بیعفتی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از اعمالی که در
آیات قرآن از آن به شدت نهی شده، بیعفتی است.
آثار بیعفتی با توجه به آیات
قرآن عبارتند از:
مردان بىعفّت، انسانهايى متجاوز:
۱. «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ؛
و آنها كه دامان خود را حفظ مىكنند؛ و كسانى كه جز اين را طلب كنند، تجاوزگرند.»
۲. «وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ • إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ • فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ؛
و آنها كه دامان خويش را از بىعفتى حفظ مىكنند، جز با همسران و كنيزان (كه در حكم همسرند
آمیزش ندارند)، به يقين چنين كسانى مورد
سرزنش نخواهند بود. و هر كس جز اينها را طلب كند، متجاوز است.»
بىعفّتى، از نشانههاى
خباثت انسان:
«الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ ...؛
زنان ناپاك از آنِ مردان ناپاكند، و مردان ناپاك از آنِ زنان ناپاك....»
••• مردان آلوده و بىعفّت، شايسته زندگى با زنان آلوده و بىعفّت:
«... وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ ...؛
... و مردان ناپاك از آنِ زنان ناپاك....»
••• زنان آلوده و بىعفّت، شايسته زندگى با مردان آلوده و بىعفّت:
«الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ ...؛
زنان ناپاك از آنِ مردان ناپاكند....»
زمینههای بیعفتی که در آیات
قرآن ذکر شده است عبارتند از:
بىتوجّهى به گردآورى تسهيلات
ازدواج، در جهت حلّ مشكلات جنسى، زمينه بروز بىعفّتى:
«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ • وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهيد، همچنين
غلامان و
کنیزان صالح و درستكارتان را؛ اگر
فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد؛ فضل خداوند واسع و از نيازهاى بندگان آگاه است. و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمىيابند، بايد
پاکدامنی پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنياز گرداند. و آن بردگانتان كه خواستار قرار داد براى آزادى هستند، با آنان قرارداد ببنديد اگر صلاحيت زندگى مستقل را در آنان احساس مىكنيد؛ و چيزى از مال خدا را كه به شما داده است به آنان بدهيد. و كنيزان خود را براى دستيابى شما به متاع ناپايدار زندگى دنيا مجبور به خودفروشى نكنيد. به خصوص اگر خودشان مىخواهند پاك بمانند. و هركس آنها را بر اين كار اجبار كند، سپس پشيمان گردد، و توبه كند خداوند بعد از اين اجبار كردن آنها آمرزنده و مهربان است.»
زنان و مردان غير متأهل، بيش از ديگران، در معرض
فحشا و بىعفّتى:
«وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً ...؛
و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمىيابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند....»
استناد
کافران به اعمال پيشينيان خود، بهانهاى براى اجراى بىعفّتى:
«وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا ...؛
و هنگامى كه كار زشتى انجام مىدهند مىگويند: پدران خود را بر اين عمل يافتيم....»
خلوت كردن زنان و مردان نامحرم، از زمينههاى سقوط به ورطه بىعفّتى:
۱. «وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛
و آن زن كه يوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد؛ درها را بست و گفت: بيا به سوى آنچه براى تو مهيّاست!
یوسف گفت: «پناه مى برم به خدا! او (
عزیز مصر) صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ آيا ممكن است به او
ظلم و خيانت كنم؟! به يقين
ستمکاران رستگار نمىشوند.»
۲. «فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا • قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا؛
و ميان خود و آنان حجابى افكند. (تا خلوتگاهش از هر نظر براى
عبادت آماده باشد). در اين هنگام، ما روح و
فرشته مقرب خود را به سوى او فرستاديم؛ و او در شكلانسانى بىعيب و نقص، بر
مریم ظاهر شد. مريم سخت ترسيد و گفت: اگر خدا ترس هستى، من از تو، به خداى رحمان پناه مىبرم».»
دلبستگى به ماديات و
دنیاطلبی، زمينه رواج فحشا و بىعفّتى در
جامعه:
«... وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا ...؛
... و كنيزان خود را براى دستيابى شما به متاع ناپايدار زندگى دنيا مجبور به
خودفروشی نكنيد. به خصوص اگر خودشان مىخواهند پاك بمانند....»
«كذلك» اشاره به اوصاف نيك يوسف عليهالسلام است كه در آيات قبل آمده، يكى از آنها عفّتورزى وى است.
نفس امّاره از زمينههاى ارتكاب بىعفّتى:
«قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ • ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ • وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
(پادشاه آن زنان را طلبيد و) گفت: به هنگامى كه يوسف را به سوى خويش دعوت كرديد، جريان كار شما چه بود؟ گفتند: منزّه است خدا، ما هيچ خطا و عيبى در او نيافتيم! در اين هنگام همسر عزيز گفت: الآن حق آشكار گشت. من بودم كه او را به سوى خود دعوت كردم؛ و او از راستگويان است. من خودم را تبرئه نمىكنم، كه نفس سركش بسيار به بديها امر مىكند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم كند. پروردگارم آمرزنده و مهربان است.اين سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غياب به او (يوسف) خيانت نكردم؛ و خداوند
مكر خائنان را
هدایت نمىكند.»
وسوسههاى شيطانى و پيروى از آنها، زمينه ورود در ورطه بىعفّتى:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از گامهاى
شیطان پيروى نكنيد. هر كس پيرو گامهاى شيطان شود او به كارهاى زشت و منكر فرمان مىدهد. و اگر فضل و
رحمت الهی شامل حال شما نبود، هرگز احدى از شما پاك نمىشد؛ ولى خداوند هر كه را بخواهد و شايسته باشد پاكيزه مىسازد، و خدا شنوا و داناست.»
اعتراف به بیعفتی (قرآن)،
بیعفتی زنان اشراف مصر (قرآن)،
بیعفتی زلیخا (قرآن)،
بیعفتی قوم لوط (قرآن)،
بیعفتی منحرفان جنسی (قرآن)،
پیشگیری از بیعفتی (قرآن)،
تشویق به بیعفتی (قرآن)،
تهمت بیعفتی (قرآن)،
خیانت بیعفتی (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۰، ص۴۲۷، برگرفته از مقاله «بیعفت».