وجه این شرط در شکل اول این است که در این شکل، اوسط بر اصغرحمل شده است و حمل باید ایجابی باشد تا اتحاد اوسط با اصغر از صغرا استفاده شود و اگر اوسط با اصغر متحد نباشد مباین خواهند بود و با فرض مباینت، حکمی که در کبرا برای اوسط ثابت شده است (ایجاب یا سلبمحمول) به اصغر سرایت نخواهد کرد، زیرا حکم شیء در مباین جاری نیست.
[۲]تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۸۹.
اگر صغرا موجبه نباشد اصغر با اوسط اتحادی ندارد تا حکم اوسط برای اصغر ثابت شود، زیرا حکم مباین به مباین سرایت نمیکند. علاوه بر این، اگر صغرا موجبه نباشد در موارد متعددی که اجزای قیاس از جهت کمّ و کیف و سایر شرایط یکساناند، اختلاف پدید میآید و نتیجه صحیح، گاهی موجبه و گاهی سالبه میشود؛ مثلاً در صورتی که هر دو مقدمه سالبه باشد.
اگر بگوییم: هیچ انسانی اسب نیست و هیچ انسانی صاهل نیست، نتیجه صحیح این است که بگوییم: بعضی از اسبها صاهلاند، و در مثال دیگر اگر بگوییم: هیچ انسانی اسب نیست و هیچ انسانی پرنده نیست، نتیجه صحیح این است که بگوییم: بعضی از اسبها پرنده نیستند. در صورتی که صغرا سالبه و کبرا موجبه باشد اگر بگوییم: هیچ انسانی اسب نیست و همه انسانها ناطقاند، نتیجه صحیح این است که بگوییم: بعضی از اسبها ناطق نیستند، اما اگر بگوییم: هیچ انسانی اسب نیست، و همه انسانها حساساند، نتیجه صحیح این است که بگوییم: بعضی از اسبها حساساند. اختلاف نتیجه (در سلب و ایجاب) با اتحاد شرایط، نشان باطلبودن قیاس و دلیل بر این است که بین مطلوب و قیاس رابطهای وجود ندارد و مطلوب، لازمقیاس نیست.