوع در گونه‌ها
       ۲.۱ - آثار در تفسیر با گرایش علوم عقلی
       ۲.۲ - تفاسیری دارای وجه غالب آموزه‌های عرفانی
       ۲.۳ - نمونه‌ای از تفاسیر جامع
       ۲.۴ - اکتفاء به حاشیه نویسی
۳ - تنوع در مذهب
       ۳.۱ - امامیه
              ۳.۱.۱ - تفسیر نویسی عالمان اهل اندیشه
              ۳.۱.۲ - رونق تفسیرنویسی در اوایل دورۀ شاه سلیمان اول
       ۳.۲ - زیدیه
۴ - ویژگی‌های عمومی‌ تفاسیر دوره متأخر
       ۴.۱ - تفسیرنویسی بر سوره‌ها
       ۴.۲ - تفاسیر آیه‌ای
       ۴.۳ - تفسیر آیات منتخب
       ۴.۴ - حاشیه نویسان مهم الکشاف
       ۴.۵ - بیشترین حواشی در سده‌های متأخر
       ۴.۶ - حواشی بر تفسیر جلالین و تفسیر ابوالسعود
       ۴.۷ - تفسیر امامی مورد توجه حاشیه‌نویسان
       ۴.۸ - موارد تکمله نویسی
       ۴.۹ - تلخیص تفاسیر مبسوط
       ۴.۱۰ - منظومه نویسی در تفسیر
       ۴.۱۱ - تدوین تفاسیر بی نقطه
       ۴.۱۲ - تفسیرنویسی به زبان‌های بومی‌
       ۴.۱۳ - تفسیرنویسی به ترکی
       ۴.۱۴ - آثار تفسیری به زبان‌های شبه قاره
۵ - فهرست منابع
۶ - پانویس
۷ - منبع


کشف‌ راه‌ دریایی‌ اروپا به‌ اقیانوس‌ هند در ۹۰۳ق/۱۴۹۸م‌ به عنوان آغاز حضور اروپاییان در سواحل اسلامی‌ اقیانوس اطلس و هند، تأسیس‌ دولت‌ صفوی‌ در ایران‌ در ۹۰۷ق‌ و تبدیل‌ دولت‌ عثمانی‌ به‌ خلافت‌ در فاصلۀ سال‌های‌ ۹۱۸-۹۲۶ق برخی از این حوادث‌اند. طی سده‌های‌ ۱۱ و ۱۲ق‌، گرایش به تهذیب دین از پیرایه‌ها و بازگشت به دین خالص به عنوان موجی گسترده در میان مذاهب گوناگون اسلامی، از حنبلی تا امامی‌ و از دین رسمی‌ تا صوفیانه دیده می‌شد. سلطان‌ سلیم‌ عثمانی‌ (حک‌ ۹۱۸-۹۲۶ق‌) با تسخیر شام‌ و مصر و آن‌گاه الحاق گسترۀ وسیع‌تری از جهان اسلام به قلمرو دولت عثمانی، بخش مهمی‌از جهان سنی نشین را از نظر سیاسی متحد کرد و تقابل صفویه با عثمانی، تقابل اقلیت شیعه و اکثریت سنی را بسیار بیش از گذشته رنگی سیاسی ـ اجتماعی بخشید. بی علاقه شدن محافل اهل سنت به ادامۀ روش تفسیرنویسی پیشین، دوام گونه‌های از پیش موجود را بسیار محدود ساخت و نوعی رکود نسبی در تألیف تفسیری به وجود آورد. فعال شدن محافل تهذیب گرا و بازگشت‌گرا، گونه‌های تفسیر سلفی نزد اهل سنت و اخباری نزد امامیه را توسعه داد و‌ به‌طور کلی تقابل امامیه با اهل سنت در نوشته‌های تفسیری، روی به فزونی نهاد.


تفسیـر مأثور که در سـده‌های میانـه، به‌ طور گسترده مورد توجه بود، در سده‌های متأخر نزد اهل سنت به حاشیه رانده شد، به گونه‌ای که هیچ نمونۀ شاخصی از آن گزارش نشده است. نمونه‌های محدود چون الفتح السماوی در تخریج احادیث تفسیر بیضاوی، از زین الدین عبدالرئوف مناوی (د ۱۰۳۱ق)
[۱] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۱۹۳.
و فتح القدیر الجامع بین فنی الدرایة و الروایة من علم التفسیر، از شوکانی (د ۱۲۵۰ق) نیز با وجود حدیث‌گرا بودن مؤلفان، تفسیر مأثور به معنای واقعی نیستند. در زمینۀ تفسیر فقهی و احکام القرآن نیز اثر شاخصی در مذاهب اهل سنت پدید نیامده است.
[۲] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۲۰.
این در حالی است که هم در تفسیر مأثور و هم تفسیر فقهی نزد امامیه در سده‌های متأخر رونقی چشم‌گیر دیده می‌شود.

۲.۱ - آثار در تفسیر با گرایش علوم عقلی

در تفسیر با گرایش علوم عقلی چند اثر کوچک و کم اهمیت پدید آمده است: چند اثر پراکنده در تفسیر سوره‌های کافرون و اخلاص و نیز یک سؤال و جواب قرآنی از جلال الدین دوانی (د۹۱۸ق)، حکیم نامدار،
[۳] آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۳۳۶_۳۳۷.
[۴] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۱، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۵] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۳۲.
تفسیر سورۀ انسان و حاشیه‌ای بر الکشاف از غیاث الدین دشتکی (د ۹۴۸ق)، متکلم و حکیم امامی‌،
[۶] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۳۰۴.
تفسیر هروی از ملا علی قاری (د ۱۰۰۱ق)،
[۷] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۸] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۵، ص۱۲، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
که با توجه به گرایش مؤلف آن احتمالاً ارزش کلامی‌ داشته است، تفسیر آیۀ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء»، از یوسف بن محمد خان قره باغی (د پس از ۱۰۳۰ق)،
[۱۱] زرکلی، اعلام، ج۸، ص۲۵۲.
و تفسیری به فارسی از محمد بن محمد اسلم میر زاهد (د ۱۱۰۱ق)، عالم افغان که به آگاهی بر کلام و فلسفه شهرت داشته است.
[۱۲] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۵.
تنها استثنای قابل توجه، آثار تفسیری صدرالدین شیرازی (د ۱۰۵۰ق) بنیان‌گذار حکمت متعالیه است: اثری با عنوان تفسیر القرآن الکریم، در بردارندۀ تفسیر شماری از سوره‌های قرآنی و کتاب اسرار الآیات که به صورت موضوعی ترتیب یافته است، فراتر باید از حواشی مولا علی نوری (د ۱۲۴۶ق) بر هر دو اثر ملاصدرا
[۱۳] عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، ج۷، ص۵۴، دمشق، ۱۹۶۷م.
و نیز تک‌نگاری مستقل او در تفسیر سورۀ اخلاص یاد کرد.
[۱۴] محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج۴، ص۳۹۲، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.


