• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخچه جغرافیا در تمدن اسلامی‌ (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«تاریخچه جغرافیا در تمدن اسلامی»، تالیف فرانتس تشنر مستشرق معروف آلمانی (م ۱۸۸۸) در یک مجلد است. موضوع کتاب همان گونه که از نامش پیداست تاریخچه جغرافیاست که در عین اجمال از جامعیت برخوردار است.

فهرست مندرجات

۱ - ساختار کتاب
۲ - گزارش محتوا
       ۲.۱ - بخش اول
              ۲.۱.۱ - دوره اول
              ۲.۱.۲ - دوره دوم
              ۲.۱.۳ - دوره سوم
              ۲.۱.۴ - دوره چهارم
              ۲.۱.۵ - دوره پنجم
       ۲.۲ - بخش دوم
۳ - وضعیت
۴ - پانویس
۵ - منبع


کتاب از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول «جغرافیا» ترجمه دکتر محمدحسن گنجی و بخش دوم «نقشه جغرافیایی» ترجمه عبدالحسین آذرنگ می‌باشد.




۲.۱ - بخش اول

تطورات علم جغرافیا به پنج دوره تقسیم و وضعیت این علم در آن مقطع زمانی به خوبی تشریح شده است. آنچه در ذیل ارائه می‌شود، خلاصه‌ای از مطالب این بخش از کتاب به ترتیب به این شرح است:

۲.۱.۱ - دوره اول

اصطلاح جغرافیا عنوان آثار مرینوس صوری (حدود ۷۰- ۱۳۲ م) و بطلمیوس قلوذی (حدود ۹۰- ۱۶۸ م) در زبان عربی به «صوره الارض» ترجمه شده و عنوان برخی آثار جغرافیدانان مسلمان قرار گرفته است. مسعودی (متوفی ۳۴۵ ق) این اصطلاح را به معنی «قطع الارض» (در نوردیدن زمین) دانسته است. به هر حال، این اصطلاح اول بار در رسائل اخوان الصفا به معنای «نقشه جهان و اقالیم» به کار رفته است.
[۱] تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۱.

مسلمانان، جغرافیا را به منزله علمی که همچون امروز، دارای تعریفی روشن و حدود و چارچوب و محتوایی مشخص باشد، نمی‌شناختند. متون جغرافیایی مسلمانان در میان علوم متعدد پراکنده بود و رساله‌های مستقلی که درباره جنبه‌های مختلف جغرافیا نوشته می‌شد، عناوینی مانند «کتاب البلدان»، «صوره الارض»، «المسالک و الممالک»، «علم الطرق» و امثال آن داشت.

۲.۱.۲ - دوره دوم

پیش از اسلام، دانش جغرافیا نزد اعراب به پاره‌ای تصورات سنتی و قدیمی جغرافیایی یا نام امکنه در عربستان و سرزمین‌های مجاور محدود بود.
پس از ظهور اسلام، توسعه سیاسی مسلمانان در افریقا و آسیا فرصتی به آنها داد تا اطلاعاتی جمع آوری کرده و تجارب و مشاهدات خود را از سرزمین‌های که زیر سلطه آنها قرار داشت، یا در همسایگی امپراتوری مسلمین واقع بود، ثبت کنند.
[۲] تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۲.


۲.۱.۳ - دوره سوم

در آغاز حکومت عباسیان و استقرار بغداد به عنوان پایتخت امپراتوری بود که مسلمانان رفته رفته با جغرافیای علمی به معنای واقعی آشنا شدند. فتح ایران، مصر، و سند به مسلمانان این فرصت را داد که از موفقیت‌های علمی و فرهنگی مردمان این سه مهد تمدن اطلاعات دست اولی کسب کنند، یا به مراکز علمی، آزمایشگاه‌ها، و رصدخانه‌های آنها به سهولت دسترسی بیابند.
[۳] تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۳.


۲.۱.۴ - دوره چهارم

بیش از نیم قرن مطالعه و آشنایی با جغرافیای هندی، ایرانی، و یونانی از زمان منصور تا زمان مامون سبب شد که به طور کلی در تفکر جغرافیایی مسلمانان انقلابی به وجود آید. مفاهیمی نظیر این که زمین گرد است و نه مسطح، و در مرکز عالم قرار دارد، برای اولین بار به گونه‌ای درست و منظم به ایشان عرضه گردید. از آن به بعد آیات قرآنی، و نیز احادیثی که با خلقت جهان، جغرافیا و امثال آن ارتباط پیدا می‌کرد، فقط بدین منظور مورد استفاده قرار می‌گرفت که برای آثار جغرافیایی تایید مذهبی کسب نمایند، یا این که مسلمانان را به تحصیل جغرافیا و نجوم ترغیب کنند. به این ترتیب در اوایل قرن سوم، بنیاد واقعی تدوین آثار جغرافیایی به زبان عربی نهاده شد.
[۴] تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۱۱.

