بهشتی شدن با توبه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توبه کردن و
عمل صالح انجام دادن و پیروی کردن
از راه
خدا،
از موجبات راهیابی به
بهشت است.
توبه و
عمل صالح،
از اسباب ورود به
بهشت است.
الا من تاب وءامن وعمل صــلحا فاولـئک یدخلون الجنة ولایظـلمون شیـا. «مگر آنان که توبه کنند، و
ایمان بیاورند، و کار شایسته انجام دهند چنین کسانی داخل بهشت می شوند، و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.».
.ان اعمل صــلحا ترضـیه واصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک وانی من المسلمین «.... . و کار شایسته ای انجام دهم که
از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان من به سوی تو بازمی گردم و توبه می کنم، و من
از مسلمانانم! » اولـئک... فی اصحـب الجنة وعد الصدق الذی کانوا یوعدون. «آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول می کنیم و
از گناهانشان می گذریم و در میان بهشتیان جای دارند این وعده راستی است که وعده داده می شدند.»
از آنجا که برنامه
قرآن در همه جا این است که راه بازگشت به سوی ایمان و
حق را باز بگذارد در اینجا نیز بعد
از ذکر سرنوشت نسلهای ناخلف چنین می گوید: "مگر آنها که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، آنها داخل بهشت می شوند و کمترین ظلمی به آنها نخواهد شد" (الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا).
بنا بر این چنان نیست که اگر کسی یک
روز در
شهوات غوطه ور شود برای همیشه مهر
یاس و
نومیدی از رحمت خدا بر پیشانی او کوفته شود، بلکه تا نفسی باقی است و
انسان در قید حیات
دنیا است، راه بازگشت و توبه باز است.
توبه و
پیروی از راه خدا،
از موجبات راهیابی به بهشت است.
... ربنا وسعت کل شیء
رحمة وعلما فاغفر للذین تابوا واتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم «.... . پروردگارا!
رحمت و
علم تو همه چیز را فراگرفته است پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می کنند بیامرز، و آنان را
از عذاب دوزخ نگاه دار!» ربنا وادخلهم جنت عدن... «پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرمودهای وارد کن،.....»
"ربنا وسعت کل شی ء
رحمة و علما... "- این جمله حکایت متن
استغفار ملائکه است، ملائکه قبل
از درخواست خود نخست
خدا را به سعه
رحمت و علم ستوده اند، و اگر در بین صفات خداوندی
رحمت را نام برده و آن را با علم جفت کردند، بدین جهت است که
خدا با
رحمت خود بر هر محتاجی انعام می کند و با علم خود احتیاج هر محتاج و مستعد
رحمت را تشخیص می دهد.
" فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم" حرف"فا" که بر سر این جمله آمده، می فهماند که جمله فرع و نتیجه ثنایی است که در جمله قبلی کرده، و
خدا را به سعه علم و
رحمت ستودند. و مراد
از راهی که
مؤمنین از آن پیروی کردند، همان دینی است که
خدا برای آنان تشریع کرده، و آن
دین اسلام است. و پیروی دین اسلام عبارت است
از اینکه عمل خود را با آن تطبیق دهند. پس مراد
از"توبه" این است که با ایمان آوردن به طرف
خدا برگردند.
و معنای جمله این است که:
خدایا حال که
رحمت و علم تو واسع است، پس کسانی را که با ایمان آوردن به یگانگی تو و با پیروی دین اسلام، به سوی تو برگشتند، بیامرز و
از عذاب جحیم حفظشان فرما. و این همان غایت و غرض نهایی
از مغفرت است. "ربنا و ادخلهم جنات عدن التی وعدتهم... "
توبه، عامل ورود به بهشت است.
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم وامولهم بان لهم الجنة... «
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد.....» التئبون... وبشر المؤمنین. «توبه کنندگان.... . و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان» (با توجه به
روایت امام سجاد علیهالسّلام «التائبون» وصف مؤمنان مذکور در آیه قبل است.)
یـایها الذین ءامنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیـاتکم ویدخلکم جنت تجری من تحتها الانهـر... «ای کسانی که ایمان آورده اید بسوی
خدا توبه کنید، توبه ای خالص
امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی
از بهشت که نهرها
از زیر درختانش جاری است وارد کند....»
"یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا.... . "کلمه" نصوح"
از ماده نصح است که به معنای جستجو
از بهترین عمل و بهترین گفتاری است که صاحبش را بهتر و بیشتر سود ببخشد، و این کلمه معنایی دیگر نیز دارد، و آن عبارت است
از اخلاص، وقتی می گویی: "نصحت له الود" معنایش این است که من
دوستی را با او به حد خلوص رساندم، و این معنایی است که
راغب برای این کلمه کرده. و بنا بر گفته وی،
توبه نصوح می تواند عبارت باشد
از توبه ای که صاحبش را
از برگشتن به طرف
گناه باز بدارد، و یا توبه ای که
بنده را برای رجوع
از گناه خالص سازد، و در نتیجه، دیگر به آن عملی که
از آن توبه کرده بر نگردد.
بعد
از آنکه مؤمنین را
امر فرمود که خود و اهل بیت خود را
از آتش حفظ کنند، در این آیه برای نوبت دوم- البته به طور عمومی- به همه مؤمنین می فرماید: توبه کنند، و سپس با تعبیر"عسی" این امید را که
خدا گناهانشان را بپوشاند، و آنان را داخل بهشتهایی کند که نهرها
از زیر آن روان است، متفرع بر آن فرمان کرده است.
"ای کسانی که ایمان آورده اید! به سوی
خدا بازگردید و توبه کنید، توبه خالصی" (یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا).
آری نخستین گام برای
نجات، توبه
از گناه است، توبه ای که
از هر نظر خالص باشد، توبه ای که محرک آن فرمان
خدا و
ترس از گناه، نه
وحشت از آثار اجتماعی و دنیوی آن، بوده باشد، توبه ای که برای همیشه
انسان را
از معصیت جدا کند و بازگشتی در آن رخ ندهد.
می دانیم حقیقت"توبه" همان
ندامت و
پشیمانی از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است، و اگر کاری بوده که قابل جبران است در صدد جبران برآید، و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنی است، و به این ترتیب
ارکان توبه را می توان در پنج چیز خلاصه کرد: "ترک گناه، ندامت، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته، استغفار).
توبه و تسلیم شدن در برابر فرمان خداوند،
از موجبات دستیابی به بهشت است.
و وصینا الانسـن بولدیه احسـنا... قال... انی تبت الیک وانی من المسلمین «ما به انسان توصیه کردیم که به
پدر و مادرش نیکی کند... می گوید... من به سوی تو بازمی گردم و توبه می کنم، و من
از مسلمانانم!» اولـئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا ونتجاوز عن سیـاتهم فی اصحـب الجنة وعد الصدق الذی کانوا یوعدون. «آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول می کنیم و
از گناهانشان می گذریم و در میان بهشتیان جای دارند این وعده راستی است که وعده داده می شدند.»
توبه و
بازگشت به خدا، باعث بهره مندی
از بهشت است.
وازلفت الجنة للمتقین غیر بعید «(در آن روز) بهشت را به
پرهیزگاران نزدیک می کنند، و فاصله ای
از آنان ندارد!» هـذا ما توعدون لکل اواب حفیظ. «این چیزی است که به شما وعده داده می شود، و برای کسانی است که بسوی
خدا بازمی گردند و پیمانها و
احکام او را حفظ می کنند.»
در شرح اوصاف بهشتیان می گوید: " این بهشتی است که به شما وعده داده می شود و
از آن کسانی است که به اطاعت فرمان
خدا باز می گردند، و عهد و پیمانها و قوانین او را حفظ می کنید" (هذا ما توعدون لکل اواب حفیظ).
در اینجا به دو وصف
از اوصاف آنها اشاره شده"اواب" و"حفیظ".
"اواب"
از ماده"اوب" (بر وزن ذوب) به معنی بازگشت است که ممکن است به معنی توبه
از گناهان کوچک و بزرگ باشد، و یا بازگشت به
طاعت او و با توجه به اینکه" صیغه مبالغه" است نشان می دهد که بهشتیان پرهیزگارانی هستند که هر عاملی بخواهد آنها را
از اطاعت خدا دور سازد فورا متوجه می شوند و به طاعت او باز می گردند و
از تقصیرات و غفلتهای خود توبه می کنند تا به مقام
نفس مطمئنه برسند.
"حفیظ" به معنی حافظ و نگاهدارنده است. آیا منظور حفظ عهد و پیمانهای الهی است که
از انسانها گرفته که اطاعت او کنند و
عبادت شیطان ننمایند. (
یس- ۶۰) و یا حفظ و قوانین و حدود الهی؟، و یا به خاطر سپردن
گناهان و یاد آوری آن برای توبه و جبران؟ یا همه اینها؟ با توجه به اینکه این حکم به صورت مطلق ذکر شده
تفسیر اخیر که جامعیت دارد مناسب تر به نظر می رسد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۴۸، برگرفته از مقاله «توبه».