بیتالله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیت الله یکی از نامهای
کعبه می باشد.
«بیت» در اصل به محل زندگی
انسان در
شب است که بعدها بدون اعتبار قید شب،
به معنای مکان سکونت
و زندگی، گرد هم آمدن و بازگشت
به کار رفته است.
«
الله» از ریشه «اله» به معنای معبود، پس از حذف همزه و درآمدن الف و لام بر آن، برای باری
تعالی علم شده است.
ترکیب اضافی «بیت الله»، بر پایه تقدیر لام اختصاص میان مضاف و مضاف الیه،
به معنای خانه متعلق به
خداوند و با توجه به غیر جسمانی و بی مکان بودن خداوند،
اضافه تشریفیه و برای بزرگداشت
خانه منسوب به الله است. پارهای روایتها مساجد را خانههای
خدا بر
زمین دانسته
و همین را علت بزرگداشت آنها معرفی کردهاند.
بر این اساس، حرکت به سوی
مسجد، حرکت به سوی خدا
و
زیارت او
شمرده شده است. در برخی روایتها «بیت الله» بر
مسجد الاقصی اطلاق شده است.
در منابع و فرهنگ اسلامی، «بیت الله» بیشتر به کعبه گفته میشود. برخی اطلاق یاد شده را علم بالغلبه
و به دلیل کثرت کاربرد دانسته و گروهی دیگر، آن را علم جنس و به معنای کلی مسجد میدانند که کعبه بارزترین مصداق آن است.
برخی اضافه تشریفیه «بیت الله» در اطلاق بر کعبه را نمایانگر برتری آن بر دیگر مساجد دانستهاند.
«بیت الله» در بسیاری از کاربردها با الگوگیری از
آیه ۲
مائده (آمین البیت الحرام) با وصف (الحرام) همراه است.
برخی روایتها علت این وصف را
حرمت ورود
مشرکان به خانه خدا دانستهاند.
در بسیاری موارد، واژه «بیت» همراه الف و لام عهد
و بدون افزوده شدن به «الله» به سبب کاربرد فراوان بر کعبه
اطلاق میگردد.
پیشینه نسبت دادن جایی به خدا و اطلاق تعابیری همانند «بیت الله» بر آن، به
عهد عتیق میرسد. «بیت ایل»
(شهری مرزی میان
بیت المقدس یا
اورشلیم و
نابلس و «ایلیاء» (شهر بیت المقدس
هر دو به معنای بیت الله هستند. بتان جاهلی خانهای داشتند که به نام بت نسبت مییافت و عبادتگاه به شمار میرفت.
با ظهور
اسلام، آن خانهها از میان رفتند
و تنها کعبه به عنوان بیت الله و نماد
یکتاپرستی باقی ماند. اشعار
و گزارشهای تاریخی
گویای کاربرد ترکیب یاد شده و ترکیبات همانند آن در روزگار
جاهلیت و آغاز ظهور اسلام درباره کعبه است. برای نمونه،
قریش میان عرب به «اهل بیت الله» و «جیران بیت الله» مشهور بودند و در سفرهای تجاری مورد احترام قرار میشدند و در بسیاری از موارد کاروانشان غارت نمیشد و در نتیجه، تجارتی پر سود داشتند.
عبدالمطلب در سخن مشهور خود به
ابرهه، «البیت» را بر
کعبه اطلاق کرده است: «انی انا رب الابل وان للبیت ربا سیمنعه».
بر پایه روایتی از
امام صادق علیهالسّلام میتوان دریافت که نسبت «بیت ربنا» میان اعراب پیش از اسلام پیشینه داشته است.
ترکیب «بیت الله» در
آیات قرآن نیامده؛ ولی الفاظی همانند آن مانند «بیتی»، «البیت» (
بقره، ۱۲۵؛
حج، ۲۶)
و «بیتک» (
ابراهیم،۳۷)
درباره کعبه به کار رفته است. در دو مورد نخست، قرآن از زبان
خداوند یادآور میشود: به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم تا خانهام را برای طواف کنندگان، معتکفان، و رکوع گران و سجده کنندگان پاکیزه سازد: (و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعاکفین والرکع السجود)؛ (و اذ بوانا لابراهیم مکان البیت... و طهر بیتی للطائفین والقائمین و الرکع السجود). در موردی دیگر، دعای
ابراهیم علیهالسّلام را گزارش میکند: خداوندا! برخی فرزندان خود را در سرزمین غیر قابل کشت
مکه نزد خانه تو مسکن دادم تا
نماز را برپا دارند: (ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلاة...) به عکس موارد پیشین، در
آیه ۳
قریش «رب» به «البیت» افزوده شده و از قریش میخواهد تا خداوندگار این خانه را پرستش کنند: (فلیعبدوا رب هذا البیت).
