• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخچه واقعیت‌درمانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تاریخچه واقعیت‌درمانی، یکی از مباحث مطرح در علم روان‌شناسی بوده که به بررسی تاریخچه و نحوه شکل‌گیری و مباحث اساسی این نظریه درمانی می‌پردازد. واقعیت‌درمانی، یکی از جدیدترین تلاش‌های درمانگران در راه توصیف انسان، تعیین قوانین رفتاری و چگونگی نیل به رضایت، خوشبختی و موفقیت محسوب می‌شود. در این شیوه درمان، مواجه شدن با واقعیت، قبول مسئولیت و قضاوت اخلاقی درباره درست و نادرست بودن رفتار و در نتیجه نیل به هویت توفیق مورد تاکید است.



ویلیام گلاسر در سال ۱۹۲۵ متولد شد. وی در ۱۹ سالگی مدرک لیسانس شیمی گرفت، در ۲۸ سالگی از دانشکده پزشکی فارغ‌التحصیل شد و در ۳۶ سالگی نیز از هیئت روان‌پزشکی گواهینامه گرفت. نارضایتی گلاسر از آموزش‌های روان‌کاوی، زمینه‌ساز ابداع واقعیت‌درمانی توسط وی شد. گلاسر در سال ۱۹۵۶ روان‌پزشک مشاور موسسه دختران بزهکار شد. اگرچه اعضای این موسسه ابتدا در مقابل پیشنهادات گلاسر برای تغییر دادن شیوه تربیت و آموزش دختران مقاومت کردند، ولی بالاخره فواید رویکرد او را قبول کردند.
[۱] شارف، ریچارد. اس، نظریه‌های روان‌درمانی و مشاوره، ص۳۵۸، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۱، چاپ اول.

واقعیت‌درمانی، با انتشار کتاب "ایستگاه‌های ذهن"، جهت و مسیر تازه‌ای را پیدا کرد. در این کتاب، گلاسر شروع به آزمایش عمیق شخصیت آدمی کرده و آن را نیز تحت عنوان "رفتار: کنترل روان‌شناسی ادراک" ارائه داد. این نظریه بر این باور است که، عمل مغز آن است که ادراک‌هایی را در رابطه با آنچه از محیط خواسته می‌شود، حاصل کند. به بیان دیگر، آدمی آنچه را که ادراک می‌کند و نه آنچه را که در واقع وجود دارد و انجام می‌دهد، کنترل می‌کند.
[۲] ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۴، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.



واقعیت‌درمانی، یکی از جدیدترین تلاش‌های درمانگران در راه توصیف انسان، تعیین قوانین رفتاری و چگونگی نیل به رضایت، خوشبختی و موفقیت محسوب می‌شود. در این شیوه درمان، مواجه شدن با واقعیت، قبول مسئولیت و قضاوت اخلاقی درباره درست و نادرست بودن رفتار و در نتیجه نیل به هویت توفیق مورد تاکید است. این نوع درمان را فقط در مورد اکثر رفتارهای غیرعادی به‌کار نمی‌بندند، بلکه در مورد تمام افراد عادی و مسائل مورد علاقه آنها و تدوین شیوه صحیح تعلیم و تربیت نیز از آن استفاده می‌کنند.
[۳] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۵۴، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.

