• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بخارات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُخار (در جمع : بُخارات و اَبْخِرَة)، در اصطلاح پزشکی سنّتی (جالینوسی)، بُخاری (= حالت گازی برخی از مواد ) که از گَندِگی ( عفونت ) یکی از اَخْلاط چهارگانه ( خون ، بلغم ، صفرا و سودا ) در یکی از اندامها یا در همه تن بر می خیزد و از راه رگها به سَر و دماغ ( مغز ) می رسد و سبب حدوث بیماریها و آشفتگیهایی در دماغ می‌شود.




پزشکان پیرو بُقراط و جالینوس حدوث بیش‌تر بیماریهای دماغی (در اصطلاح امروزی: بیماریهای روانی و عصبی) را ناشی از امتلای سر یا دماغ از این «بُخارهای بَد» («الابخرة الرَدیئة»)
[۱] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۱، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
می دانستند.
چون شرحهایی که حکمای قدیم درباره سببهای این بیماریها داده‌اند عمدتاً برگرفته از بقراط و جالینوس اند، چندان تفاوتی با هم ندارند؛ ازینرو، به ذکر گُمانهای تنی چند از حکمای ایرانی درباره مهمترین آن بیماریها بسنده می‌کنیم.



صُداع (سَردرد) و شَقیقه ( میگرن ) : «مایة آن رطوبتی بُوَد ... یا بخارها (ی گرم و سرد) ... که تمدّد کنند مَر اُغْشیه (غِشائها، پرده ها) و عروقِ (رگهای) دماغ را».
[۲] ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۲۰، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.

«اگر این اَخلاط و بخارات سخت سِطَبر (بسیار غلیظ) باشد... چنانکه به همة اجزای دماغ نتواند گسترده شدن و اندر نیم شِقِّ (مغز) بماند» مورث شقیقه یا صداعِ شِقّی می‌شود.
[۳] ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.

مَجوسی
[۴] علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۲۶، بولاق ۱۲۹۴.
دربارة شقیقه می‌گوید: «حدوث آن یا از خلطهای بَدْ کیفیّتِ گرم یا سردی است که غشائهای دماغ را پُر می‌کنند یا از بخاری ... که از معده به دماغ بالا می‌آید».



سَدَر یا دُوار ( سرگیجه ) : «سببِ (آن) محصور شدنِ بخارات ... اندر اَجواف عروق دماغ و آن بخاراتی بُوَد که از خونِ بسیار گِرد آمده اندر تن ، خیزد... و باشد که سبب این بخارها بلغمی بوَد».
[۵] ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۲، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.

به گمان جرجانی ،
[۶] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
یکی از سببهای دوار «بخاری بوَد که در تَجاویف دماغ بگردد و این چهارگونه بوَد: یکی آن‌که بخارْ خود اندر گوهر دماغ و تجاویف آن گِرد آمده باشد؛
[۷] هدایة المتعلمین فی الطب، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
سوّم آن‌که در معده یا رحم یا مثانه و گرُده ( کُلیه ) خلطی یا آفتی دیگر باشد و به سبب مشارکت، بخار بر دماغ دهد...؛ چهارم آن‌که بخارها از دل یا از جگر یا از رگها و شریانهای همه تن به دماغ برآید و روح باصره را بجنباند و بگرداند... و مادّة بخار صفرا و بلغم بیش‌تر باشد...».



یکی از سببهای حدوثِ آنها تأثیر «نیروی حرارت تَبهای حادّ است ... (یعنی) بسبب ضعیفیِ سر و تصاعد بخاراتِ تب به آن است»
[۸] علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۲۸، بولاق ۱۲۹۴.
[۹] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۴-۳۰۵، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.