۲.۲ - تفاسیری دارای وجه غالب آموزه‌های عرفانی

با توجه به این‌که در سده‌های متأخر گرایش صوفیانه نزد بسیاری از عالمان رسمی‌ وجود دارد، باید در این‌که تفسیر نوشته شده از سوی عالمی‌ صوفی مشرب، تفسیر عرفانی خوانده شود، احتیاط ورزید. اما تفاسیری که آموزه‌های عرفانی در آن وجه غالب باشد، طی این سده‌ها‌ به‌طور محدود نوشته شده‌اند؛ از آن جمله است: تفسیری از محمد بن عمر قورد افندی (د ۹۹۶ق)، شیخ طریقۀ خلوتیه در عثمانی، تفسیری ۴ جلدی از تاج العارفین محمد بن محمد بکری (د ۱۰۰۷ق)، صوفی اهل مصر در تفسیر سوره‌های انعام، کهف و فتح،
[۱۵] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۱.
تفسیر سورۀ اعلی، از محمد بن محمد بخشی بکفالونی (د ۱۰۹۸ق)، از شیوخ خلوتی در حلب
[۱۶] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۵.
و تفسیر سورۀ یوسف از یعقوب بن مصطفی فنایی (د ۱۱۴۹ق)، از شیوخ جلوتی در آماسیه،
[۱۷] زرکلی، اعلام، ج۸، ص۲۰۲.
که عموماً تفاسیر جزئی‌اند. از نمونه‌های استثنایی تفسیر عرفانی در سده‌های متأخر باید به تفسیر روح البیان از اسماعیل حقی بروسوی (د ۱۱۳۷ق)، از شیوخ جلوتیه در عثمانی اشاره کرد که یک دوره تفسیر بزرگ و کامل است. مؤلف در این اثر کوشیده است تا محتوای تفاسیر عرفانی پیشین و نیز مضامین تفسیری موجود در دیگر آثار عرفانی را گرد هم آورد و بدین ترتیب جامع‌ترین مجموعۀ تفسیر عرفانی را تألیف کند. دیگر تألیف مهم، البحر المدید از احمد بن محمد بن‌ عجیبه (د ۱۲۲۴ق) پیوسته به طریقۀ درقاویۀ مغرب است.

۲.۳ - نمونه‌ای از تفاسیر جامع

در سده‌های متأخر تفاسیر جامع که اثری عمیق در ادبیات تفسیری برجای نهاده باشند، فراوان نیستند. از محدود نمونه‌ها می‌توان به تفسیر ارشاد العقل السلیم، معروف به تفسیر ابی السعود، نوشتۀ ابوالسعود محمد بن محمد عمادی (د ۹۸۲ق)، مفتی و شیخ الاسلام نامی‌ عثمانی اشاره کرد. وی در تدوین این کتاب دو تفسیر پرتداول زمخشری و بیضاوی را مبنای عمل قرار داد و با برداشت‌های تفسیری خود آن را تکمیل کرد.
[۱۸] ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم، ج۱، ص۴، بیـروت، داراحیاء التـراث العربی.
در کار او هم بخش مهمی‌ از مزایای دو تفسیر یاد شده و هم مزیت اندیشه‌های نو در تفسیر دیده می‌شد و از همین‌رو این تفسیر رواجی درخور توجه یافت. البته ادامۀ نام این اثر «تفسیر القرآن علی مذهب النعمان» به نوعی مدعی بود که مضامین آن بر اساس مذهب ابوحنیفه نوشته شده و البته در مباحث فقهی چنین بوده است، اما هر چه باشد، با وجود حمایت دولت عثمانی از مذهب حنفی ، چنین ادعایی می‌تواند موجب فزونی حمایت از این تفسیر بوده باشد که مؤلفش خود مفتی اعظم بوده، و کتاب را به سلطان سلیمان عثمانی تقدیم کرده است. برخی از تفاسیر دیگر که گویا شهرتی داشته‌اند، چون فتح الرحمان مجیرالدین علیمی‌ (د ۹۲۸ق)،
[۱۹] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۳۱.
تفسیر فریابی از اسحاق بن ابراهیم فریابی (د ۹۳۰ق
[۲۰] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
تفسیر غزی از محمد بن محمد غزی (د ۹۶۱ق)،
[۲۱] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
السراج المنیر خطیب شربینی (د ۹۷۷ق)،
[۲۲] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۶.
تفسیر منشی از محمد بن محمود صاروخانی آق حصاری (د ۱۰۰۱ق)،
[۲۳] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۵۱.
البرهان فی مشکلات القرآن از ابوالمعالی شیذلۀ مصری (د ۱۰۰۲ق)،
[۲۴] سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۱_۳۲، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
[۲۵] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۷، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
تفسیر عیشی از محمد بن مصطفی رومی‌ (۱۰۱۱ق)،
[۲۶] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۱۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
تحریر التأویل عمادالدین عمادی (د ۱۰۵۱ق)،
[۲۷] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۳۲.
ضیاء السبیل محمد علی علان بکری (د ۱۰۵۷ق)،
[۲۸] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۹۳.
تفسیر ابن‌ابی السرور از محمد بن محمد بکری صدیقی (د۱۰۸۷ق)،
[۲۹] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۴.
تفسیر مخللاتی از محمد بن عبدالرحیم مخللاتی (د ۱۲۰۷ق) که به غرابت در اسلوب وصف شده است
[۳۰] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۰۱.
هیچ یک اثر ماندگار و عمیقی بر فرهنگ تفسیری ننهادند.

۲.۴ - اکتفاء به حاشیه نویسی

در کوشش‌های تفسیرهای بعدی آنان که پی‌جویی اقوال تفسیری در سنت تفسیری بودند، بیشتر به حاشیه نویسی اکتفا کردند و در میان آنان که به دنبال گریز از تقلید تفسیری بودند، بیشتر گرایش به زدودن تفسیر به رأی و بازگشت به فهم سلف از قرآن دیده می‌شد. از نمونه‌های قابل ذکر می‌توان به تفسیر سورۀ فاتحه از محمد بن عبدالوهاب (د ۱۲۰۶ق) بنیان‌گذار جریان وهابی،
[۳۱] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۵۷.
فتح القدیر شوکانی (د ۱۲۵۰ق)، که کوششی برای جمع درایت و روایت با رویکرد سلف گرا بود و فتح البیان فی مقاصد القرآن محمد صدیق خان قنوجی (د ۱۳۰۷ق)، که تفسیری کاملاً سلفی است اشاره کرد. تنها نمونۀ یک تفسیر جامع درایی با رویکرد جمع میان ارج نهادن به سنت تفسیری و کوشش برای تهذیب می‌توان به روح المعانی از محمود بن عبدالله آلوسی (د۱۲۷۰ق) یاد کرد که از ویژگی‌های آن جامعیت در موضوعات و گردآوری اقوال، توجه منتقدانه و گزینش‌گرانه بر اقوال مفسران پیشین، گستردگی تدبر شخصی و مخالفت با اسرائیلیات است. این تفسیر بار نخست در قاهره ، ۱۳۰۱ق، و بارها پس از آن به چاپ رسیده و از اثرگذارترین تفاسیر متأخر است. طی این سده کوشش‌های قابل ملاحظه‌ای نیز در محافل امامیه و زیدیه صورت گرفته است.




