ایرانیان در حماسه عاشورا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنا بر تحقیق و جستوجو در برخی کتابهای تاریخی و
مقاتل، سخن از کسانی است که احتمال ایرانی بودن آنها وجود دارد که در حماسه جاوید
عاشورا، نقشی ماندگار داشتهاند. با توجه به بافت جمعیتی
کوفه، احتمال حضور ایرانیان در سپاه
عمر بن سعد نیز مطرح میشود.
در سال ۶۱ هجری برابر با قیام
امام حسین (علیهالسلام) هنوز مردم
ایران با ابعاد فضایل
اهل بیت (علیهمالسلام) آشنایی نداشتند و بیشتر تحت تأثیر اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه آن زمان بودند که براساس سیاست خلفا اداره میشد.
بهعلاوه، بنای امام حسین (علیهالسلام) بر این نبود که با لشکری که دارای آرایش نظامی و جنگی است، به سوی
عراق حرکت
کند، تا این سؤال پیش آید که چرا ایرانیان به کمک امام حسین نشتافتند؛ وگرنه ایرانیان از دیرباز در زمرهموالیان اهل بیت بوده و همواره خوش درخشیدهاند. شاهد این امر که مردم ایران دلباخته اهل بیت بوده و هستند، این است که بعد از شهادت امام حسین (علیهالسلام) که مردم با مظلومیت امام حسین و جنایات یزید آشنا شدند، ایرانیانی در
قیام مختار که به عنوان خونخواهی امام حسین (علیهالسلام) صورت گرفت، شرکت نمودند.
برخی مورخان مینویسند: این موالی (ایرانیان و سایر عجمها) که در
کوفه فراوان بودند و کسب و
تجارت کوفه غالباً در اختیار آنان بود، به سپاه خونخواهان
شهدای کربلا پیوستند. فزونی آنان در لشکر مختار و
ابراهیم و توجه این دو فرمانده به ایشان، به حدی بود که
خشم اشراف عرب را برمیانگیخت.
این وضع، ادامه داشت تا اینکه در زمان قیام
زید بن علی، بیشتر موالی عراق، ایرانیان
ری،
جرجان و
خراسان نیز تحت تأثیر قیام وی قرار گرفتند.
بخشی بزرگ از حماسه و شور و جانفشانی در صحنه پایداری عاشورا، از آن موالیان است، چه وابستگان به
بنیهاشم که همراه با اهل بیت (علیهمالسلام) از
مدینه به
کربلا آمده بودند و چه وابستگان به قبایل
اصحاب امام حسین (علیهالسلام) که از کوفه اعزام شده بودند. برخی موالی حاضر در میدان کربلا همان ایرانیان ساکن کوفهاند.
واژه «مولی» و «موالی» و «موالیان» در معانی مختلفی چون: «همپیمان» و یا «بسته» به قبیله آمده است،
نه در مفاهیمی مانند «غلام» و «برده» که در ترجمههای عامیانه به چشم میآید. اخیراً که به مسائل تاریخی با رویکردی کاوشگرانهتر نگریسته میشود، توجه بدین مفهوم بیشتر دیده میشود؛
چنانکه علامه شعرانی نیز در ترجمه «
نفسالمهموم»، اثر ارزنده
شیخ عباس قمی، مینویسد:
«مولی، را در این کتاب به معنای "بسته" ترجمه میکنیم. موالی جمع "مولی" به بستگان؛ یعنی کسی که عرب نیست یا به یکی از قبایل عرب بسته میشود و یا پیمان میبندد و آن طایفه ملزم میشدند که او را حفظ کنند و میراث او برند و اگر جنایتی
کند، غرامتش را بپردازند که در
فقه نیز "
ولاء عتق" و "
جریره" گویند».
با این همه، واژه یادشده، شامل غیر اعراب است، چه ایرانیان ساکن در سرزمینهای اسلامی و چه رومیان و عبریان و سیاهپوستان آفریقایی؛ اما چون ایرانیان بیشترین جمعیت موالی ساکن کوفه را تشکیل میدادند، منظور از «موالی» که در منابع تاریخی مربوط به حماسه عاشورا دیده میشود، غالباً شامل ایرانیان است؛
مگر کسانی که به برخی قراین چون داشتن پسوندی خاص یا ویژگی ظاهری مانند «اسود» بودن ـ که غالباً شامل سیاهپوستان آفریقاییتبار است ـ شناخته میشوند.
پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام) نیز که مورخان از شرکت موالی کوفه در سپاه «
مختار بن ابیعبید ثقفی» سخن میگویند و نیز در سپاهی که به فرماندهی «
ابراهیم بن مالک اشتر» به انگیزه انتقام
خون امام حسین (علیهالسلام) و یاران شهیدش برای نبرد با سپاه
شام میرود، سخن از ایرانیان است.
بنا بر تحقیق و جستوجو در برخی کتابهای تاریخی و
مقاتل، سخن از کسانی است که احتمال ایرانیبودن آنها وجود دارد که در حماسه جاوید عاشورا، نقشی ماندگار داشتهاند که البته نام برخی از آنان در منابع کهن موجود است و برخی نیز در منابع دوران
صفویه مانند
بحارالانوار و تنی چند هم در کتابهای پس از آن که غالباً خالی از پژوهشاند.