مالَنْخولیا ( مالیخولیا ) : در باب «مالیخولیای سوداوی»، مجوسی
[۱۰] علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۳۲، بولاق ۱۲۹۴.
می گوید: سبب آن احتراق (سوختن) خلطهای سوداوی در معده و در جایهایی زیر شَراسیف (تُهیگاه، پهلو ) است و این «بخارها و خلطهای سوداوی از معده به سوی دماغ بالا می‌آید».
همو
[۱۱] علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۳۳، بولاق ۱۲۹۴.
عقیدة بقراط را درباره سبب مالیخولیا چنین نقل می‌کند: «مزاج دماغ طبعاً سرد و تَر است و اگر سردی و تَری آن (به علتی) افزایش یابد، مُستَرخی (سُست) و ناتوان می‌شود و لذا به آسانی پذیرای بخارهای سوداوی ای می‌گردد که از تن به آن، بالا می‌آیند؛ بدینسان دماغ دچار ظُلمت می‌شود و ترس و اندوه و جز آن (بر بیمار ) چیره می‌گردد»
[۱۲] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.




«کابوس مقدّمة صَرْع ... و سببِ وی برآمدن بخارهای سطبر بوَد از معده به سوی دماغ»
[۱۳] ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۴۸، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
[۱۴] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۱۰، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.




به روایت اخوینی بخاری ،
[۱۵] ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۵۰، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
«به رأی ارکاغانیس و ارسطاطالیس (= ارسطو )، سُدّة صرع از بخار (ی) غلیظ بوَد بر مثالِ میغ و به رأی جالینوس، از بلغم غلیظ بوَد».
به گمان مجوسی،
[۱۶] علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۳۱، بولاق ۱۲۹۴.
«در کسانی که از جانبِ فَمِ معده دچار صرع می‌شوند، حدوث آن در اثر بخارهای بلغمی یا سوداوی است که به سوی سر بالا می‌روند و بَطنهای دماغ را پُر و مسدود می‌کنند... اما صرعی که از قِبَلِ اندام دیگری حادث شود در اثر بخارهای سردی است که از آن اندام به سوی دماغ بالا می‌رود... (در این حالت) آدمی حس می‌کند که بخارهای سردی از اندامی که خِلط (در آن غلیظ یا عَفِن شده است) به سوی سر او بالا می‌آید».
درباره منشأهای مختلف صرع، جرجانی
[۱۷] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
می گوید که صرع یا ناشی از «مادّة بلغمی» است یا از «بخاری که از جگر ... یا از سپرز ( طحال ) برآید و «سبب تشنّجِ» صرع ... (گاهی) به هم باز آمدن (= انقباض) دماغ است به سببِ (= به قصدِ) گریختن از بخاری ناپسندیده».
درباره صرع زنان ، همو
[۱۸] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
می گوید که اگر طَمث پیش از وقت بازایستد، مادّه (طمث) اندر رگهای ایشان تباه گردد و بخار آن به دماغ برآید؛ هم در آن حال، (صرع) افتد».



اِختناقِ رَحِم ( هیستری ) : به عقیده جرجانی،
[۱۹] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۵۶۳، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
مبدأ هیستری زِهدان است که «با دل و دماغ و سینه و حِجاب (= حِجاب حاجِز) مُشارِک است ... (اگر مادّة طمث در زاهدان) و حوالی آن مُحتَقَن شود... و مزاج اصلیِ (تن) گرم بوَد، استحالتِ (آن مادّه) به سوختگی و عفونت بوَد...؛ و از بخارهایی که از ماده غلیظ سوخته به بالا برآید، انواع صرع و غَشْی و دلتنگی (و اختناق رحم) تولّد کند»
[۲۰] ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۵۴۰، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.




لیثَرغُس = «سَرسامِ سرد»؛ معرّبِ lethargos یونانی ، به معنی «فراموشکار، دچار نسیان ») : سبب این بیماری «بخاری غلیظ است که از بلغم غلیظِ عفونت پذیرفته (= گندیده) برخیزد... مادهاین (بیماری) اندر گوهر دماغ باشد و نه در غشای دماغ ... (زیرا) بلغم غلیظ و بخارِ (آن) خود را در غشاء دماغ جای نتواند کرد»
[۲۱] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۵، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.