۳.۱ - امامیه

تفسیرنویسی امامیه در اواخر دورۀ شاه طهماسب (سال‌ ۹۳۰-۹۸۴ق) بار دیگر در محافل امامیه به ویژه با رویکرد دفاع از حقانیت تشیع رونق گرفت و هم‌زمان دو تفسیر با رویکردی واعظانه نوشته شد. ابوالحسن زواره‌ای (د پیش از ۹۸۴ق)، تفسیری موجز در ۲ جلد با عنوان ترجمة الخواص نوشت که الگوی آن مواهب علیۀ کاشفی بود و کوشش داشت تا نزول آیات در شأن اهل بیت (ع) را که از سوی او مغفول مانده بود، تدارک کند. این نخستین گام در جهت تألیف تفسیری با مخاطب عام برای ترویج تشیع در اوایل عصر صفوی است. مهم‌تر از آن مولا فتح الله کاشانی (د ۹۸۸ق) به تألیف تفسیر ۱۰ جلدی منهج الصادقین روی آورد و به سبک تفسیرهای دوگانه، خود فشرده‌ای از آن با عنوان خلاصة المنهج فراهم کرد. کاشانی در تفسیر، از مجمع البیان و تفسیر ابوالفتوح رازی بهرۀ بسیار گرفته، اما رویکرد ستیزه جویی با اهل سنت به شدت در تفسیر او دیده می‌شود و او خود تبلیغ و اثبات حقانیت تشیع و «الزام مخالفین» را هدف اصلی تألیف می‌شمارد.

۳.۱.۱ - تفسیر نویسی عالمان اهل اندیشه

در اواخر دورۀ شاه عباس اول (سل‌ ۹۹۶-۱۰۳۸ق)، عالمان اهل اندیشه روی به تفسیرنویسی آوردند. از جمله از مهاجران جبل عامل، شیخ بهایی (د ۱۰۳۱ق) افزون بر کوشش‌هایی در جهت حاشیه نویسی بر تفاسیر پیشین، تفاسیر مستقلی نیز با عنوان العروة الوثقی و عین الحیاة تألیف کرد که با توجه به شخصیت وی، باید بیش‌تر دارای وجهۀ علمی‌ و به دور از ویژگی‌های واعظانه بوده باشد. همچنین باید از محمد باقر استرابادی ، معروف به میرداماد (د ۱۰۴۱ق)، عالم و فیلسوف شهیر نام برد که رساله‌ای با عنوان سدرة المنتهی در تفسیر سوره‌های فاتحه، جمعه و منافقین نگاشت.
[۳۵] عبدالله افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۴۴، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.


۳.۱.۲ - رونق تفسیرنویسی در اوایل دورۀ شاه سلیمان اول

تفسیرنویسی بار دیگر در اوایل دورۀ شاه سلیمان اول (سل‌ ۱۰۷۷-۱۱۰۵ق) رونق گرفت که نمونۀ آن تفسیر اثر محمد بن علی شریف لاهیجی (د پس از ۱۰۸۸ق) به عنوان تفسیری واعظانه با غلبۀ رویکرد روایی بود (چ تهران، ۱۳۷۳ش). دیگر نمونه تألیف تفسیر مهم الصافی از مولا محمدمحسن فیض کاشانی (د ۱۰۹۰ق) است که بخش اصلی مضامین را تفسیر مأثور تشکیل می‌دهد و نخستین گام از کوشش تفسیری اخباریه در عصر صفوی است. اندک افزوده‌های فیض در خلال نقل روایات، به روشنی بازنمای اندیشۀ تفسیری مؤلف است (چ تهران، ۱۴۱۶ق). وی خود چکیده‌ای از آن با عنوان تفسیر الاصفی فراهم آورده است (چ قم، ۱۴۱۸ق). از دیگر نمونه‌ها تفسیر فرج الله بن محمد حویزی (د ۱۱۰۰ق)
[۳۶] زرکلی، اعلام، ج۵، ۱۴۰_۱۴۱.
و کنز الدقائق و بحر الغرائب از محمد بن محمد رضا قمی‌مشهدی، معاصر وی قابل ذکرند. در دهه‌های آغازین سدۀ ۱۲ق، گام‌های مهمی‌ در تفسیرنویسی امامیه برداشته شده، و با غلبۀ جریان اخباری مهم‌ترین تفاسیر مأثور پدید آمده‌اند که این‌هاست: البرهان اثر سید‌هاشم بحرانی و نور الثقلین از عبدعلی حویزی که کاملاً جنبۀ روایی دارند و استنادات روایات در آن‌ها به وضوح نشان داده شده‌اند، المعین فی تفسیر از نورالدین کاشانی (د پس از ۱۱۱۵ق، چ قم، ۱۴۱۰ق)، تفسیر سلیمانی از علیرضا اردکانی (د پس از ۱۱۲۰ق)
[۳۷] بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۷۰۷_۷۰۸، تهران، ۱۳۷۷ش.
و الوجیز، تفسیری فشرده از علی بن حسین ابن‌ابی جامع (د ۱۱۳۵ق، چ قم، ۱۴۱۳ق). بیشتر تفاسیر نوشته شده در عصر صفوی در ایران، به زبان فارسی بود. در دوره‌های تاریخی پس از سقوط تختگاه صفویه (د۱۱۳۵ق)، کوشش‌های محدودی در تفسیرنویسی صورت گرفت. از شمار این تفاسیر است: الوجیز، معروف به تفسیر شبر اثر سید عبدالله شبر (د ۱۲۴۲ق) که بر اساس روایات، اما به سبک تفاسیر موجز و مجرد از استناد و استدلال نوشته شده است، تفسیری از هدایة الله بن مهدی رضوی مشهدی (د ۱۲۴۸ق)،
[۳۸] زرکلی، اعلام، ج۸، ص۷۸.
تفسیر برغانی از محمد صالح برغانی قزوینی (د ۱۲۷۱ق)،
[۳۹] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۶۴.
[۴۰] بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۶۷۴، تهران، ۱۳۷۷ش.
ینابیع الانوار از ممتاز العلماء محمد تقی دلدار، از عالمان امامی‌ هند (د ۱۲۸۵ق)
[۴۱] آقابزرگ، الذریعه، ج۲۵، ص۲۸۷_۲۸۸.
و تفسیر الصراط المستقیم از سید حسین بروجردی در اواخر سدۀ ۱۳ق.

