بداء (منابع اهلسنت)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بداء، در عقیده
شیعه، عبارت است از اظهار مصالح تشریع، ملاکات احکام و... که نزد مردم مخفی بوده است، نه به معنای آشکار شدن آنچه از دید
خداوند مخفی بوده است. برای برخی سوال شده است که آیا دلیلی بر اثبات این اعتقاد، در کتب
اهلسنت وجود دارد یا نه که در این مختصر بداء را از منظر کتب اهلسنت بررسی خواهیم کرد.
برخی تصور کردهاند که مراد از
بداء آن است که چیزی بر
خداوند متعال مخفی و پنهان بوده و سپس آشکار و معلوم میشود و با توجه به آیات قرآنی و روایات
معصومین (علیهمالسّلام) و گفتار علمای
شیعه و
سنی، این تصور باطل و بلکه
کفر است.
معنای صحیح بداء نزد شیعه به استناد
آیات و
روایات، عبارت است از اظهار مصالح تشریع، ملاکات احکام و... که نزد مردم مخفی بوده است، نه به معنای آشکار شدن آنچه از دید خداوند مخفی بوده است، زیرا تمام آنچه در عالم و ماوراء آن وجود دارد، برای خداوند آشکار است و بلکه خداوند خود خالق تمامی آنها است، همانگونه که در آیه ذیل به همین مطلب اشاره کرده و فرموده است: «یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتَابِ،
خداوند آنچه را بخواهد محو یا اثبات میکند و اصل کتاب نزد اوست.»
معنی این سخن این است که گاهی اوقات خداوند بر زبان پیامبرش چیزی را جاری میکند که تا آن زمان بر عموم مردم مخفی بوده است.
در کتب و روایات اهل سنت نیز بداء با همان مفهوم و توضیحی که در منابع شیعه و اقوال و سخنان علمای شیعه نقل شده، آمده است.
بخاری در کتاب
صحیح خودش از
ابوهریره و او از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت میکند که فرمود:
اِنَّ ثَلاَثَةً فِی بَنِی اِسْرَائِیلَ اَبْرَصَ وَاَقْرَعَ وَاَعْمَی بَدَا لِلَّهِ اَنْ یَبْتَلِیَهُمْ، فَبَعَثَ اِلَیْهِمْ مَلَکًا، فَاَتَی الاَبْرَصَ. فَقَالَ اَیُّ شَیْءٍ اَحَبُّ اِلَیْکَ قَالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَجِلْدٌ حَسَنٌ، قَدْ قَذِرَنِی النَّاسُ. قَالَ فَمَسَحَهُ، فَذَهَبَ عَنْهُ، فَاُعْطِیَ لَوْنًا حَسَنًا وَجِلْدًا حَسَنًا... الی آخر الحدیث».
در
قوم بنیاسرائیل سه نفر گرفتار سه بیماری مشخص، یعنی پیسی و ناشنوایی و نابینایی شده بودند، برای خداوند بداء حاصل شد که ایشان را مورد امتحان قرار دهد، فرشتهای را نزد آنان فرستاد از شخصی که مبتلا به پیسی بود پرسید: چه چیزی را بیشتر از همه دوست داری؟ گفت: پوست و رنگ نیکو...
با مراجعه به کتابهایی که در شرح کتاب بخاری نوشته شده است، مشاهده میکنیم که اهل سنت نیز بداء را در این روایت به همان معنایی تفسیر کردهاند که شیعه گفته است و معتقد است.
به این سخن
ابنحجر توجه کنید که میگوید: قوله: (بدا لله) بتخفیف الدال المهملة بغیر همز، ای سبق فی علم الله فاراد اظهاره، ولیس المراد انه ظهر له بعد ان کان خافیاً، لان ذلک محال فی حق الله تعالی.
اینکه در روایت آمده است «برای خدا بداء حاصل شد» معنای آن این است که خداوند از اول میدانسته است، سپس آن را اظهار نموده است، نه آنکه چیزی بر خداوند مخفی بوده سپس آن را آشکار نموده باشد، زیرا در حق خداوند محال است.
