بدرالدین مظفر بن مجدالدین بعلبکی دمشقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بدرالدّین مظفّر، از پزشکان
قرن هفتم میباشد.
بدرالدّین مظفّربن مجدالدّین عبدالرّحمن بن ابراهیم بعلبکی دمشقی، در اواخر قرن ششم در
بعلبک متولد شد و در
دمشق پرورش یافت.
به دلیل اشتغال پدرش به شغل قضا، به ابن قاضی مشهور شد.
پزشکی را نزد مهذّب
الدّین عبدالرّحیم بن
علی بن احمد (متوفی ۶۲۸) معروف به دَخوار، آموخت.
و بزودی تعداد زیادی از متون پزشکی را به خاطر سپرد.
در ۶۲۲ که مهذّب
الدّین به خدمت
موسی بن ملک عادل (متوفی ۶۳۵) رسید، بدرالدّین نیز ملازم او بود.
در همین اوقات، در بیمارستان رَقّه مشغول شد و رسالهای درباره طبیعت و آب و هوای آن شهر نوشت.
وی در زمان اقامت نسبتاً طولانیش در این شهر، علاوه بر پرداختن به حرفه پزشکی،
حکمت را نیز نزد زین
الدّین اعمی آموخت.
در ۶۳۵ برای عرضه خدمات پزشکی به دستگاه ملک جواد
یونس بن مودود (متوفی ۶۴۱) در دمشق راه یافت.
در ۶۲۲ مهذّب
الدّین، که چندی سِمَتِ ریاست پزشکان را بر عهده داشت، خانه خود را در دمشق به مدرسه پزشکی (بعدها به نام مدرسه دخواریه) تبدیل و ساختمانهایی بر آن وقف کرد،
و چون در
صفر ۶۲۸ از دنیا رفت، حکیم علی بن یوسف بن
حَیدَرة الرَحبی در آنجا به تدریس پزشکی پرداخت.
چندسال بعد،
بدرالدّین مظفّر تدریس طب در آن مدرسه را برعهده گرفت.
و با فرمان
ملک جواد در ۴ صفر ۶۳۷ به ریاست پزشکان، چشم پزشکان و جراحان، منصوب شد.
از آثار بدرالدّین همواره، در زمان حیاتش و پس از آن، استفاده میشد.
او خانههای مجاور بیمارستان بزرگِ نوری را، که نورالدّین محمود
زنگی بناکرده بود.
خرید و کوشید تا به بیمارستان ضمیمه کند.
او برای ایجاد جریان منظم آب در بیمارستان، طرح جامعی ریخت و بدین ترتیب بر عواید آنجا افزود.
هنگامی که برای معالجه ملک صالح
نجم الدّین ایوب (متوفی ۶۴۷) به قلعه دمشق رفت، به فرمان او، در سِمَت ریاست پزشکان ابقا شد
و با اینکه نزد دیگر سلاطین ایوبی احترام و منزلتی خاص داشت و مقرّری ماهانه دریافت میکرد، به طبابت و تدریس نیز میپرداخت.
بعدها که به علوم
دینی گرایش پیدا کرد، مدرسه قلیجیه دمشق را که موقوفه امیر سیف
الدین علی بن قلیچ و در همسایگی خانهاش بود، برگزید و علوم فقهی، فنون ادبی و
قرائت و
تفسیر قرآن را در آنجا فراگرفت.
این تعلیمات را نزد
شهاب الدّین ابی شامه فرا گرفت.
ابن عبری،
معاصر بدرالدّین، هوش و دانش سرشار و آگاهی فراوان او را در درمان بیماران تحسین کرده است، و
ابن ابی اصیبعة، معاصر و دوست او،
ذکاوت و
اخلاق حسنه او را ستوده و از حد وصف بیرون دانسته است.
از
تاریخ فوت بدرالدّین اطلاع دقیقی موجود نیست و با وجود آنکه ابن
ابی اصیبعة (متوفی ۶۶۸) و ابن عبری (متوفی ۶۸۵)، معاصران او بودهاند، در این باره سخنی نگفتهاند.