۳.۲ - زیدیه

از تألیفات مستقل تفسیری در این دوره، نخست باید به التفسیر الجامع اثر قاضی محمد بن یحیی بهران (د۹۵۷ق)، فقیه اهل صنعا
[۴۲] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۶، قم، ۱۴۱۳ق.
و هم‌زمان با آن، تفسیر کبیر علی بن عبدالله راوع (د ۹۵۹ق)، فقیه یمنی
[۴۳] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۱۰، قم، ۱۴۱۳ق.
اشاره کرد. نیم سده بعد عبدالرحمان بن عبدالله شعبی خولانی (د ۱۰۰۳ق) تفسیری دیگر نوشت.
[۴۴] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۹، قم، ۱۴۱۳ق.
پدید آوردن آثاری از این دست در تفسیر، با فاصله‌هایی کمابیش تا یک سده ادامه یافته است.
[۴۵] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۸، قم، ۱۴۱۳ق.
[۴۶] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۱۱، قم، ۱۴۱۳ق.
[۴۷] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۱۲، قم، ۱۴۱۳ق.
[۴۸] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۲۵۳.
اواخر سدۀ ۱۱ق، در تاریخ تفسیر زیدی بسیار تحول زا بوده، و رویکردهای جدیدی در آن پدید آمده است. رویکرد نخست که می‌توان آن را نوعی تفسیر عقلی با نگاهی تجدیدی نامید، با شاخص یحیی بن حسین بن قاسم صنعانی (د ۱۰۹۹ق) شناخته می‌شود که افزون بر کتاب مظاهر البینات فی الآیات المتشابهات
[۴۹] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۳۰، قم، ۱۴۱۳ق.
به سبک متشابه نویسی متکلمان پیشین، رساله‌ای مهم با عنوان البیان لما خفی فی القرآن تألیف کرده است که به دنبال درکی متفاوت از برخی آیاتی است که معنای آن از دیگر مفسران پوشیده مانده است.
[۵۰] زرکلی، اعلام، ج۸، ص۱۴۳.
[۵۱] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۲۲۶_۲۲۷، قم، ۱۴۱۳ق.
فضای نواندیشی در تفسیر زیدیه در این دوره، موجب شده است تا حتی رساله‌ای انتقادی مانند الاتحاف لطلبة الکشاف در نقد الکشاف زمخشری، تألیف صالح بن مهدی مقبلی (د ۱۱۰۸ق) پدید آید.
[۵۲] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۱۹۷.
[۵۳] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۰، قم، ۱۴۱۳ق.
رویکرد دیگر، توجه به تفسیر مأثور و به خصوص اقوال تفسیری منقول از امامان متقدم زیدیه است که در سده‌های میانه نزد زیدیه سابقه نداشته است. مهم‌ترین اثر با این رویکرد، المصابیح الساطعة الانوار المجموعة فی تفسیر الائمة الاطهار، معروف به تفسیر شرفی است که توسط عبدالله بن احمد شرفی در اواخر سدۀ ۱۱ق تألیف شده است.
[۵۴] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۲۳، قم، ۱۴۱۳ق.
سدۀ ۱۲ق، سدۀ رکود نسبی در تدوین تفسیری نزد زیدیه بود، اما سدۀ بعد عرصۀ ظهور جریان‌هایی نو در این حوزۀ تفسیری گردید. در طول سده از عالمان زیدی قاضی احمد مجاهد صنعانی بدون آن‌که خود دست به تفسیر زند، به تحقیقاتی در علم تفسیر پرداخت،
[۵۵] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۱۴۸.
[۵۶] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۴۷، قم، ۱۴۱۳ق.
برخی چون احمد بن عبدالقادر کوکبانی (د ۱۲۲۲ق) به سبک سنتی تفسیر نوشتند،
[۵۷] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۴۸، قم، ۱۴۱۳ق.
برخی چون لطف الله بن احمد جحاف (د ۱۲۴۳ق)، مورخ و ادیب یمنی و مؤلف العلم الجدید فی تفسیر القرآن المجید، به دنبال بازاندیشی در فهم قرآن و نوآوری در تفسیر بودند،
[۵۸] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۲۴۲.
برخی چون ابراهیم بن محمد بن اسماعیل امیر (د ۱۲۱۳ق) با تألیف مفاتیح الرضوان به دنبال تفسیر با شیوۀ خالص تفسیر قرآن به قرآن بودند،
[۵۹] محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۱، ص۴۲۳، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
[۶۰] بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۵۲۰.
برخی چون شوکانی (د ۱۲۵۰ق) پی‌جوی جمع میان روایت و درایت در تفسیر و جست و جوی روشی برای تهذیب تفسیر و دستیابی به گوهری آغازین در فهم قرآن بودند و کسی چون عبدالکریم بن عبدالله ابوطالب روضی (د ۱۳۰۹ق) این بار با فراهم آوردن جمعی میان تفسیر شرفی به عنوان تفسیر مأثور و الکشاف زمخشری به عنوان تفسیری ادبی ـ کلامی ‌،
[۶۱] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۹، قم، ۱۴۱۳ق.
به گونه‌ای دیگر جمع میان روایت و درایت را دنبال کرد.


تفاسیر جزئی که در سده‌های پیشین زمینه‌ای یافته بود، طی سده‌های متأخر روی به گسترش نهاد. نمونه‌های اندکی از تفسیر بر جزء عم (جزء ۳۰) قرآن توسط عیسی بن محمد صفوی (د ۹۵۳ق)، عالم صوفی مشرب هند
[۶۲] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۰۸.
و ابراهیم بن محمد قیصری (د۱۲۵۳ق)، عالم عثمانی
[۶۳] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۷۰.
نوشته شد. نمونۀ تفسیر بر گروهی از سور، مانند تفسیر محمد بن احمد ازهری (د ۹۷۷ق) بر سوره‌های سبع طوال نیز دیده می‌شود.
[۶۴] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
عبداللطیف بن محمد ابن‌غزی (د ۱۲۴۷ق) نیز زبدة البیان را در تفسیر برخی از سور منتخب قرآن نوشته است.
[۶۵] زرکلی، اعلام، ج۴، ص۶۱.


۴.۱ - تفسیرنویسی بر سوره‌ها

تفسیرنویسی بر سوره‌ها، افزون بر تفاسیر متعدد بر فاتحه، اخلاص و یوسف، روی به فزونی نهاد؛ از آن شمارست: تفسیرهای مصطفی بن محمد بستان افندی (د ۹۷۷ق) بر سورۀ انعام،
[۶۶] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۶۷] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۲۴۰.
محمد امین شروانی (د۱۰۳۶ق) بر سورۀ فتح،
[۶۸] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۴۱.
محمد بن حسن کواکبی (د ۱۰۹۶ق) بر سورۀ انعام،
[۶۹] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۹۰.
و محمد بن علی شوکانـی (د ۱۲۵۰ق) بر سـورۀ عصر با عنـوان النشر لفوائد سورة العصر.
[۷۰] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۱۰۴، قم، ۱۴۱۳ق.
[۷۱] محمد داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۹، بیروت، ۱۴۰۳ق.
[۷۲] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۶۸، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۷۳] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۴، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۷۴] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۷۵] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۲۴۳.
[۷۶] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۱۸.
[۷۷] زرکلی، اعلام، ج۴، ص۱۳۱.


۴.۲ - تفاسیر آیه‌ای

تفاسیر آیه‌ای نیز در این سده پرشمارند؛ از آن جمله می‌توان به نوشته‌هایی از طاش‌کوپری زاده (د ۹۶۸ق)،
[۷۸] علی بالی‌زاده، «العقد المنظوم»، ج۱، ص۳۳۹، همراه الشقائق النعمانیه.
[۷۹] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۵۴.
شهاب‌الدین خفاجی
[۸۰] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۵۵.
و محمد بن علی وحیش عالم زیدی
[۸۱] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۵، قم، ۱۴۱۳ق.
اشاره کرد. بدرالدین محمد بن اسماعیل امیر
[۸۲] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۳_۳۰۵، قم، ۱۴۱۳ق.
) و شوکانی
[۸۳] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۳_۳۰۵، قم، ۱۴۱۳ق.
[۸۴] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۷۱، قم، ۱۴۱۳ق.
[۸۵] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۱۴۵، قم، ۱۴۱۳ق.
از زیدیه تک نگاری‌های متعدد در تفسیر آیه‌ای دارند.
[۸۶] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۵۴_۸۵۵.
[۸۷] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۸۰.
[۸۸] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۵۳.
[۸۹] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۰۳.
[۹۰] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۳۱۶.
آقابزرگ تهرانی نیز در جای جای الذریعه به معرفی تک‌نگاری‌هایی پرداخته که در تفسیر آیات منفرد تألیف شده‌اند و بسیاری از آن‌ها با منزلت اهل بیت (ع) مرتبط‌اند.
[۹۱] آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۶۹.
[۹۲] آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۳۴۵.
[۹۳] آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۳۶۹.
[۹۴] آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۴۶۹.