شارحی دیگر به نام
عینی نیز در
عمدة القاری همین عبارت را آورده است.
ابنابیحاتم در تفسیر آیه: «الله یتوفی الا نفس،
» از
ابنعباس روایتی نقل کرده است که گفت: (اللَّهُ یَتَوَفَّی الاَنفُسَ) قال: «فان بدا لله ان یقبضه قبض الروح، فمات، او اُخر اجله رد النفس الی مکانها من جوفه».
خداوند مردم را میمیراند: اگر برای خدا بداء حاصل شد که روح را بگیرد، آنرا گرفته و شخص میمیرد، و یا آنرا تا مهلت معین به تاخیر میاندازد، پس روح را به جایگاه خویش باز میگرداند.
هیثمی نیز در
مجمع الزوائد در باب «طلوع الشمس من
مغربها» از
عبدالله بن عمرو روایت میکند که:
انها (الشمس) کلما
غربت اتت تحت العرش فسجدت واستاذنت فی الرجوع فاذن لها فی الرجوع حتی اذا بدا لله ان تطلع من
مغربها فعلت کما کانت
تفعل اتت تحت العرش فسجدت واستاذنت فی الرجوع فلم یرد علیها شیء، ثم تستاذن فی الرجوع فلا یرد علیها شیء... الحدیث.
خورشید هر زمان که
غروب میکند زیر
عرش رسیده پس
سجده مینماید و از خداوند اجازه بازگشت میطلبد، پس به او اجازه داده میشود، تا زمانی که برای خداوند بداء حاصل شود که خورشید از
مغرب طلوع کند، در این هنگام خورشید مانند هر روز بالا آمده تا به زیر عرش میرسد سپس اجازه بازگشت میطلبد اما به او اجازه داده نمیشود، ...
و سپس میگوید: رواه احمد والبزار والطبرانی فی الکبیر ورجاله رجال الصحیح.
این روایت را
احمد و
بزار و
طبرانی در
معجم کبیر نقل کردهاند و همه راویان آن مورد اعتماد میباشند.
عبارت استفاده شده در این روایات، مطابق با همان عبارتی است که در کتب شیعه استفاده شده است، پس تفسیر بداء نزد علمای اهل سنت همانند تفسیر علمای شیعه است که بداء یعنی فرا رسیدن زمان ابلاغ و تغییر بر اساس مصالح بندگان نه آنکه گفته شود: مراد از بداء عالم شدن خداوند است به آنچه از وی پنهان بوده است، زیرا چنین وصفی درباره ذات باری تعالی نزد
ائمه و علمای شیعه و نیز علمای اهل سنت محال است.
واضح است که بداء با معنی صحیحی که برای آن ذکر شد، بیانگر قدرت مطلقه خداوند در تصرف در تکوینیات است، و اینکه قلم خلقت و تکوین هنوز خشک نشده و میتوان آن را تغییر داد، و این بر خلاف اعتقاد یهود است که میگفتند دستان خداوند بعد از آفرینش بسته شده و نمیتواند آن را از صورت کنونی و ظاهریاش تغییر دهد.
همانطور که
قرآن از زبان یهود این چنین نقل میکند:«وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُاللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ اَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَاقَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُکَیْفَ یَشَاء،
و یهود گفتند که دست خداوند بسته است، دستهای خودشان بسته باد، و به (سزای) آنچه گفتند از
رحمت خداوند دور شدند، بلکه هر دو دست او گشاده است، هرگونه بخواهد میبخشد.»
و به همین جهت است که
ائمه (علیهمالسّلام) تاکید بسیاری بر اعتقاد به بداء داشتهاند تا در نظر یهود را نفی و در برابر آن بایستیند و نیز این عقیده را که خداوند قدرت خود را به حدود خاصی محدود ساخته است از بین ببرند، و اثبات نمایند که قدرت خداوند در عالم خلقت و تکوین جاری است.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «بداء، در عقیده شیعی به چه معنایی است؟ و آیا دلیلی بر اثبات این اعتقاد، در کتب اهل سنت یافت میشود؟»