نظریه‌ها و عقاید فلسفی اصلی واقعیت‌درمانی آن است که آدمی نهایتا خود، تعیین‌کننده است. ضمنا گفته می‌شود که هرچند ممکن است فشارهای روانی، درونی و برونی با عملکرد هیجانی فعلی مددجو رابطه مستقیم داشته باشد، اما در طولانی‌مدت، مددجو خود پیرو و مسئول است و هر آنچه را مددجو انجام می‌دهد، در جهت ارضای نیازهای اساسی خود در زمینه بقا، تعلق، قدرت، شوخی، سرگرمی، آزادی و در نهایت، برای کنترل زندگی خویش می‌باشد.
گلاسر، در کتاب ایستگاه‌های ذهن می‌نویسد: مغز آدمی درون‌دادها را کنترل می‌کند. منظور از بیان این جمله آن است که در مغز هر یک از ما و در رابطه با آن دسته از خواسته‌هایمان که در جهت ارضای نیازهای اساسی می‌باشد، ادراک‌هایی ذخیره شده است و ما نیز چنان رفتار می‌کنیم که: الف. درون‌دادی را حاصل کنیم و ب. این درون‌داد نیز به حد کافی به آن نوع از ادراک ما نزدیک باشد که بتواند امکان ارضای نیازهایمان را فراهم آورد.
[۴] ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۵، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.



خودارزشمندی: خودارزشمندی، همان عزت‌ نفس است.
استقلال: قدرت کنار گذاشتن پشتیبانی‌های محیطی و جانشین کردن آن با حمایت‌های روانی درونی فرد و همچنین قدرت روانی فرد برای روی پای خود ایستادن را استقلال می‌نامند.
تعهد: پس از اینکه مراجع، درباره رفتارش قضاوت ارزشی کرد و تصمیم به تغییر آن گرفت، واقعیتدرمانگر از او می‌خواهد که به درمانگر تعهد بدهد که این برنامه را اجرا می‌نماید.
درست یا صحیح: گلاسر اعتقاد دارد که یک استانداردی وجود دارد که با آن می‌توان رفتار را‌ اندازه‌گیری کرد و چنانچه رفتار یک شخص به این استاندارد برسد، صحیح تلقی می‌گردد و در غیر این صورت غلط.
درگیری: به نظر گلاسر، درگیری اساسا همان همدلی است با این تفاوت که درگیری شامل ارتباط توام با همدلی نیز می‌شود و نه فقط حضور آن.
دوست داشتن: گلاسر، براساس تاکیدی که بر رفتار دارد، دوست داشتن را آن چیزی می‌داند که مردم انجام می‌دهند و نه آنچه که احساس می‌کنند (دوست داشتن یک علاقه و درگیری سخت و بی‌امان است).
قضاوت ارزشی: واقعیت‌درمانی، از فرد می‌خواهد درباره اینکه رفتارش مسئولانه است یا خیر، قضاوت ارزشی نماید. چنانچه رفتارش مسئولانه نباشد، برای تغییر آن برنامه‌ریزی کند.
مسئولیت: گلاسر، مسئولیت را به عنوان توانایی فرد برای تامین نیازهایش تعریف می‌کند که این کار به‌گونه‌ای صورت می‌گیرد که در عین حال دیگران را از ارضای نیازهایش محروم نمی‌کند. واقعیت‌درمانگران، مسئولیت را معادل سلامت روان می‌دانند.
واقعیت: واژه‌ای است که دربرگیرنده رفتار کنونی فرد است. گلاسر از واقعیت یک دیدگاه پدیدارشناختی ندارد.
هویت: عبارت است از نیاز به احساس جدا و متمایز بودن از دیگر موجودات زنده. به نظر گلاسر، این نیاز تنها نیاز روانی اساسی انسان است که همه مردم در همه فرهنگ‌ها از بدو تولد تا مرگ دارا می‌باشند.
هویت شکست: کسانی که نتوانسته‌اند رابطه نزدیک و شخصی با دیگران ایجاد کنند و مسئولانه عمل نمی‌کنند و احساس درماندگی و ناامیدی و بی‌ارزشی می‌کنند، دارای هویت شکست هستند.
هویت موفق: کسانی که؛ الف. خود را اساسا توانا، لایق و باارزش تعریف می‌کنند. ب. قدرت دارند که محیط خود را تحت تاثیر قرار داده و اعتماد کافی برای ادامه زندگیشان دارند. ج. نیاز به دوست داشتن و دوست داشته‌شدن را تامین کرده‌اند، به عنوان افرادی که دارای هویت موفق هستند تلقی می‌گردند.
[۵] شیلینگ، لوئیس، نظریه‌های مشاوره، ص۱۹۰-۱۹۲، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.