۴.۳ - تفسیر آیات منتخب

تفسیر آیات منتخب نیز کمابیش در سده‌های متأخر ادامه یافته است. بیشتر نمونه‌ها دارای زمینۀ کلامی‌ است که از آ‌ن‌ جمله می‌توان به اسئلة القرآن و اجوبتها از علی بن محمد علایی بن‌ شیرازی (د ۹۴۵ق)،
[۹۵] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۱.
رساله‌هایی در تفسیر آیات مشکله از شیخ بالی صوفیوی (د ۹۶۰ق)، عالم بلغارستان،
[۹۶] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۵_۳۸۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
استخراج الجدال من القرآن الکریم از محمد بن ابراهیم بن‌ حنبلی، اقاویل الثقات از مرعی بن یوسف کرمی‌ حنبلی (د ۱۰۳۳ق) در تفسیر آیات مربوط به صفات باری (چ بیروت، ۱۴۰۶ق) و اجوبة مسائل الشاک فی القرآن از قاسم بن محمد منصور بالله، امام زیدی (د ۱۰۲۹ق) که توسط عبدالله بن احمد شرفی در اواخر سده گردآوری شده است،
[۹۷] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۶۴، قم، ۱۴۱۳ق.
اشاره کرد. از نوشته‌های امامیه ، تأویل الآیات الظاهره از شرف الدین استرابادی (د پس از ۹۶۵ق) تفسیر آیاتی است که دربارۀ اهل بیت (ع) نازل شده‌اند (چ قم، ۱۴۰۹ق) و به طبع سبکی روایی دارد.
[۹۸] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۱۴۷.
[۹۹] زرکلی، اعلام، ج۴، ص۱۳۶.
[۱۰۰] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۸۸.
[۱۰۱] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۴۰، قم، ۱۴۱۳ق.
نمونه‌هایی از تفاسیر سوره‌ای و آیه‌ای در شمار تفاسیری که با رویکرد عقلی یا عرفانی نوشته شده‌اند، نیز دیده می‌شود. در زمینۀ تفسیر آیات الاحکام نیز به خصوص امامیه در این دوره فعال بوده، و آثار متعددی پدید آورده‌اند. در سخن از شرح و حاشیه باید گفت بخش مهمی‌از تألیفات تفسیری در این دوره از همین دست بوده است. بیشترین شروح و حواشی همچون گذشته بر الکشاف زمخشری و تفسیر بیضاوی نوشته شده است.

۴.۴ - حاشیه نویسان مهم الکشاف

حاشیه نویسان مهم الکشاف اینان‌اند: ابن‌کمال پاشا (د ۹۴۰ق)،
[۱۰۲] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۳، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
سراج الدین قزوینی (د ۹۵۰ق)،
[۱۰۳] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
ابوالسعود عمادی (د ۹۸۲ق)
[۱۰۴] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
از اهل سنت ، غیاث‌الدین دشتکی (د ۹۴۸ق)
[۱۰۵] آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۶.
و شیخ بهایی (د ۱۰۳۱ق)
[۱۰۶] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
از امامیه، و قاضی صالح آنسی (د ۱۰۶۲ق)،
[۱۰۷] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۱، قم، ۱۴۱۳ق.
حسن بن احمد جلال یمنی (د ۱۰۸۴ق)
[۱۰۸] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۱، قم، ۱۴۱۳ق.
[۱۰۹] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۶۷، قم، ۱۴۱۳ق.
و احمد بن صالح ابن‌ابی الرجال (د ۱۱۹۱ق)
[۱۱۰] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۰، قم، ۱۴۱۳ق.
از زیدیه . در واقع آن‌گاه که توجه به این تفسیر نزد حاشیه نویسان اهل سنت روی به کاستی نهاده، نزد نویسندگان شیعی افزون شده است.
[۱۱۱] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۲، ص۱۴۷۵_۱۴۸۳.
[۱۱۲] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۱۳] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۱۴] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۱۵] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۲، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۱۶] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۱۲، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۱۷] آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۶.
[۱۱۸] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۰، قم، ۱۴۱۳ق.


۴.۵ - بیشترین حواشی در سده‌های متأخر

بیشترین حواشی در سده‌های متأخر بر تفسیر بیضاوی نوشته شده است؛ در این سده‌ها این تفسیر نه تنها توجه عالمان اهل سنت را جلب کرده است، که آن را بیش‌تر موافق با اندیشه‌های کلامی‌ خود می‌یافتند، بلکه در این سده‌ها نویسندگان امامی‌ نیز به سلک حاشیه نویسان بیضاوی پیوسته‌اند. از نویسندگان حواشی مهم بر تفسیر بیضاوی باید فقیه زکریا بن محمد انصاری (د ۹۲۶ق)،
[۱۱۹] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۶۳، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۲۰] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۴۶.
مولانا محیی الدین محمد بردعی (د پس از ۹۲۷ق)،
[۱۲۱] علیشیر نوایی، مجالس النفائس، ج۱، ص۳۷۰، ترجمۀ کهن فخری هراتی و محمد بن مبارک قزوینی، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۲۲] طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۲۴۱، بیروت، ۱۳۹۵ق.
عصام الدین اسفراینی،
[۱۲۳] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۲۴] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۶۶.
محیی الدین شیخ زاده را نام برد. برخی حاشیه‌نویسان تفسیر بیضاوی از سرزمین‌های کناری جهان اسلام بودند، مانند نصر الله مناستیری (د ۹۷۶ق)،
[۱۲۵] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۴، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
محمد بن موسی بسنوی (د ۱۰۳۲ق)،
[۱۲۶] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۱۴، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
محمد علامک بسنوی (د ۱۰۴۵ق)
[۱۲۷] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۱۱۹.
و مصطفی بن اسماعیل فـلورنوی (د ۱۲۴۴ق، زرکلی، ۷/۲۳۰) از بالکان، وجیه الدین علوی گجراتی (د ۹۹۸ق)
[۱۲۸] زرکلی، اعلام، ج۸، ص۱۱۰.
و عبدالحکیـم سیالکوتی (د ۱۰۶۷ق)،
[۱۲۹] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۲۸۳.
از شبه قـارۀ هند، احمد بن محمد کاملی تاشکندی (د ح۱۰۰۰ق)
[۱۳۰] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۳، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
از شـرق آسیای مرکزی و محمد بن حسن جنوی (د۱۲۰۰ق)،
[۱۳۱] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۹۲.
از مراکش. در ایران حواشی متعددی در نواحی آذربایجان و فارس نوشته شده است.
[۱۳۲] طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۶۲، بیروت، ۱۳۹۵ق.
[۱۳۳] طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۷۲، بیروت، ۱۳۹۵ق.
[۱۳۴] طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۸۷، بیروت، ۱۳۹۵ق.
[۱۳۵] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۱۸۸_۱۹۳.
[۱۳۶] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۶۷_۳۶۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۳۷] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۸۹.
[۱۳۸] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۱.
[۱۳۹] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۵۵.
از حاشیه‌نویسان امامی‌ نیز می‌توان بزرگانی چون قاضی نورالله شوشتری (د ۱۰۱۹ق)
[۱۴۰] زرکلی، اعلام، ج۸، ص۵۲.
و شیخ بهایی (د۱۰۳۱ق)
[۱۴۱] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
را نام برد.
[۱۴۳] آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۱_۴۴.
برخلاف امامیه، این تفسیر مورد توجه حاشیه نویسان زیدی قرار نگرفته است.