در طول قرن سوم کتاب‌هایی با عنوان عام «المسالک و الممالک» تالیف شد. به احتمال قوی اولین کتاب از این نوع از آن ابن خرداذبه بوده که نخستین نسخه آن در ۲۳۱ ق و دومین آن در ۲۷۲ ق تهیه شده است. این اثر خود مبنا و سرمشق نویسندگان جغرافیای عمومی گردید و مورد ستایش فراوان تقریبا تمام جغرافیدانانی قرار گرفت که از آن استفاده کرده‌اند.
یکی از جنبه‌های مهم گسترش آثار جغرافیایی مسلمانان، فراهم آمدن کتاب‌های مربوط به دریانوردی و سفرنامه‌ها بود که موجب غنای دانش مسلمین درباره جغرافیای محلی و توصیفی گردید. این امر در نتیجه دو عامل به وجود آمد، اول توسعه سیاسی اسلام و وابستگی دینی، که مسلمانان بدون در نظر گرفتن ملیت و نژاد نسبت به همدیگر احساس می‌کردند، دوم ازدیاد شگفت انگیز فعالیت‌های تجارتی بازرگانان مسلمان.
قرن پنجم را می‌توان اوج رونق جغرافیای مسلمانان دانست، لذا در نتیجه باید گفت که در دوره کلاسیک (قرن سوم- پنجم)، دانش جغرافیایی مسلمین، اعم از آنچه از یونانیان و دیگران اقتباس کرده، یا خود از طریق پژوهش و مشاهده و مسافرت به دست آورده بودند، در بالاترین سطح پیشرفت قرار داشت.

۲.۱.۵ - دوره پنجم

از قرن ششم تا دهم (دوره تلفیق)، نشانه‌های انحطاط مداوم در جغرافیای مسلمین به چشم می‌خورد. جریان امر بسیار آشفته بوده و به استثنای آثار کسانی چون ادریسی و ابوالفداء، سطح عمومی نوشته‌ها در مقام مقایسه با کتب دوره قبل پایین بوده است. روحیه علمی و انتقادی نسبت به موضوع جغرافیا، و تاکید بر اعتبار و اصالت اطلاعات که شاخص کار نویسندگان پیشین به شمار می‌رفت، جای خود را به تلخیص و نقل معلومات سنتی و نظری از کتب نویسندگان گذشته داده بود. این دوره به تعبیری دوره تلفیق دانش جغرافیا محسوب می‌شد، و آثار مربوط به آن را می‌توان به هشت دسته کلی: جغرافیای جهان، متون کیهان شناسی، معجم‌ها یا فرهنگ‌های جغرافیایی، سفرنامه‌ها، متون دریانوردی، آثار نجومی و متون جغرافیای محلی تقسیم کرد.
[۵] تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۳۹.


۲.۲ - بخش دوم

«خریطه» یا «خارطه»، که در زبان عربی امروز به نقشه جغرافیایی گفته می‌شود، از فرانسوی گرفته شده است. در زبان عربی قدیم چندین اصطلاح برای نقشه وجود داشته که از آن جمله است: «جغرافیا» یا «جغرافیه»، که به عربی «صورةالارض» و نیز «رسم الارض»، «صفةالدنیا»، و جز آنها ترجمه شده است.
از دوران باستان نقشه نگاری در خاورمیانه مرسوم بود؛ ولی با ظهور اسلام، به لحاظ مقتضیات سیاسی و اداری دنیای رو به گسترش اسلام، توجه ویژه‌ای بدان مبذول گشت. در اوایل قرن سوم هجری به نخستین نقشه‌های عالم به زبان عربی و حاوی جزئیات برمی خوریم. آشنایی جهان اسلام در قرن دوم و اوایل قرن سوم با آثار نجومی و جغرافیایی یونانیان، هندیان و ایرانیان چنین کاری را ممکن ساخت. بدین ترتیب از این دوران تا قرن یازدهم، نقشه نگاری به صورت علمی انجام می‌شد و چندین مرحله تکوینی را پشت سرگذاشت که در ادامه این بخش مورد بررسی قرار گرفته است.
«نقشه‌های بری و بحری ترکان» از دیگر عناوینی است که در آن تاثیرات نقشه نگاران ترک بر نقشه نگاری اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته است. در واقع می‌توان گفت که آنها میان نقشه نگاری سنتی اسلامی و نقشه نگاری جدید پلی زدند.
«نقشه‌های اعراب از اقیانوس هند» دیگر مطلبی است که به طور خاص به آن پرداخته شده است. دریانوردان مسلمان اقیانوس هند به تکوین شیوه‌ای بومی برای تهیه نقشه‌های دریایی با خطوط مدرج نایل آمدند که در آن، مدارات نمایانگر ارتفاع ستارگان بر میزان اصبع، و «نصف النهارها» نمایانگر فاصله‌های ثابت بوده است.
تشنر در پایان این مقاله چنین می‌نویسد: «در خاتمه می‌توان گفت که نقشه نگاری اسلامی، به رغم کمبودهای فنی آن، همان طور که دانشمندانی چون بیرونی تذکر داده‌اند، در سراسر سده‌های میانه وافی به مقصود کشورگشایان، سیاحان و دانشمندان بوده است. خطاهای نخستین ادامه یافت، گو اینکه از بعضی جهات، از قبیل نقشه‌های منطقه‌ای، نشانه‌هایی از پیشرفت دیده می‌شود. نفوذ نقشه نگاری در عالم اسلام تا قرن یازدهم هجری/ هفدهم میلادی ادامه پیدا کرد و در آن زمان ظاهرا نقشه نگاری جدید جایگزین آن شد».
[۶] تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۴۹.



پاورقی‌های کتاب؛ مشتمل بر مطالب و آدرس‌های تشنر و توضیحاتی از مترجم است. در پایان اثر نمایه عمومی به ترتیب حروف الفبا آمده است.


۱. تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۱.
۲. تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۲.
۳. تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۳.
۴. تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۱۱.
۵. تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۳۹.
۶. تاريخچه جغرافيا در تمدن اسلامى، ترجمه محمد حسن گنجى- عبدالحسين آذرنگ، ص۴۹.



نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).




جعبه ابزار