باسط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الباسِط، در مقابل
القابض، از
نامهای خداوند که باهم یا جداگانه، عیناً یا به
اشتقاق، در
قرآن کریم و
احادیث و
ادعیه ذکر شده است.
بسط به معنای پهن کردن و گستردن است
و بِساط به معنی هر چه
پهن شود
؛
واللهُ جَعَلَ لَکُم الاَرضَ بِساطاً «خداوند زمین را برای شما بگسترد».
قبض نیز به معنای
گرفتن چیزی با
کف و
انگشتان است
؛
فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِن أَثَرِ الرَّسُولِ «من کفی از رد پای
رسول را گرفتم».
قبض و بسط در قرآن بیشتر به
معنای مجازی تضییق (
تنگدست گردانیدن ) و
توسعه (
دارا گردانیدن) به کار رفته و معادل «
اقتار و
رفاه» است؛
وَاللهُ یَقْبِضُ و یَبْسُطُ و اِلَیهِ تُرجَعُونَ «خداست که
تنگنا و همچنین
گشایش به وجود میآورد، همه به سوی او باز میگردید».
به عبارت دیگر، این دو واژه که برای افاده معانی
محسوس وضع شده، برای معانی غیرمحسوس
استعاره شده است.
بیضاوی گوید: «یُقْتِرُ عَلی' بَعْضٍ وَ یُوَسِّعُ عَلی' بَعض » (در
زندگی بر برخیِ تنگ میگیرد و بر برخی
فراخ). به گفتة
طبری و
بیهقی آمده است: «یُقْتِرُ بِقَبْضِهِ الرّزْقَ عَمَّنْ یَشاءُ مِنْ خَلْقِهِ، و یُوَسِّعُ بِبَسْطِهِ الرِّزقَ عَلی' مَنْ یَشاءُ مِنْهُم » تنگ می گیرد به برگرفتن
روزی از هر که خواهد؛
گشاده میکند به گسترش دادن روزی بر هر که خواهد.
قَتاده،
مفسر معروف، از اَنس،
دربان پیامبر،
روایت میکند که در عهد
پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم
گرانی رخ داد. از او خواستند تا
نرخگذاری کند. فرمود: «انَّ اللهَ الباسِطُ القابِضُ الرّزاق»
؛ به مفهوم آنکه گرانی و
ارزانی هر
کالا تابع
کمبود یا
فراوانی (میزان
عرضه) آن، و به دست
خداوند است. اوست که رفاه میدهد یا
تنگی و
سختی میآورد. از اینرو،
بسط و قبض را بیشتر به همین معنی گرفتهاند
؛ و در تأیید آن، این آیه را شاهد میآورند: اِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَ یَقْدِرُ
؛ «پروردگار تو روزی هر کس را که بخواهد گشاده میدهد یا تنگ میدارد».
این
آیه، با کمی اختلاف، بیش از هفت بار در
قرآن تکرار شده است
در
دعاها نیز به همین معنی است: یا باسِطَ الیَدیَنِ باَلرَّحَمة
؛ «ای دو دست (فضل و احسان) گشوده به رحمت»؛ و الباسطُ فیهم بالجودِ یَدَه
؛ «در میان ایشان دست به
بخشش گشود».
تفسیرهای دیگری نیز برای این
صفات پذیرفته شده است:
قبض:
ستاندن یا
پذیرفتن
؛ یأخُذُ الصَّدَقاتِ
خداوند صدقات را میستاند، یعنی آنها را میپذیرد؛ بسط: درمقابل قبض، واپس دادن و
واگذاردن
مَن ذَاالَّذی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فیُضاعِفَهُ لَهُ اَضعَافاً کَثیرَةً» وَاللهُ یَقْبِضُ و یَبْسُطُ وَ اِلَیهِ تُرجَعُون
؛ «کیست که
خدا را
وام دهد ـ وامی
نیکو ـ تا خدا برایش دو چندان و چندین برابر کند».
با این مقدمه، یقبض و یبسط به معنای «میستاند و باز میگرداند» نیز میتواند باشد.
قابض: میراننده (
مُمیت) و باسط: زنده گرداننده (
مُحیی).
از این جهت،
قشیری این دو
صفت را، بدین دو معنی، در
تقابل قرار میدهد: قابِضُ الاَرواحِ عَنِالاَشباحِ عِنْدَالمَماتِ و باسِطُ الاَرْواحِ علی الاَجسادِ عِنْدَالحَیاة
قَبَضَ و بَسَطَ به معنای لغوی: وَالاَرضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَومَ القِیَمَةِ
؛ «در
روز قیامت، زمین (یکجا) در
قبضه اوست؛ همچنین
نوح: ۱۹
؛
نازعات: ۳۰.
قبضِ ظِلّ (کوتاه کردنِ
سایه) اَلَم تَرَ اِلَی' رَبِّکَ کَیفَ مَدَّ الظِلَّ... ثُمَ قَبَضْنَاهُ اِلَینَا قَبْضاً یَسِیراً
، «آیا ندیدی که پروردگارت چگونه سایه را بگسترانید... سپس آن را
آهسته به سوی خود بردیم »؛
قبض و بسط:
انقباض و
انبساط دلهای
مؤمنان؛ بدین شرح که
خداوند با افکندن
خوف و
رجا در
قلب ایشان قبض و بسط پدید میآورد؛ یعنی دل آنها را گرفته یا گشاده میکند.
صوفیان این
تفسیر را بیشتر میپسندند، و آن بهویژه با این سخن جُنید مطابقت دارد: اَلخَوْفُ یَقْبِضُنی والرَّجاءُ یَبْسُطُنی
می گوید: قبض، نزد
عارفان، اشارتی است که بر قلب
عارف فرود آید که کوتاهی نموده سزاوار
تأدیب باشد؛ از این جهت دل او فرو کشد. و بسط
بشارتی است بر او که مورد
عنایت و
لطف حق قرار گیرد؛
گشادگی و
سرور عارض آن شود.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باسط»، شماره۲۱۳.