۴.۶ - حواشی بر تفسیر جلالین و تفسیر ابوالسعود

در سده‌های متأخر، تفسیر جلالین نیز به عنوان موضوع حاشیه، همپای دو تفسیر زمخشری و بیضاوی بوده است. نخستین حاشیه بر آن با عنوان قبس النیرین از شمس‌الدین علقمی ‌ (د۹۶۹ق)، عالم شافعی مصری است
[۱۴۴] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۹۵.
و با حاشیه‌ای که ملا علی قاری (د ۱۰۰۱ق)، عالم بزرگ حنفی خراسان بر آن نوشت،
[۱۴۵] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۳.
توجه مذاهب دیگر را نیز به خود جلب کرد. بیشتر حاشیه نویسان جلالین، مصری و برخی شامی‌ بودند، ولی به ندرت کسانی از سرزمین‌های دیگر نیز چون ملا علی قاری و عبدالرحمان بن محمد تطوانی (د ۱۲۳۷ق)
[۱۴۶] زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۳۳.
بر آن حاشیه نوشتند.
[۱۴۷] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۱۵۵.
[۱۴۸] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۲۴۶.
[۱۴۹] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۳۱۷.
از زیدیان یمن علی بن محمد عقیبی (د ۱۱۰۱ق)
[۱۵۰] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۹۸، قم، ۱۴۱۳ق.
و عبدالقادر بن احمد کوکبانی (د ۱۲۰۸ق) آن را حاشیه زدند و از امامیه حاشیه‌ای بر آن شناخته نیست. از دیگر تفاسیر اهل سنت ، باید به تفسیر ابوالسعود اشاره کرد که چند حاشیه از سوی رضی‌الدین بن ابی‌اللطف مقدسی (د‌۱۰۲۸ق)،
[۱۵۱] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۱۹۳_۱۹۴.
محمد زیتونه مناستیری (د‌۱۱۳۸ق)،
[۱۵۲] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۳۲.
حمدون بن عبدالرحمان بن‌ حاج مرداسی (د ۱۲۳۲ق)
[۱۵۳] زرکلی، اعلام، ج۲، ص۲۷۵.
و ابراهیم بن علی سقا (د‌۱۲۹۸ق)،
[۱۵۴] زرکلی، اعلام، ج۱، ص۵۵.
همه در قلمرو عرب زبان عثمانی نوشته شد.
[۱۵۵] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۶۵.


۴.۷ - تفسیر امامی مورد توجه حاشیه‌نویسان

از تفاسیر امامی‌ نیز صافی مولا محسن فیض توجه حاشیه‌نویسانی چندی را به خود جلب کرده است که از نخستین نمونه‌های آن حاشیۀ مولا عبدالرحیم دماوندی (د ح۱۱۶۰ق) است.
[۱۵۶] آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۵.


۴.۸ - موارد تکمله نویسی

از موارد تکمله نویسی باید به کار قاضی محمد بن یحیی بهران (د ۹۵۷ق)، عالم زیدی با عنوان التکمیل الشاف اشاره کرد که در آن، مضامین ملخص از الکشاف را با افزوده‌هایی از ابن‌کثیر و دیگر منابع تکمیل کرده است.
[۱۵۷] احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۲۳، قم، ۱۴۱۳ق.


۴.۹ - تلخیص تفاسیر مبسوط

تلخیص تفاسیر مبسوط توسط شخص مؤلف، اگرچه کمتر از سده‌های میانه، اما در حد نمونه‌هایی اندک در سدۀ ۱۰ق نیز یافت می‌شود و در سدۀ بعد رخت بر بسته است. از جمله می‌توان به تلخیص منهج الصادقین توسط مؤلف و تحریرهای سه گانۀ تفسیری از ابوالحسن بکری (د پس از ۹۵۰ق) اشاره کرد.
[۱۵۸] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۵۹] زرکلی، اعلام، ج۵، ص۵۷.
تلخیص توسط دیگران نیز، تنها اندک نمونه‌هایی در سدۀ ۱۰ق دارد که ادامه‌ای نامأنوس از سنت سده‌های میانه است. از آن دست می‌توان گزیدۀ مباحث جهاد از الجامع قرطبی توسط قاسم ابن محمد قرطبی (د ۹۴۳ق)
[۱۶۰] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
و ملخص تلفیقی الکشاف و بیضاوی از عبدالاول بن حسین ابن‌ام ولد (د ۹۶۲ق)
[۱۶۱] احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۷، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
[۱۶۲] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۲، ص۱۴۸۱.
را یاد کرد که هیچ‌ یک تلخیص به معنای معمول آن نیستند.

۴.۱۰ - منظومه نویسی در تفسیر

از همان آغاز سدۀ ۱۰ق و طی آن منظومه نویسی در تفسیر رونقی یافت. نخستین نمونه‌ها، مثنوی فتح نامه در تفسیر سورۀ فتح کتابت شده در ۹۰۳ق/۱۴۹۸م و ظاهراً سروده شده در همان زمان از ابن‌همام شیرازی، از امامیه است.
[۱۶۳] آقابزرگ، الذریعه، ج۱۹، ص۲۵۳.
همو در ۹۰۴ق، منظومۀ روضة القلوب را در تفسیر سورۀ یٰس سرود که نسخۀ آن باقی است.
[۱۶۴] آقابزرگ، الذریعه، ج۱۹، ص۱۱۴.
[۱۶۵] آقابزرگ، الذریعه، ج۱۹، ص۱۹۲.
سال‌ها بعد، عبدالعزیز بن عبدالواحد میمونی مکناسی (د‌۹۶۴ق)، عالم مغربی ساکن مدینه جواهر سیوطی در علم تفسیر را به نظم کشید
[۱۶۶] حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۶۱۸.
و عبدالعزیز بن علی زمزمی‌ (د ۹۷۶ق)، عالم شیرازی مقیم مکه ، منظومه‌ای در علم تفسیر سرود.
[۱۶۷] زرکلی، اعلام، ج۴، ص۲۳.
در سدۀ ۱۲ق نیز باید منظومۀ تحفة الحقیر از محمد بن سلامه ضریر اسکندری (د ۱۱۴۹ق)، عالم مصری را نمونه‌ای استثنایی تلقی کرد که تفسیری ۱۰ جلدی به صورت منظوم است و تفسیری فراگیر و گزیده است.
[۱۶۸] زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۴۶.


۴.۱۱ - تدوین تفاسیر بی نقطه

یکی از پدیده‌های مشهود در سده‌های متأخر برخی شیوه‌های تفننی در نگارش تفسیر است که شاخص آن تدوین تفاسیر بی نقطه است. نمونۀ نگارش تفسیر با پرهیز از حروف نقطه‌دار که به شدت به تکلف در واژه گزینی و جمله پردازی انجامیده، تفسیر سواطع الالهام از ابوالفضل فیضی دکنی (د ۱۰۰۴ق)، عالم ظاهراً امامی‌ هند و درّ الاسرار از محمود بن محمد نسیب حمزاوی (د ۱۳۰۵ق)، عالم حنفی شام
[۱۶۹] زرکلی، اعلام.
را می‌توان نام برد.