سَهَر ( بیخوابی ) و سُبات (خواب آلودگی؛ اِغما) : اگر حرارت غریزی آدمی موفّق به گواریدن و پزانیدن اخلاط (در اینجا، بلغم و صفرا) نشود، فقط «اخلاط را بجنباند و بخارها برانگیزد و آن بخارها بر سرِ او برآید»، او را زود بیدار می‌کند و «هرچه خواهد بخسبد خوش نتواند خفت».
[۲۲] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۶، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.

جرجانی در جایی دیگر
[۲۳] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
برای بیخوابی نُه علّت ذکر می‌کند که یکی از آن‌ها خوردنِ «طعامهایی (است) که ... بادها تولّد کند و بخار بر سر دهد (چون باقلا و عدس ) تا مردم بدان سبب خوابهای شوریده بیند و در خواب بترسد»، و علت دیگر، «بخارهای دُخانیِ سوزان چون بخار تب (است) که از تن به دماغ برآید».



انواع دیوانگیها (مانند انواع مانیا ، داء الکَلْب و قُطْرُب و صبارا)
[۲۴] اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
: «مادّة مانیا بخار صفرای سوخته باشد که در دماغ گِرد آید یا بخار سودای سوخته ... و سبب صبا را خشکی طبع بیمار باشد تا بدان سبب حرارت و بخار صفرای سوخته همه بر دماغ او شود».



پزشکان قدیم چندان به حقیقت «بخار بدِ» صاعد از اندامهای گوناگون بدن به سر و دماغ اعتقاد داشتند که در درمان بیماریهای ناشی از این بخارها، افزون بر تجویز داروهایی برای رفع و دفع «مادّة» آن بیماریها، دستورهایی برای سدِّ راه صعود آن «مادّه» از فلان اندام به دماغ داده اند؛ مثلاً اخوینی بخاری
[۲۵] ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۵۳، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
برای درمان «صرع بلغمیِ» ناشی از «بخارهای فاسد... که از پای یا دست یا رحم به سوی دماغ برآید»، می گوید: «علاج خداوند این (نوع صرع ) آن بوَد که ساقهایِ (پایهایِ) وی ببندند تا (از) آن اندام که مایه اندر وی محصور است ... بخار برنیاید و آن پا یا دست را... ریش (= زخم ) کنند و برآن ریش حجامت کنند (یا آن زخم را) بمکند سخت تا بخار راه (پیدا) کند و بدان روی بیرون آید».



(۱) ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
(۲) اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۳) علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، بولاق ۱۲۹۴.


 
۱. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۱، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲. ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۲۰، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
۳. ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۲۹، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
۴. علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۲۶، بولاق ۱۲۹۴.
۵. ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۲، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
۶. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۷. هدایة المتعلمین فی الطب، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
۸. علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۲۸، بولاق ۱۲۹۴.
۹. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۴-۳۰۵، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۰. علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۳۲، بولاق ۱۲۹۴.
۱۱. علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۳۳، بولاق ۱۲۹۴.
۱۲. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۳. ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۴۸، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
۱۴. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۱۰، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۵. ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۵۰، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
۱۶. علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة فی الطب، ج۱، ص۳۳۱، بولاق ۱۲۹۴.
۱۷. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۸. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۹. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۵۶۳، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲۰. ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۵۴۰، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
۲۱. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۵، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲۲. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۲۹۶، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲۳. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲۴. اسماعیل بن حسن جرجانی، ذخیرة خوارزمشاهی، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳، چاپ عکسی از روی نسخه ای خطی، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲۵. ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، ج۱، ص۲۵۳، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بخارات»، شماره۶۰۹.    


رده‌های این صفحه : طب سنتی




جعبه ابزار