حاجی خلیفه تاریخ مرگ او را پس از ۶۵۰
و در جای دیگر
حدود ۶۶۰، ثبت کرده است.
اسماعیل پاشا بغدادی با قاطعیت ۶۵۰ و
زرکلی،
با تردید ۶۷۵ را ذکر کردهاند، که با توجه به زمان درگذشت صاحبِ عیون الانباء، محتملتر است که فوتِ بدرالدّین در همان ۶۷۵ یا بعد از آن روی داده باشد.
آثار او: مفرّح النّفس، به نوشته ابن عِبری میباشد.
رسالهای کم حجم است که مصنف در آن به حواس پنجگانه و مواد نافع برای تقویت آنها پرداخته و ادویه مفرده و مرکّبهای را که برای طبایع گرم و سرد و معتدل مردم طبقات مختلف، مفید است، نام برده و غزولی (متوفی ۸۱۵) مطالبی از آن را در کتاب مطالع البدور فی منازل السرور نقل کرده است.
بدرالدّین این کتاب را برای امیر سیف
الدّین المشد
ابی الحسن علی بن
عمربن قزل نوشته بود.
علاوه بر بدرالدّین، از پزشکان دیگری هم رسالههایی با همین نام باقیمانده است که نسخههای آنها در کتابخانههای داخل و خارج کشور وجود دارد.
بورگل نیز نسخهای از رساله مفرّح النّفس را که در کتابخانه
سامی ابراهیم حدّاد، به شماره ۵۵ تصنیف ابن امرأه
بغدادی ماردینی، موجود بود، یافته است و درصدد چاپ آن به نام بدرالدّین مظفّر بوده است.
مقاله فی مزاج الرقّة وأحوال أهویتها، رسالهای درباره آب و هوا و وضع بهداشتی شهر رقّه بوده است.
نام این رساله در برخی منابع با اندکی تفاوت ضبط شده
و اسماعیل پاشا بغدادی
آنرا مقاله فی خراج (دراصل مزاج) الرقّة و اهویتها واحوالها و طبائعها، ثبت کرده است؛ کتاب المِلْح، در پزشکی، که برای تصنیف آن از آرای گذشتگان از جمله جالینوس، بهره برده است
شرح کتاب الاخلاطِ
بقراط به ترجمه
حنین بن اسحاق بعضی، رساله شرح تقدمه المعرفة لابقراط را نیز به بدرالدّین مظفّر نسبت دادهاند، اما این رساله در اصل نوشته مهذّب
الدّین است که آن را بر شاگرد خود املا کرد و او نیز آن را به شاگردش کمال
الدّین بن محمدبن
عبدالرّحیم بن مسلم، اهدا کرد.
(۱) ابن
ابی اصیبعة، عیون الانباء فی طبقات الاطبّاء، چاپ نزار رضا، بیروت (بیتا).
(۲) ابن عبری، تاریخ مختصرالدّول، بیروت (بیتا).
(۳) اکمل
الدین احسان اوغلی، فهرس مخطوطات الطبّالاسلامی باللغات العربیة والترکیة والفارسیة فی مکتبات ترکیا، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۴) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین: اسماء المؤلفین و آثار المصنفین، ج ۲، در حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، ج ۶، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۵) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۶) فرید سامی حدّاد، فهرس المخطوطات الطبّیة العربیة فی مکتبة الدکتور سامی ابراهیم حدّاد، حلب ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۷) سامی خلف حمارنة، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة: الطب والصیدلة، چاپ اسماء حمصیٍ، دمشق ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۸) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران ۱۳۶۷ ش، ذیل «ابن قاضی بعلبک» (نوشته مهدی سلماسی).
(۹) هیامحمد دوسری، فهرس المخطوطات الطبّیة المصورة بقسم التراث العربی، کویت ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
(۱۰) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۱) شمس
الدین سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
(۱۲) احمدعیسی بک، تاریخ البیمارستانات فی الاسلام، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۳) عمررضا کحاله، العلوم العلمیة فی العصُورالاسلامیة، دمشق ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۱۴) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۷۶).
(۱۵) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدرالدین مظفر بن مجدالدین بعلبکی»، شماره۷۳۷.