نظام واقعیت‌درمانی چگونه پدید آمده است؟ گلاسر، یک نظام سه‌بخشی را ارائه می‌دهد که در آن راه‌های مختلفی برای ارضای نیازهای آدمی، ارائه شده است. او می‌گوید: آدمی با یک بخش از این نظام، یعنی با یک نیروی قدرتمند و برانگیزنده که وی آن را بازآرآیی خرده‌نظام می‌نامد، به دنیا می‌آید. در عین حال، آدمی با ظرفیت لازم برای کشف خطاهای ادراکی نیز به دنیا می‌آید. خطای ادراکی، اصطلاحی است که برای توصیف تجربه شخص و در مواردی که یکی از نیازهای او برآورده نمی‌شوند، به‌کار می‌رود. وقتی بین درون‌دادی که شخص می‌خواهد و درون‌دادی که شخص دریافت می‌کند، تفاوت وجود دارد، در این صورت، نیازهای فرد برآورده نمی‌شوند. بنابراین، در دوره طفولیت، بازآرآیی خرده‌نظام ادامه پیدا می‌کند تا برحسب تصادف از طفل رفتاری سر بزند و در نتیجه آن رفتار خاص، نیاز او ارضا شود یا طفل تا آن‌اندازه به گریه کردن ادامه می‌دهد تا به مرحله فرسودگی برسد.
در نتیجه و پس از بازآرآیی خرده‌نظام، راهنمای مجدد خرده‌نظام به وجود می‌آید. راهنمای مجدد خرده‌نظام، ظرفیت طفل را برای دقیق‌تر عمل کردن، افزایش می‌دهد و بالاخره مرحله‌ای فرا می‌رسد که طفل رفتاری را انتخاب می‌کند و در نتیجه آن رفتار خاص، خود را ارضا می‌کند. گریه کردن از جمله رفتارهایی است که به وسیله راهنمای مجدد خرده‌نظام، یاد گرفته می‌شود و طی آن خطای ادراکی کودک کاهش می‌یابد و این رفتار نیز به صورت بخش اولیه مجموعه رفتارهایی درمی‌آید که کودک قادر به صدور آن می‌باشد. این نوع خرده‌نظام، انتخابی است و طی آن توانایی طفل برای مقایسه و پذیرش یا رد رفتار (با توجه به ظرفیت آن رفتار خاص برای ارضای نیازهایش) به‌کار گرفته می‌شود.
سومین بخش از نظام رفتاری نیز پدیده‌ای است که گلاسر آن را تحت عنوان خرده‌نظام خبر جدید، معرفی می‌کند. این نظام به موجود زنده اجازه می‌دهد تا براساس خبر جدید عمل کند و مثلا، وقتی چراغ قرمز را دید، وارد یک مسیر معین شود. گلاسر، معتقد است که این سه بخش از نظام رفتاری، منبع اصلی همه اعمال، افکار و احساسات آدمی می‌باشد.
[۶] ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۶، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.



واقعیت‌درمانی، مجموعه‌ای از اصول نظری و عملی است که در دهه ۱۹۵۰ میلادی به وسیله روان‌پزشکی به نام ویلیام گلاسر مطرح شد و در سال ۱۹۶۵ میلادی مبانی آن در کتاب واقعیت‌درمانی به طریق منسجم و سازمان‌یافته‌ای انتشار یافت. واقعیت‌درمانی، نوعی روان‌درمانی است که در آن سعی می‌شود با توجه به مفاهیم واقعیت، مسئولیت و امور درست و نادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات او کمک شود. در این نظریه از طریق تبیین طبیعت انسان، تعیین قوانین رفتاری و طرح چگونگی فرایند درمان، به افرادی که نیازمند کمک و روان‌یاری هستند کمک می‌شود. گرچه گلاسر معتقد است که پاره‌ای از اصول نظری او در افکار پیشینیان هم دیده می‌شود، ولی نظریه‌اش یک چیز خاص و ابداع دیگری است. اما برخلاف این پندار، عده‌ای هم معتقدند که نظریه او چیزی جز توسل به عقل سلیم نیست.
[۷] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۴۸، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.

