برنجاسف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِرِنْجاسَف (به فتح یا کسر سین)، نامی قدیمی برای چند نوع گیاه از جنسِ
آرتمیزیا و جنسهایی نزدیک به آن (خانواده مرکّبان)، که پیشینیان خواصی درمانی برای آنها ذکر کرده اند.
برنجاسف (نیز به صورتِ
بلنجاسف در بعض منابع) معرّبِ «برنجِ اَسْپ /اَسْبِ» فارسی است
نامهای دیگری که در بعض مآخذ قدیم دوره اسلامی برای برنجاسف یا گونه های نزدیک به آن یافت میشود اینهاست:
اَرْطامیسیا/
اَرْطاماسیا (و صورتهای ممسوخ دیگر)، معرّبِ
آرتمیسیا ی یونانی؛ شَواصِرا، معرّبِ ¦ ra ¤ vas ¦ u § s ی سُریانی؛ مِسْک الجِنّ
منظور، botrus/botrys یونانیِ مذکور در
دیسقوریدوس است که دانشمندان آن را کِنوپُدییُم بُتریس، گیاهی متفاوت با انواع آرتمیزیا و از خانواده دیگری، دانسته اند؛ ترجمه انگلیسی
عُبَیثران ) شویلا واژه عربی
شویله؛ قَیْصوم/ قَیْسوم، واژه عربی (گونهای برنجاسف) عُبَیثران (قیصوم)
، معرّب ممسوخ آبُرتونُن یونانی بومادران، که برخی از حکمای قدیم فارسی نویس
همچون معادلِ فارسی برنجاسف و
قیصوم ذکر کرده اند، گیاه دیگری از همان خانواده است.
جنسِ آرتمیزیا در حدود دویست نوع دارد ـ از جمله، همین انواع برنجاسف، قیصوم،
اَفْسَنْتین،
دِرْمَنِه، و سبزی خوشبوی
ترخون/
طرخون ۶۴ نوع و هشت دورگه آن را در منطقه گیاهْ جغرافیایی فلورا ایرانیکا (یعنی ایران، افغانستان، بخشی از غرب پاکستان، شمال عراق، جمهوریهای آذربایجان و ترکمنستان) وصف کرده است).
از آن میان، حکیم یونانی دیسقوریدوس (قرن اول میلادی) چهار یا پنج گونه آن را با خواص درمانی آنها ذکر کرده، که کمابیش به بعض منابع دارو پزشکی دوره اسلامی راه یافته است: دو گونه آرتمیزیا کامپستریس و آ. وولگاریس در ذیل آرتمیسیا،
گونه دیگری،
آرتمیزیا آبرُتانُم، در ذیلِ آبروتونُن مذکور
، و نوع دیگری در ذیلِ آمبروسیا ، به صورت مغلوط اَمْروسیا؛ و به صورتِ اَمْبُروشیا در،
که احتمالاً آمبرُزیا ماریتیما، گیاه مشابهی از خانواده مرکّبان است.
دیسقوریدوس دو گونه قیصوم (آبرُتونُن) تشخیص داده است: نَر و ماده.
دانشمندان غربی اتفاق نظر دارند که گونه نر قیصوم،
آرتمیزیا آبرُتونُمِ مذکور است، اما در باره گونه ماده آن اختلاف نظرِ بسیار وجود دارد.
خلاصهای از خواص درمانی که دیسقوریدوس برای برنجاسف و قیصوم ذکر کرده چنین است: ۱) برنجاسف: گیاهی است درختچه مانندْ شبیه به
افسنتین همه گونه های آن «مسخّن» (گرم کننده) و «ملطّف» (نرم/ لطیف کننده) اند. نشستن در آب مطبوخِ آن، ادرار طمث، و اسقاط جنین و مشیمه میکند؛ برای درمان آماسِ زهدان، خُرد کردن سنگ (
گُرده و
مثانه) و رفع اِحتباسِ بول. سودمند است
که میافزاید: برنجاسف در درجه اول سرد وتر است؛ نَطول (کُمپرس گرم) و ضماد آن برای درمان سردرد و (استنشاق آب جوشانده) آن برای رفع
زکام و گرفتگی بینی سودمند است؛.
۲) قیصومِ «نَر» : خوردن دانه های آب پَز یا خامِ کوبیده آن برای درمان نَفَسْتنگی، پارگی ماهیچه ها، عِرق النَّسا (سیاتیک)، عُسر البول و احتباس الطمث سودمند است؛ خوردن آن با یک نوشابه، پادزهر سمهای کُشنده بویژه زهر رُتیل و عقرب است؛ گسترش یا تدخین برگهای آن در اتاق حشرات و دیگر جانوران موذی را میراند؛ ضماد آن با بِهِ (سَفَرجَلِ) پخته یا نان (بر پشت چشم) آماسهای گرم چشم را درمان میکند.
در باره قیصوم، ابن سینا
مطالب تازه بیشتری دارد، مثلاً : طبع آن در درجه اول گرم و در درجه سوم خشک است؛ ضماد سوخته آن، بویژه با روغن کرچک یا
زیتون، داء الثعلب را درمان میکند؛ پُخته آن با بعض روغنهای «مسخّن» برای رویاندنِ موی ریش سودمند است؛ طبیخِ آن سنگ گُرده و مثانه را خُرد میکند؛ ضماد با طبیخِ آن محلّل آماسهای بلغمی و آماسهای سفت و سخت است.
(۱) ابن بیطار، الجامعِ لمفردات الادویة والاغذیة، بولاق ۱۲۹۱.
(۲) ابن سینا، القانون فی الطب، بولاق ۱۲۹۴.
(۳) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، کتاب الصیدنة فی الطب، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۴) علی بن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی : (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقی میر، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۵) داود بن عمر انطاکی، تذکرة اولی الالباب و الجامع للعجب العجاب، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۶) محمد مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن، تحفة حکیم مؤمن، تهران (تاریخ مقدمه ۱۴۰۲).
(۷) محمد بن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
(۸) شرح لکتاب دیاسقوریدوس فی هیولی الطب، وضعه مولف مجهول فی نهایة القرن السادس الهجری، حقّقه و نقله الی اللغة الالمانیّة و علّق علیه ألبرت دیتریش،
گوتینگن ۱۹۸۸.
(۹) محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، کلکته ۱۸۴۴، چاپ افست تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۰) موفق بن علی هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، تصحیح احمد بهمنیار، چاپ حسین محبوبی اردکانی، تهران ۱۳۴۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برنجاسف»، شماره۱۰۵۴.