در این نوشته، تنها به ذکر نام کسانی که احتمال ایرانی بودن آنها وجود دارد و در بعضی کتابهای مورد دسترس از آنها نام برده شده، بسنده میشود و درستی یا نادرستی آن نیازمند تحقیق و وقت بیشتر در منابع تاریخی میباشد که از حوصله این نوشته خارج است.
مورخان متأخر،
اسلم بن عمرو را از موالیان امام حسین (علیهالسلام) دانستهاند. پدرش از ترکان ایران بود.
اسلم همراه با کاروان اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) به کربلا میآید و به میدان میآید و رجز میخواند:
امیری حسین و نعم الامیر ••• سرور فؤاد البشیر النذیر
«امیر من، حسین است و چه نیکوسالاری است، مایه شادمانی دل
رسول خدا است!».
البته
خوارزمی که از
مقتلنویسان متقدم است نیز، درباره جوانی تُرک، سخن به میان میآورد، بدون اینکه نام او را ذکر
کند: «پس جوانی تُرک برای نبرد به میدان میآید که قاری
قرآن کریم است و به
زبان عربی آگاه است و او از موالی و بستگان به حسین
بن علی است... او میجنگد، مجروح میشود و به زمین میافتد. امام حسین (علیهالسلام) بر سر بالین وی آمد. او چشم گشود و با دیدن حضرت تبسمی کرد و آنگاه به سوی پروردگار خویش شتافت».
گرچه نام
رافع بن عبدالله بیشتر در کتابهای پس از «بحار الانوار» آمده است،
اما
حسامالدین حمید محلی (متوفای ۶۵۲ق) در کتاب «
الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة» از شخصی با نام رافع که وابسته به
مسلم بن کثیر ازدی است، نام میبرد. («و
قُتل فی الازد: مسلم
بن کثیر...و مولی لاهل شنوءة یدعی: رافعاً»)
با این حال، در مآخذ کهن و حتی منابع دوران صفویه ـ بهویژه آثار
مرحوم علامه مجلسی ـ نامی از او برده نمیشود.
بنا بر گفته برخی کتابهای تاریخی متأخر، رافع، وابسته به
قبیله ازد و همراه مسلم ازدی است. روز عاشورا به اردوی امام حسین (علیهالسلام) میپیوندد. «مسلم ازدی» کمی پیش از ظهر عاشورا به شهادت میرسد. رافع بعد از
نماز ظهر و پس از شهادت «
حبیب بن مظاهر»، به شهادت میرسد.
زاهر بن عمرو کندی،
تربیتشده مکتب شیعی و آزادشده «
عمرو بن حمق خزاعی» است. «
محمد بن سنان زاهری»، محدث معروف شیعی، از نسل اوست.
وقتی
عمرو بن حمق به دست
معاویه به شهادت میرسد،
زاهر جنازهاش را دفن می
کند.
به سال شصت هجری برای انجام
حج به
مکه میرود. امام حسین (علیهالسلام) را ملاقات می
کند و از عزم حضرت برای سفر به عراق آگاهی مییابد. او که شوق
جهاد با منحرفان و شهادت در راه معبود را از دوران بسیار دور در مکتب سرخ علوی، از صحابی بزرگ «
عمرو بن حمق خزاعی» به نیکی آموخته است، بیدرنگ به کاروان امام حسین (علیهالسلام) میپیوندد و به سوی کربلا حرکت می
کند. او در نبردی دلاورانه، در اولین هجوم لشکر
یزید به شهادت میرسد.
شخصی به نام فیروزان
یا پیروزان،
از یاران ایرانی امام حسین (علیهالسلام) بود که در کربلا به شهادت رسید؛ اگرچه در منابع کهن رجالی از او نشانی نیست.
وی به سلک
مسلمانان درآمده و غلام
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) و سپس فرزندش عبدالله شد. او همراه کاروان حسینی به کربلا شتافته و در روز عاشورا که نوبت به عبدالله رسید، به کمک عبدالله شتافت. البته فراموش نشود که تمام کتابهایی که از او نام بردهاند، غیر از «
روضةالشهداء»
کاشفی سبزواری، جزو تواریخ متأخر محسوب میشوند. احتمالاً آوردن این نام در شمار شهدای کربلا، از دوره صفویه به بعد انجام گرفته باشد.
از دیگر افرادی که در برخی کتابهای تاریخی با عنوان «ابناء بعض ملوک الاعاجم» (نوادگان پادشاهان عجم) نام بردهاند و با توجه به نکات اولیه بحث، احتمال ایرانی بودن آن وجود دارد،
نصر بن ابینیزر است.
وی از خدمتگزاران و یاران
امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهمالسلام) به شمار میرفت. او در کودکی به دست
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اسلام آورد و به حضرت و نیز امام علی (علیهالسلام) و
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و فرزندان آن دو بزرگوار خدمت کرد. نصر جنگجویی شجاع بود. او همراه
امام حسین (علیهالسلام) از مکه به کربلا آمد و با دشمنان ایشان به نبرد پرداخت و به شهادت رسید.
با توجه به بافت جمعیتی
کوفه، احتمال حضور ایرانیان در سپاه
عمر بن سعد نیز مطرح میشود. حتی در منابع، به نام یکی از این افراد صریحاً اشاره شده است؛ مانند یکی از غلامان
شمر بن ذیالجوشن به نام «
رستم».
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ایرانیان در حماسه عاشورا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۵.