انقروی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَنْقَرَوی، رسوخالدین اسماعیل بن احمد (د ۱۰۴۱ق/۱۶۳۱م)، متخلص به رسوخی و مشهور به رسوخی دده، از مشایخ
صوفیه و شارح
مثنوی مولوی بود.
از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست، اما میدانیم که نخست بر
طریقت بایرامیه از
سلسله خلوتیه بود، سپس به طریقت مولویه پیوست و خلیفه بوستان چلبی، شیخ مولویان شد. وی مدتی بعد به
استانبول رفت و
هدایت و ارشاد سالکانِ «مولوی خانه غَلَطه» را برعهده گرفت.
انقروی ذکرِ «الله» به روش مولویه را اساس سلوک، و این طریقت را طریقت
عشق و جذبه و هادی به
حقیقت و
عرفان میدانست. او برای سلوک ۱۲ مقام برمیشمرد و بر آن بود که سالک در ۷ مقام نخست از همه چیز در میگذرد، در مقام هشتم به فنا میرسد و در مقام دوازدهم به سرّ
وحدت دست مییابد.
انقروی در استانبول درگذشت و در همان «مولوی خانه» به
خاک سپرده شد.
وی
شعر نیز میسرود و دیوان شعری به ترکی به او نسبت دادهاند.
آثار متعددی از انقروی در زمینه
تصوف در دست است که مهمترین آنها عبارتند از:
۱. شرح مثنوی، موسوم به مجموعة اللطائف و مطمورة المعارف به
زبان ترکی . در سبب تألیف این شرح گفتهاند که زمانی عارضهای بر
چشم انقروی افتاد و چون از آن برست، به اشاره بوستان چلبی و به شکرانه عافیتش به شرح مثنوی پرداخت و سالیانی بر سر آن کار نهاد.
این شرح خود مبتنی بر دو اثر کوچکتر او درباره مثنوی یکی موسوم به جامع الایات، و دیگری
فاتح
الابیات است.
انقروی در این شرح بر نسخهای از
مثنوی مورخ ۸۱۴ ق/۱۴۱۱م تکیه داشته که به رغم قدمتش، به دیده محققان امروز چندان معتبر نبوده است؛ خاصه که این نسخه متضمن بخش جعلی موسوم به دفتر هفتم مثنوی بوده، و وی بدون توجه به سستی و ضعف این ابیات آن را از مولانا دانسته، و به شرح آن پرداخته است.
به هر حال، انقروی این شرح را در ۱۰۳۵ق/۱۶۲۶م به پایان برد و به نظر میرسد که همان را به مریدان و شاگردان
تعلیم میداده است. اما شرحی که وی بر دفتر جعلی هفتم نگاشت، مخالفت شدید مشایخ مولویه را - که به درستی آن دفتر را از آنِ مولانا نمیدانستند - برانگیخت و آنان او را از
تدریس آن منع کردند. با آنکه این شرح مورد مراجعه شارحان بعدی مثنوی و محققانی چون نیکلسن و فروزانفر قرار گرفته است
، ولی گفتهاند که انقروی از ظرایف و دقایق
زبان فارسی ، و
ذهن و بیان عرفانی مولوی و نظام فکری او اطلاع کافی نداشته است.
این اثر بارها در
مصر و
ترکیه (مثلاً بولاق، ۱۲۵۰ق؛ استانبول، ۱۲۸۹ق) به چاپ رسیده است. تلخیص و ترجمه عربی این کتاب به قلم یوسف دده طرابلسی در ۱۲۸۹ق، با نام المنهج القوی فی شرح المثنوی در قاهره منتشر شده است. مجلداتی از شرح انقروی هم به قلم اکبر بهروز و عصمت ستارزاده به فارسی ترجمه، و در ۱۳۴۸ش در
تهران چاپ شده است.
۲. منهاج الفقراء، در
طریقت و
شریعت و مراتب سلوک به
زبان عربی . این اثر در ۱۲۵۶ق در استانبول چاپ شده، و از آثار موردتوجه سلسله مولویه است.
۳. حجة السماع، رساله مختصری در دفاع از جواز سماع درویشان مولویه.
این رساله در ۱۲۵۶ق در استانبول چاپ شده است.
۴. جامع الایات، در شرح آیات و احادیث مثنوی. این اثر بخشی از شرح انقروی بر مثنوی را تشکیل میدهد.
۵.
فاتح الابیات، در شرح مثنوی. این اثر نیز بخشی از شرح بزرگ مثنوی را تشکیل داده است.
برخی به همین سبب، شرح بزرگ انقروی بر مثنوی را موسوم به
فاتح
الابیات دانستهاند.
دستنویس شماری از دیگر آثار او در کتابخانههای جهان پراکنده است.
(۱) احمد افلاکی، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۲) اسماعیل انقروی، مثنوی شریف شرحی، استانبول، ۱۲۸۹ق.
(۳) محمدطاهر بروسهلی، عثمانلی مؤلفلری، استانبول، ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م.
(۴) بغدادی، هدیة العارفین.
(۵) ثاقبدده، سفینه نفیسه مولویان، قاهره، ۱۲۸۳ق.
(۶) حاجی خلیفه، کشف الظنون.
(۷) جواد سلماسیزاده، شرح چهار تمثیل از مثنوی مولوی، تبریز، ۱۳۵۵ش.
(۸) آنماری شیمل، شکوه شمس، ترجمه حسن لاهوتی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۹) بدیعالزمان فروزانفر، رساله در تحقیق احوال زندگانی مولانا جلالالدین محمد، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۰) بدیعالزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۱) فهرس المخطوطات الترکیة العثمانیه، دارالکتب القومیه، قاهره، ۱۹۸۷م.
(۱۲) محمد عبدالسلام کفافی، مثنوی جلالالدین الرومی، صیدا، ۱۹۶۶م.
(۱۳) نجیب مایل هروی، «شرح مثنوی»، آریانا، ۱۳۵۰ش.
(۱۴) محمدامین محبی دمشقی، خلاصة الاثر، بیروت، دارصادر.
(۱۵) منوچهر مرتضوی، «تحلیل یکی از تمثیلات مثنوی»، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، تبریز، ۱۳۳۷ش.
(۱۶) محمد نوعیزاده، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق، استانبول، ۱۹۸۹م.
(۱۷) توفیق هاشم پورسبحانی، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه بروسه، رشت، ۱۳۶۸ش.
(۱۸) توفیق هاشم پورسبحانی، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه مغنیسا، تهران، ۱۳۶۶ش؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «انقروی»، ج۱۰، ص۲۰.