اِضْمار (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِضْمار (به کسر الف و سکون ضاد) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مخفی کردن آمده است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهجالبلاغه بهکار رفته است، مانند:
•
أَضْمار (به قتح الف) به معنای لاغر کردن و خالی کردن است.
•
ضَمیر (به فتح ضاد) به معنای
قلب انسان و باطن انسان است.
حضرت علی (علیهالسلام) در مقام
موعظه و مذمّت انسان نادان و... از این واژه استفاده نموده است.
اِضْمار به معنای مخفی کردن آمده است.
«اَضمَرَ الشَّیء فی نَفسِهِ: اَخفاهُ.»
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۲۲ فرموده است:
«ما أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلاّ ظَهَرَ في فَلَتاتِ لِسانِهِ، وَ صَفَحاتِ وَجْهِهِ.» «هیچ کس چیزی در باطن خویش پنهان نمیکند مگر آنکه در گفتههایش و چهرهاش آشکار میشود.»
«فلتات» کلماتی است که از زبان انسان ناخودآگاه خارج میشود.
أَضمار به معنای لاغر کردن و خالی کردناست.
«ضَمَّرهُ: جَعَلَهُ ضامِراً.»
او را لاغر گردانید.
در مقام موعظه فرموده است:
«أَسْهِروا عُيونَكُمْ، وَ أَضْمِروا بُطونَكُمْ.» «چشمهای خود را در راه خدا بیخواب گذارید و شکمهای خود را خالی نگاه دارید.»
«ضمار» مالی که امیدی به برگشتنش نیست.
و نیز به معنی مخفی و خلاف «آشکار» است
درباره
اموات فرموده است:
«فَأَصْبَحوا في فَجَواتِ قُبورِهِمْ جَماداً لا يَنْمونَ، وَ ضِماراً لا يوجَدونَ.» «آنها در شکافهای
قبر خود به صورت
جماد در آمدند که
نموّ ندارند و پنهان شدند که پیدا نیستند.»
ایضاً «ضمار» وعده و قرضی را گویند که امیدی به وفای آن نیست.
«
اَلضّمارُ مِنَ الوعود وَ الدّین ما کانَ مُسوِّفاََ غَیر مَرجُوّ الوَفاء.» در مذمّت انسان نادان فرموده است:
«فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ الْعِبادِ نَقْداً، وَ خَوْفَهُ مِنْ خالِقِهِ ضِماراً وَ وَعْداً.» «ترسش از بندگان نقد است و ترسش از خالق را وعده بدون وفا قرار داده است.»
«ضمیر» به معنای قلب انسان و باطن انسان است.
جمع آن ضمائر است.
ظاهراً به معنی مضمور و پنهان شده نیز آمده است ایشان درباره علم خدا فرموده:
«وَ أَحْصَى آثارَهُمْ وَ أَعْمالَهُمْ، وَ عَدَدَ أنْفاسَهُمْ، وَ خائِنَةَ أعْيُنِهِمْ وَ ما تُخْفي صُدورُهُمْ مِنَ الضَّميرِ.» یعنی «تا به آخر شمرده است آثاری را که بعد از خود گذاشتهاند، و اعمالی را که در زندگی کردهاند و نیز عدد نفس کشیدن آنها را و
خیانت چشمشان را و آنچه را که سینههای آنها از اسرار و افکار، در خود نهان داشته است.»
«مضمار» میدان و محلّی که اسبان را لاغر میکنند.
جمع آن مضامیر است.
«أَلا وَ إِنَّ اليَوْمَ المِضْمارَ، وَ غَداً السِّباقَ، وَ السَّبَقَةُ الجَنَّةُ، وَ الغايَةُ النّارُ.» یعنی «امروز میدان مسابقه است، فردا رسیدن به آخر محل مسابقه است و آخر محلّ مسابقه
بهشت است و غایت و آخر آن آتش است.»
مرحوم رضی فرموده: اين كلام از لحاظ تمثيل و فخامت معنى در حدّ بسيار عالى است.
امام (علیهالسلام) فرموده: «سبقه» بهشت است زیرا مسابقه برای کار محبوبی میشود و آن صفت بهشت است ولی «غایت» انتهائی است که انسان به آن میرسد با آنکه دوستش هم ندارد لذا فرمود: «و الغایة النار».
در
حکمت ۴۳۰ فرموده:
«الْوِلاياتُ مَضاميرُ الرِّجالِ.» یعنی: «حکومتها میدانهای مسابقه رجال است»
همانطور که در میدان مسابقه، لیاقت وجودت سیر اسبها معلوم میشود همانطور در
حکومت،
تدبر و کاروانی و مدیریت مردان معلوم میشود و بالعکس.
این ماده موارد زیادی بار در «
نهجالبلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ضمر»، ج۲، ص۶۶۵.