بیشتر این محدّثان به یک نفر نَسَب میرسانند و غالباً به عدالت و وثاقت مشهورند و نامشان در کتب رجالی و تذکره های حافظان حدیث ذکر شده است. خاندان بالویی از بزرگترین پایگاه حدیث آن دوران، یعنی نیشابور، برخاستند.
ابونصر بالویی، محمّد بن احمد بن بالویة الجُلاّ ب با برادرش ابوبکر سالهای ۲۸۵ تا ۲۹۰ را در بغداد به سر برد. آنان از مشایخ آنجا سماع حدیث کرده اند، امّا رشته اصلی کار ابونصر حدیث نبود و بیشتر با حاکمان و والیان روزگارش معاشرت داشت. وی در اواخر عمر از این علایق چشم پوشیده و در مسجد برادرش، ابوبکر، معتکف شد. فرزندان او هم مانند پدر سمت حکومتی داشتند. ابونصر از عبداللّه بن احمدبن حنبل روایت حدیث کرده است
[۵]ابن ماکولا،الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الاسماء و الکنی و الانساب، ج۱، ص۱۶۵، چاپ عبدالرّحمنبنیحیی معلمی یمانی، بیروت (بی تا).
ابومحمد بالویی، عبداللّه بن احمد بن عبداللّه بالویه. وی معاصر حاکم نیشابوری بوده و آنچه سمعانی و دیگر مؤلّفان کتب حدیثی و رجالی درباره او و خاندان او و محدّثان همطبقه او آوردهاند به حاکم نیشابوری مستند است. بنا به روایت سمعانی
[۹]عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج ۲، ص۶۱_۶۳، چاپ عبدالرّحمنبنیحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
از حاکم نیشابوری، ابومحمّد از خاندان صالحان و مجتهدان آن روزگار و بازمانده مشایخ خاندانش بوده است. هر چند هنگامی وارد بغداد شد که ابوبکر بن ابی داوود و ابوالقاسم بن منیع، دوتن از مشایخ و محدّثان بنام آن دوران، زنده بودند، به سماع حدیث ازآنان توفیق نیافت. حاکم گوید که از او درباره اینکه آیا به سماع حدیث از محمّد بن اسحاق خزیمه و ابوالعبّاس سَرّاج توفیق یافته بوده جویا شده، و ابومحمّد پاسخ مثبت داده است. وی گرایش عرفانی داشته و سخنان مشایخ تصوّف و انس با آنان را بر دیگر طبقات از اهل معارف ترجیح میداده است. حاکم نیشابوری برخی از منقولات عرفانی را که از او شنیده بوده نقل کرده است. این نوع گرایش گویا موجب شد که وی هرگز بر کسی حدیث نخواند و حدیث نیز نقل نکند. در رجب ۳۷۸ درگذشت و درآرامگاه برادرش، ابوالحسین، مدفون شد.
حاکم نیشابوری گفته است که با ابومحمّد در حلقه درس فقه شرکت میکرده و نیز مناظره او را در مجلس ابوبکر اسحق دیده بوده است. وی اهتمام زیادی در جمع آوری احادیث عالی السَّند (رجوع کنید به اسناد)، که براساس شرط شیخین (مسلم و بخاری) صحیح شمرده میشوند، داشته و، به همین جهت، مشایخ عصرش خواهان روایت این احادیث از طریق او بودهاند و مدّت یک سال یا کمتر در نزد او به سماع این احادیث پرداخته اند.
[۱۲]ابراهیم بن محمد صریفینی، تاریخ نیشابور: المنتخب من السیاق، ج۱، ص۴۷۱، تألیف عبدالفاخربن اسمعیل فارسی، قم ۱۳۶۲ ش.
ابوسعید بالویی، عبدالرّحمنبن سعیدبن عبدالرّحمن از محدّثان طبقه دوم نیشابور. وی از نوادگان ابوحسین کیالی (از مشایخ نامبردار طبقه سوم محدّثان نیشابور بنا بر تقسیم حاکم نیشابوری) و از خاندانی است که به عدالت و وثاقت شهرت داشت. به گفته حاکم نیشابوری، وی، با راهنمایی و افادت جدّش، از مشایخ طبقه دوّم نیشابور حدیث بسیار شنید لیکن، از آن جا که درآغاز میانسالی درگذشت، و بر نقل احادیث توفیق نیافت.
[۲۷]ابراهیم بن محمد صریفینی، تاریخ نیشابور: المنتخب من السیاق، ج۱، ص۴۹۲، تألیف عبدالفاخربن اسمعیل فارسی، قم ۱۳۶۲ ش.
(۱) ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، بغداد (بی تا).
(۲) ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الاسماء و الکنی و الانساب، چاپ عبدالرّحمنبنیحیی معلمی یمانی، بیروت (بی تا).
(۳) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، بیروت ۱۹۸۳.
(۴) محمد بن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۳، چاپ فؤاد سید، کویت ۱۹۶۱.
(۵) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج ۲، چاپ عبدالرّحمنبنیحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۶) ابراهیم بن محمد صریفینی، تاریخ نیشابور: المنتخب من السیاق، تألیف عبدالفاخربن اسمعیل فارسی، قم ۱۳۶۲ ش.
(۷) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناد ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.