از جمله کسانی که نظریاتشان بر افکار گلاسر اثر گذاشت، پل‌دوبویس پزشک سوئیسی بود که روشی به نام "اخلاقی کردن پزشکی" را پایه‌گذاری کرد.
[۸] شیلینگ، لوئیس، نظریه‌های مشاوره، ص۱۸۹، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.

دوبوآ، در نوشته‌های خود بر تساوی انسان‌ها و احساس مسئولیت و انسانیت آنها در قبال دیگران تاکید می‌کرد و به رابطه حسنه بین پزشک و بیمار اهمیت زیادی می‌داد. همین نگرش صمیمی بودن با بیمار و توجه به عقل سلیم و درگیری عاطفی از مواردی است که در نظریه واقعیت‌درمانی به نحو روشن‌تری متجلی شده است.
[۹] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۴۹، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.

گلاسر به مراجعان خود فلسفه زندگی را می‌آموزد و تکیه او بر افکار مربوط به سلامت و تندرستی است.
[۱۰] شیلینگ، لوئیس، نظریه‌های مشاوره، ص۱۸۹، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.

اصطلاح واقعیت‌درمانی در سال ۱۹۶۴ ابداع شد و نتیجه یا محصول تلاش‌های بعدی گلاسر نیز ارائه رسمی رویکرد واقعیت‌درمانی در کتابی بود که تحت همین عنوان انتشار یافت. در کتاب واقعیت‌درمانی، در حالی که گلاسر کوشیده بود تا نظریه و کاربرد رویکرد واقعیت‌درمانی را تصحیح کند، در عین حال، تلاش‌هایی را نیز در جهت رد مفاهیم اساسی شیوه‌های درمانی متعارف زمان خود و ارتقای نظام آموزش مددجویان در جهت ارضای نیازهایشان، به نحوی که هم مسئولانه باشد و هم برچسب بیماری روانی به آنان زده نشود، به عمل آورده بود. رویکرد ارائه‌شده توسط گلاسر در نظام‌های آموزشی به سهولت و با استقبال مورد پذیرش قرار گرفت.
[۱۱] ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۳، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.

در سال ۱۹۷۵، گلاسر کتاب دیگری با عنوان "جامعه در حال تکوین هویت" به رشته تحریر درآورد و در آن، عقاید خود را با توجه به هویت جامعه تشریح کرد. او در این کتاب از دو هویت موفق و شکست سخن گفت و چگونگی به وجود آمدن هویت موفق و نحوه کمک به فرد را در کسب چنین هویتی مورد بحث قرار داد.
[۱۲] شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۵۰، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.



۱. شارف، ریچارد. اس، نظریه‌های روان‌درمانی و مشاوره، ص۳۵۸، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۸۱، چاپ اول.
۲. ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۴، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۳. شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۵۴، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.
۴. ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۵، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۵. شیلینگ، لوئیس، نظریه‌های مشاوره، ص۱۹۰-۱۹۲، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۶. ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۶، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۷. شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۴۸، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.
۸. شیلینگ، لوئیس، نظریه‌های مشاوره، ص۱۸۹، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۹. شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۴۹، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.
۱۰. شیلینگ، لوئیس، نظریه‌های مشاوره، ص۱۸۹، ترجمه خدیجه آرین، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ ششم.
۱۱. ساعتچی، محمود، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۱۵۳، تهران، ویرایش، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۱۲. شفیع‌آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص۲۵۰، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، چاپ سیزدهم.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تعریف و تاریخچه واقعیت درمانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۰۸.    






جعبه ابزار