بصیرت در قرآن و حدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بصیرت، واژه ای مشترک در
قرآن ،
حدیث ،
عرفان و
تصوف میباشد.
بصیرت در لغت از ماده «
بصر» و جمع آن «بصائر» و به معنای «دلیل، حجت،
برهان و بینایی دل» است. آن را «شاهد و گواه» نیز معنی کرده اند، مانند عبارت «جَوارِحُهُ
بَصیرةٌ عَلَیه» (اندامهای او بر اعمالش شاهدند). عبارت «فِراسةٌ ذاتُ
بَصیرةٍ»، بر فراست راستین دلالت میکند.
ابن فارس ،
چند معنی برای
بصیرت ذکر کرده است، از جمله «علم به یک چیز» و «برهان» که تمامی آنها به معنای اصلی آن (وضوح و روشنی) باز میگردد. ازینرو عبارت «رَاَیتُهُ لَمحاً
باصراً» یعنی «با دقت کامل به او نظر کردم»، «
بَصُرتُ بالشی ءِ» یعنی «به آن آگاه و
بصیر شدم» و «
أبْصَرْتُهُ» یعنی «آن چیز را دیدم».
بصیرت و
بصر در قرآن به معنای
قوه ادراک قلب ،
معرفت و عبرت به کار رفته است.
همچنین آن را «شاهد، حجت و برهان» نیز معنی کرده اند.
اغلب مفسران در تفسیر آیه «قَد جَآءَکُم بَصَآئِرُ مِن ربّکُم فَمَن
اَبصَرَ فَلِنَفْسِه...»
و آیه «... هذَا بَصآئرُ مِن رَبّکُم وَ هُدیً و رَحمَةٌ لِقومٍ یُؤمنون»،
«بصائر» را حجج و بینات دانسته اند. به نظر
ابوالفتوح رازی ،
بصیرت در قرآن دلالتی است که موجب
علم و آگاهی میشود به نحوی که گویی عالِم، معلوم خود را مشاهده میکند. او در ادامه تفسیر آیه ۱۰۴
سوره انعام میگوید «فمن
أبصر فلنفسه، یعنی هر که بداند و اندیشه کند برای خود کند».
به نوشته
طبرسی «بصائر دلایلی است که آدمی به یاری آنها از گمراهی به هدایت میآید و میان حق و باطل تمییز قائل میشود. برخی بصائر را در این آیه همچنین به معنای «وحی و آنچه رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آورده» دانسته اند.
معنای
بصیر در آیه پنجاه سوره انعام «... قُل هَل یَستوی الاَعمی وَ
البَصیر افلا تتفکرون» استفهامی انکاری و تأکیدی بر نامساوی بودن تابع
حق و گمراه از
هدایت است و مصادیق این دو معنا
کافر و اهل فکر و نظر (
مؤمن )، جاهل و عالم اند.
در تفسیر آیه «قُل هذِهِ سَبیلی اَدعوا اِلَی الّلهِ عَلی
بَصیرةٍ أنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی...»،
گفتهاند که دعوت
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و سلّم و هر که پیرو
دین اوست، از روی علم و
یقین و هدایت است
آیه «... فَکشَفْنا عَنکَ غِطَاءَکَ
فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید»
بدین معناست که انسان در
قیامت از
غفلت خویش آگاه میشود و حقایقی را که بر او پوشیده بود به نظر نافذ میبیند
به گفته
قرطبی ،
«این
بصیرت به قلب است و
انسان با
شهود قلبی ، سیئات و حسنات خود را میبیند.» ابوالفتوح رازی
در تفسیر آیه «بل الانسان علی نفسه
بصیرةٌ»
به نقل از
ابن عباس مینویسد که آدمی را بر خود
بصیرتی هست یعنی او بر خود گواه است به گونه ای که قیام حجّت بیّن براساس آن واقع میشود.
امام علی علیهالسلام
بصیرت را از چند حیث مطرح کرده اند: معنا و اهمیت
بصیرت میباشد.
به فرموده امام علی علیه السلام،
بصیرت، بخشش
پروردگار است به گونه ای که اگر آدمی بخواهد ببیند، چشم
بصیرت او را میگشایند، و بدان است که حق را تصدیق (قلبی) میکند. امام علی علیهالسلام
از کسانی که بی
بصیرت از حاملان حق تبعیت میکنند و با نخستین شبهه ای که در دل آنها راه یابد در میمانند، انتقاد کرده است و داشتن قلبی سلیم و با
بصیرت را از نشانههای
سعادت انسان دانسته است.
در
نهج البلاغه آمده است که قرائت
قرآن کریم و ذکر حق و عبرت گرفتن از ایام، موجب
بصیرت در انسان میشود.
بصیر کسی است که چون بشنود بیندیشد و چون نظر کند ببیند و از عبرتها بهره مند گردد.
همچنین نگاه اهل
بصیرت فراتر از دنیاست ولی نگاه کوردلان به دنیاست. اهل
بصیرت از
دنیا و کوردلان برای دنیا توشه برمیگیرند.
در دیگر احادیث شیعه نیز، درباره
بصیرت و اشخاص
بصیر اخباری نقل شده است. به نقل
مجلسی ،
امام صادق علیهالسلام، معرفت را دو گونه دانسته اند: باطنی، ظاهری. معرفت باطنی، بر اساس
بصیرت است، و انسان به آن وسیله، نسبت به
دین خدا معرفت حاصل میکند. صاحبان معرفت ظاهری اینگونه نیستند اگرچه به حق اذعان میکنند.
در برخی دعاها تنویر
بصر و
بصیرت از خدا خواسته شده است «اللهم... نورِّ
بَصَری و
بصیرتی...».
در زیارت نامه قبر مطهر امام علی علیهالسلام آمده است که ایشان
انسانها را از روی
بصیرت به حق دعوت کرده اند.
(۱)قرآن.
(۲)ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
(۳)ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا).
(۴)حسین بن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
(۵)حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدگیلانی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۲ ش).
(۶)محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت (بی تا).
(۷)قاضی خان بدر محمد دهار، دستور الاخوان، چاپ سعید نجفی اسداللّهی، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ ش.
(۸)لویس معلوف، المنجد: عربی ـ فارسی، ترجمه محمد بندر ریگی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۹)خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم ۱۴۱۰.
(۱۰)عباس قمی، الدُّر النظیم فی لغات القرآن العظیم، قم ۱۴۰۷.
(۱۱)حسن مصطفوی تبریزی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۱۲)علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۳)فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۴)محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).
(۱۵)محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ محمدجواد فقیه، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۱۶)امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بی تا).
(۱۷)محمد باقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۸)حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷.
(۱۹)محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۹، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، ج ۱۷، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش؛
(۲۰)عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، الدُّر المنثور فی التفسیر بالمأثور ، قم ۱۴۰۴؛
(۲۱)محمد بن یوسف ابوحیان ، تفسیر البحر المحیط ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بصیرت»، شماره۱۴۲۲.