افزون بر آیات قرآن، «بیت الله» در بسیاری از منابع روایی و فقهی هنگام بیان پارهای آموزهها و احکام درباره کعبه به کار رفته است؛ همچون: اشاره به داستان آن در روزگار پیامبران پیشین و حتی
آدم علیهالسّلام ،
حجت خدا بودن بیت الله بر بندگان،
عبادت شمردن نگاه به بیت الله،
کراهت نماز بر پشت بام بیت الله.
گذشته از نمونههای یاد شده، برخی روایتها در تبیین علت
مناسک حج، با بیت الله دانستن کعبه، وقوف در مشعر
عرفات و
مزدلفه، انجام قربانی و پاک شدن از
گناه را مقدمهای برای زیارت خانه خدا و ورود به آن شمردهاند.
اختلاف درباره علم بالغلبه و یا علم جنس بودن «بیت الله» سبب پیدایش احکامی متفاوت درباره فردی شده است که
نذر میکند به بیت الله برود. بر پایه دیدگاه اول، رفتن به کعبه
واجب است.
با این حال، میان هواداران دیدگاه دوم، گروهی بر این باورند که به سبب انصراف «بیت الله» به بارزترین مصداق یعنی کعبه، رفتن به آن جا واجب است
و دستهای نیز معتقدند که اگر قصد مکانی معین را نداشته باشد، چیزی بر او لازم نیست؛ زیرا بیت الله میان همه مساجد مشترک است و چیزی معین نمیشود.
برخی هم در صورت عدم قصد و نبودن قرینه، رفتن به هر مسجدی را کافی دانستهاند.
(۱) الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق.)، مشهد، نشر
مرتضی، ۱۴۰۳ق.
(۲) الامالی، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۷ق.
(۳) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۴) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش
علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۵) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۶) تحریر الاحکام الشرعیه، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۰ق.
(۷) التحریر و التنویر، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ق.)، مؤسسة التاریخ.
(۸) تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۹) تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۱۰) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۱) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۱۲) ثواب الاعمال، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم،
الرضی، ۱۳۶۸ش.
(۱۳) جامع المسائل، محمد تقی بهجت، قم.
(۱۴) الخلاف، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۱۵) رسائل المرتضی، السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق.
(۱۶) روضة المتقین، محمد تقی المجلسی (م. ۱۰۷۰ق.)، به کوشش موسوی و اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۶ق.
(۱۷) زاد المسیر، ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق.
(۱۸) سعد السعود، ابن طاووس (م. ۶۶۴ق.)، قم،
الرضی، ۱۳۶۳ش.
(۱۹) سنن الترمذی، الترمذی (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
(۲۰) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۲۱) شرائع الاسلام، المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.)، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
(۲۲)
شرح الرضی علی الکافیه،
رضی الدین الاسترآبادی (م. ۶۸۶ق.)، به کوشش یوسف عمر، تهران، مؤسسة الصادق علیه السلام، ۱۳۹۵ق.
(۲۳) عقائد الامامیه، المظفر (م. ۱۳۸۱ق.)، قم، انصاریان.
(۲۴) علل الشرائع، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۲۵) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
(۲۶) قاموس الکتاب المقدس، بطرس عبدالملک و دیگران، قاهره، دار الثقافه، ۱۹۹۴ق.
(۲۷) قواعد الاحکام، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
(۲۸)
الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۲۹) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۳۰) کتاب مقدس، ویلیام گلن و هنری مرتن، ترجمه، فاضل خان همدانی، تهران، اساطیر، ۱۳۸۰ش.
(۳۱) الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۳۲) کشف اللثام، الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۳۳) کشف المراد، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.)، به کوشش حسن زاده آملی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق.
(۳۴) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۳۵) المجموع
شرح المهذب، النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر.
(۳۶) المحاسن، ابن خالد البرقی (م. ۲۷۴ق. ، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۲۶ش.
(۳۷) مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۳۸) مستدرک الوسائل، النوری (م. ۱۳۲۰ق.)، بیروت، آل البیت
علیهم السلام، ۱۴۰۸ق.
(۳۹) المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ق.)، قم، دار الهجره، ۱۴۰۵ق.
(۴۰) المصنف، عبدالرزاق الصنعانی (م. ۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
(۴۱) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۴۲) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
(۴۳) مغنی المحتاج، محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
(۴۴) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
(۴۵) المفصل، جواد
علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م.
(۴۶) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۴۷) المنمق، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۴۸) النحو الوافی، عباس حسن، دار المعارف.
(۴۹) النهایه، مبارک ابن اثیر (م. ۶۰۶ق.)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بیت الله».