۴.۱۲ - تفسیرنویسی به زبان‌های بومی‌

تفسیرنویسی به زبان‌های بومی‌ در سده‌های متأخر در شرق جهان اسلام گسترش یافته است. بیشتر تفاسیر امامیه که در ایران تألیف شده‌اند، به زبان فارسی بودند، در حالی که در شمار تفاسیر اهل سنت در شرق ایران ، آسیای مرکزی و شبه قاره نیز برخی به فارسی‌اند. از آن دست می‌توان تفسیر میر زاهد هروی (د ۱۱۰۱ق)
[۱۷۰] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۵.
را یاد کرد. از نمونه‌های ترجمه نیز می‌توان به تفسیر آثار الاخیار، از ابوالحسن زواره‌ای (اواخر قرن ۱۰ق) اشاره کرد که برگردان تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) است.
[۱۷۱] آقابزرگ، الذریعه، ج۲۶، ص۱۰.


۴.۱۳ - تفسیرنویسی به ترکی

تفسیرنویسی به ترکی نیز به خصوص در قلمرو عثمانی گسترش یافته است. از آن شمار می‌توان از تفسیر قورد افندی (د ۹۹۶ق) و تفسیر التبیان، از محمد بن محمود دباغ زاده
[۱۷۲] زرکلی، اعلام، ج۷، ص۸۹.
یاد آورد. از جملۀ تفاسیر پدید آمده به ترکی آذری که عملاً ترجمه‌های تفسیری‌اند، نیز می‌توان کشف الحقائق عن نکت الآیات و الدقائق از محمد کریم موسوی باکویی (چ باکو، ۱۳۲۲ق) و البیان فی تفسیر القرآن از محمد حسن مولا زاده شکوی، مفتی قفقاز (چ تفلیس، ۱۳۲۶ق) را نام برد. نمونه‌هایی نیز از ترجمۀ تفاسیر عربی و فارسی به ترکی دیده می‌شود. از آن جمله است: تفسیر سرّ قرآن از سیری پاشا افندی (۱۳۰۲ق) که ترجمۀ بخشی از اوایل تفسیر فخرالدین رازی است و تفسیر مواکب از اسماعیل فرخ افندی (۱۲۸۲ق) که ترجمۀ مواهب علیۀ کاشفی است.
[۱۷۳] بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۵۳۶، تهران، ۱۳۷۷ش.


۴.۱۴ - آثار تفسیری به زبان‌های شبه قاره

چند اثر نیز به زبان‌های شبه قاره وجود دارد که در عمل ترجمه‌ای تفسیری است؛ از آن جمله است: تفسیر مرادیه به اردو (۱۱۸۴ق/۱۷۷۰م) از شاه مراد الله سنبهلی نقشبندی (چ هوگلی، ۱۲۴۷ق؛ لکهنو، ۱۲۶۰ق)، موضح قرآن به اردو (۱۲۰۵ق) از شاه عبدالقادر دهلوی (چ دهلی، ۱۲۴۵ق)، تفسیر مجددی به اردو از شاه رئوف احمد نقشبندی مجددی (د ۱۲۴۹ق، چ بمبئی، ۱۲۹۳ق)، تفسیر رفیعی به اردو از شاه رفیع الدین دهلوی (چ‌کلکته، ۱۲۵۴ق)، تفسیری از همو به بنگالی (چ کلکته، ۱۳۴۹ق)، فیض الکریم به اردو از قاضی صبغة الله مفتی محمد (د ۱۲۸۰ق) که ناتمام بود و بعدها توسط فرزندانش تکمیل شد (چ مدرس، ۱۲۷۷ق)، جامع التفاسیر به اردو از قطب‌الدین بهادر دهلوی (د ۱۲۸۹ق، چ هند، نولکشور) و فتح المنان یا تفسیر حقانی به اردو از مولانا ابومحم عبدالحق حقانی (چ دهلی، ۱۳۰۵ق بب). مولانا فخرالدین احمد قادری نیز در سدۀ ۱۳ق، تفسیر حسینی از کاشفی را به اردو ترجمه کرد که به تفسیر قادری شهرت داشت (چ لکهنو، ۱۳۰۰ق).


(۱) قرآن کریم.
(۲) حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون.
(۳) آقابزرگ، الذریعه.
(۴) احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
(۵) زرکلی، اعلام.
(۶) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، دمشق، ۱۹۶۷م.
(۷) محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۸) ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم، بیـروت، داراحیاء التـراث العربی.
(۹) سیوطی، الاتقان، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۰) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۱۱) سیوطی، تدریب الراوی، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م.
(۱۲) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۹۹۳م.
(۱۳) سیوطی، طبقات المفسرین، به کوشش علی محمد عمر، قاهره، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۱۴) سیوطی، لباب النقول، بیروت، داراحیاء العلوم.
(۱۵) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۶) عبدالله افندی، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
(۱۷) بهاءالدین خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۸) بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۹) احمد حسینی، تراجم الرجال، قم، ۱۴۱۴ق.
(۲۰) احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، قم، ۱۴۱۳ق.
(۲۱) محمد شوکانی، ارشاد الفحول، به کوشش محمدسعید بدری، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۲۲) محمد شوکانی، البدر الطالع، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۲۳) محمد شوکانی، فتح القدیر، بیروت، دارالفکر.
(۲۴) بغدادی، ایضاح.
(۲۵) بغدادی، هدیه.
(۲۶) محمد داوودی، طبقات المفسرین، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۲۷) علی بالی‌زاده، «العقد المنظوم»، همراه الشقائق النعمانیه.
(۲۸) علیشیر نوایی، مجالس النفائس، ترجمۀ کهن فخری هراتی و محمد بن مبارک قزوینی، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۹) طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، بیروت، ۱۳۹۵ق.


۱. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۱۹۳.
۲. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۲۰.
۳. آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۳۳۶_۳۳۷.
۴. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۱، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۵. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۳۲.
۶. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۳۰۴.
۷. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۸. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۵، ص۱۲، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۹. شوری/سوره۴۲، آیه۴۲.    
۱۰. شوری/سوره۴۲، آیه۱۱.    
۱۱. زرکلی، اعلام، ج۸، ص۲۵۲.
۱۲. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۵.
۱۳. عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، ج۷، ص۵۴، دمشق، ۱۹۶۷م.
۱۴. محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج۴، ص۳۹۲، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
۱۵. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۱.
۱۶. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۵.
۱۷. زرکلی، اعلام، ج۸، ص۲۰۲.
۱۸. ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم، ج۱، ص۴، بیـروت، داراحیاء التـراث العربی.
۱۹. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۳۱.
۲۰. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۲۱. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۲۲. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۶.
۲۳. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۵۱.
۲۴. سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۱_۳۲، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
۲۵. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۷، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۲۶. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۱۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۲۷. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۳۲.
۲۸. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۹۳.
۲۹. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۴.
۳۰. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۰۱.
۳۱. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۵۷.
۳۲. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۳۳. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۵۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۳۴. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۵۷، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۳۵. عبدالله افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۴۴، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
۳۶. زرکلی، اعلام، ج۵، ۱۴۰_۱۴۱.
۳۷. بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۷۰۷_۷۰۸، تهران، ۱۳۷۷ش.
۳۸. زرکلی، اعلام، ج۸، ص۷۸.
۳۹. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۶۴.
۴۰. بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۶۷۴، تهران، ۱۳۷۷ش.
۴۱. آقابزرگ، الذریعه، ج۲۵، ص۲۸۷_۲۸۸.
۴۲. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۶، قم، ۱۴۱۳ق.
۴۳. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۱۰، قم، ۱۴۱۳ق.
۴۴. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۹، قم، ۱۴۱۳ق.
۴۵. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۸، قم، ۱۴۱۳ق.
۴۶. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۱۱، قم، ۱۴۱۳ق.
۴۷. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۱۲، قم، ۱۴۱۳ق.
۴۸. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۲۵۳.
۴۹. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۳۰، قم، ۱۴۱۳ق.
۵۰. زرکلی، اعلام، ج۸، ص۱۴۳.
۵۱. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۲۲۶_۲۲۷، قم، ۱۴۱۳ق.
۵۲. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۱۹۷.
۵۳. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۰، قم، ۱۴۱۳ق.
۵۴. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۲۳، قم، ۱۴۱۳ق.
۵۵. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۱۴۸.
۵۶. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۴۷، قم، ۱۴۱۳ق.
۵۷. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۴۸، قم، ۱۴۱۳ق.
۵۸. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۲۴۲.
۵۹. محمد شوکانی، البدر الطالع، ج۱، ص۴۲۳، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
۶۰. بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۵۲۰.
۶۱. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۹، قم، ۱۴۱۳ق.
۶۲. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۰۸.
۶۳. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۷۰.
۶۴. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۶۵. زرکلی، اعلام، ج۴، ص۶۱.
۶۶. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۶۷. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۲۴۰.
۶۸. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۴۱.
۶۹. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۹۰.
۷۰. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۱۰۴، قم، ۱۴۱۳ق.
۷۱. محمد داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۹، بیروت، ۱۴۰۳ق.
۷۲. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۶۸، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۷۳. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۴، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۷۴. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۷۵. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۲۴۳.
۷۶. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۱۸.
۷۷. زرکلی، اعلام، ج۴، ص۱۳۱.
۷۸. علی بالی‌زاده، «العقد المنظوم»، ج۱، ص۳۳۹، همراه الشقائق النعمانیه.
۷۹. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۵۴.
۸۰. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۵۵.
۸۱. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۵، قم، ۱۴۱۳ق.
۸۲. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۳_۳۰۵، قم، ۱۴۱۳ق.
۸۳. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۰۳_۳۰۵، قم، ۱۴۱۳ق.
۸۴. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۷۱، قم، ۱۴۱۳ق.
۸۵. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۱۴۵، قم، ۱۴۱۳ق.
۸۶. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۵۴_۸۵۵.
۸۷. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۸۸۰.
۸۸. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۵۳.
۸۹. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۰۳.
۹۰. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۳۱۶.
۹۱. آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۶۹.
۹۲. آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۳۴۵.
۹۳. آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۳۶۹.
۹۴. آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۴۶۹.
۹۵. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۱.
۹۶. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۵_۳۸۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۹۷. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۶۴، قم، ۱۴۱۳ق.
۹۸. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۱۴۷.
۹۹. زرکلی، اعلام، ج۴، ص۱۳۶.
۱۰۰. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۸۸.
۱۰۱. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۴۰، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۰۲. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۳، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۰۳. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۰۴. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۰۵. آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۶.
۱۰۶. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۰۷. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۱، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۰۸. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۱، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۰۹. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۳، ص۶۷، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۱۰. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۰، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۱۱. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۲، ص۱۴۷۵_۱۴۸۳.
۱۱۲. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۱۳. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۱۴. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۵، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۱۵. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۲، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۱۶. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۱۲، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۱۷. آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۶.
۱۱۸. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۴۱۰، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۱۹. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۶۳، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۲۰. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۴۶.
۱۲۱. علیشیر نوایی، مجالس النفائس، ج۱، ص۳۷۰، ترجمۀ کهن فخری هراتی و محمد بن مبارک قزوینی، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۲۲. طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۲۴۱، بیروت، ۱۳۹۵ق.
۱۲۳. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۲۴. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۶۶.
۱۲۵. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۹۴، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۲۶. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۱۴، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۲۷. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۱۱۹.
۱۲۸. زرکلی، اعلام، ج۸، ص۱۱۰.
۱۲۹. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۲۸۳.
۱۳۰. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۴۰۳، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۳۱. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۹۲.
۱۳۲. طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۶۲، بیروت، ۱۳۹۵ق.
۱۳۳. طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۷۲، بیروت، ۱۳۹۵ق.
۱۳۴. طاش کوپری‌زاده، الشقائق النعمانیه، ج۱، ص۸۷، بیروت، ۱۳۹۵ق.
۱۳۵. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۱۸۸_۱۹۳.
۱۳۶. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۶۷_۳۶۹، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۳۷. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۸۹.
۱۳۸. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۱.
۱۳۹. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۵۵.
۱۴۰. زرکلی، اعلام، ج۸، ص۵۲.
۱۴۱. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۱۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۱۴۲. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۱۵۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.    
۱۴۳. آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۱_۴۴.
۱۴۴. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۹۵.
۱۴۵. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۱۳.
۱۴۶. زرکلی، اعلام، ج۳، ص۳۳۳.
۱۴۷. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۱۵۵.
۱۴۸. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۲۴۶.
۱۴۹. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۳۱۷.
۱۵۰. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۹۸، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۵۱. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۱۹۳_۱۹۴.
۱۵۲. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۳۲.
۱۵۳. زرکلی، اعلام، ج۲، ص۲۷۵.
۱۵۴. زرکلی، اعلام، ج۱، ص۵۵.
۱۵۵. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۶۵.
۱۵۶. آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۴۵.
۱۵۷. احمد حسینی، مؤلفات الزیدیه، ج۱، ص۳۲۳، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۵۸. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۰، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۵۹. زرکلی، اعلام، ج۵، ص۵۷.
۱۶۰. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۷۶، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۶۱. احمد ادرنوی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۸۷، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
۱۶۲. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۲، ص۱۴۸۱.
۱۶۳. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۹، ص۲۵۳.
۱۶۴. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۹، ص۱۱۴.
۱۶۵. آقابزرگ، الذریعه، ج۱۹، ص۱۹۲.
۱۶۶. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، ج۱، ص۶۱۸.
۱۶۷. زرکلی، اعلام، ج۴، ص۲۳.
۱۶۸. زرکلی، اعلام، ج۶، ص۱۴۶.
۱۶۹. زرکلی، اعلام.
۱۷۰. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۶۵.
۱۷۱. آقابزرگ، الذریعه، ج۲۶، ص۱۰.
۱۷۲. زرکلی، اعلام، ج۷، ص۸۹.
۱۷۳. بهاءالدین خرمشاهی و دیگران، دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، ج۱، ص۵۳۶، تهران، ۱۳۷۷ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ تفسیر سده متأخر»، ج۱۵، ص۱۲.    






جعبه ابزار