• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انسان اقتصادی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انسان‌ اقتصادی حوزه‌ای در انسان‌شناسی است که تلاش می‌کند تا رفتار اقتصادی انسانی را در گستره وسیع‌تر تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی خود توضیح دهد. این فرایند توسط انسان‌شناسان انجام می‌شود و دارای رابطه ای پیچیده و بحرانی با رشته اقتصاد است. انگیزه انسان در این نگاه، تقریبا به انگیزه مالی بستگی دارد. اما این نظریه در دهه ۱۹۴۰ هم‌زمان با گسترش علم رفتاری مورد خدشه قرار گرفت. زیرا انگیزه‌های مهم‌تر از انگیزه مالی مدنظر قرار گرفت.
سیر تاریخی ترسیم الگوی انسان اقتصادی را باید در تحولات‌ اندیشههای اقتصادی قرن هجدهم جستجو کرد. که نخستین بار به عنوان یک حوزهٔ انسان‌شناسی توسط برانیسلاو مالینوفسکی و مارسل موس به عنوان جایگزینی برای مبادله بازار مطرح شد. در اغلب موارد، مطالعات انسان‌شناسی اقتصادی بر تجارت تمرکز دارند.



انسان اقتصادی حداکثرکننده منفعت شخصی مادی است و برای کسانی به‌کار می‌برند که عقلانیت را در جنبه ابزاری‌اش داراست. در این نوع نگرش، با توجه به ترجیحات کامل، اطلاعات کامل و قدرت محاسبه بدون اشتباه، فرد رفتاری را برمی‌گزیند که به‌گونه‌ای بهتر ترجیحاتش را ارضا کند و عقلانیت بهترین وسیله برای رسیدن به این هدف است.
انگیزه انسان در این نگاه، تقریبا به انگیزه مالی بستگی دارد. اما این نظریه در دهه ۱۹۴۰ هم‌زمان با گسترش علم رفتاری مورد خدشه قرار گرفت. زیرا انگیزه‌های مهم‌تر از انگیزه مالی مد نظر قرار گرفت. برخی نیز مفهوم انسان اقتصادی را حداکثرکننده مطلوبیت درباره گروهی از محدودیت‌ها می‌دانند؛ که بیشتر از همه درآمد آشکار است. نزد آنان عقلایی بودن انسان اقتصادی زمانی تحقق می‌یابد که این هدف (حداکثر کردن مطلوبیت) را دنبال کند؛ هرچند موانعی مانند اطلاعات ناقص باشد.
[۱] هادوی نیا، علی‌اصغر، انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۲۶.



سیر تاریخی ترسیم الگوی "انسان اقتصادی" را باید در تحولات‌ اندیشههای اقتصادی قرن هجدهم جستجو کرد. مرکانتالیست‌ها از قرن ۱۵ تا اواسط قرن ۱۸، سیاست افزایش ثروت از طریق دخالت بیشتر دولت در اقتصاد را یگانه هدف اقتصادی می‌دانستند و تاکید می‌کردند افراد در سطح خرد باید به‌دنبال زراندوزی بیشتر باشند و در سطح کلان نیز دولت باید به تامین موازنه مثبت بازرگانی در بالاترین مقدار بپردازد.
[۲] قدیری اصل، باقر، سیر‌اندیشههای اقتصادی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۶، چاپ نهم، ص۴۸.

از نیمه دوم قرن ۱۸ جهان‌بینی فیزیوکرات‌ها یا "قدرت طبیعت" بر جهان حاکم شد. آنان معتقد بودند که در اجتماعات بشری، تعادل و توازنی حکم‌فرما است که منشاء آن "نظام طبیعی" است. پس بهتر است که اداره امور به خودشان واگذار گردد و تا آنجا که ممکن است حق هر نوع مداخله‌ای از دولت سلب شود.
[۳] تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۷۸.
همچنین به‌دست آوردن حداکثر فایده از طریق کاهش در مخارج، حد کمال روش اقتصادی شمرده شده و منافع مشترک عموم به تحقق آزادی منوط می‌شود؛ که در آن میل به سودجویی مادّی، یگانه محرّک دائم انسان‌ها به‌سوی بهترین وضع ممکن معرفی می‌شود.
[۴] شارل ژید و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، چاپ سوم، جلد اول، ص۱۷.

لذا اصل لذت‌جویی که شالوده مکتب کلاسیک‌ها است، با توجه به الگوی "نظام طبیعی" فیزوکرات‌ها در ارائه الگوی انسان اقتصادی ظاهر می‌شود. آدام اسمیت (Adam Smith: ۱۷۲۳-۱۷۹۰)، بنیان‌گذار مکتب کلاسیک، در زمینه جریان طبیعی فعالیت‌های اقتصادی از فلسفه فیزیوکرات‌ها و به‌ویژه اصالت فرد دکتر کنه (۱۷۷۴-۱۶۹۴) الهام می‌گیرد و پس از اعتقاد به اقتصاد آزاد، محرّک اصلی فعالیّت اقتصادی هر فرد را فقط نفع شخصی می‌داند و جستجوی افراد برای منافع شخصی را مطابق با افزایش ثروت ملّی به‌طور خودکار می‌داند که نیاز به مداخله دولت هم نیست.
[۵] تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۸۶-۸۸.

کلاسیک‌ها درباره تحقیق مربوط به روابط اقتصادی، فرضی را مطرح کردند که در پیدایش الگوی انسان اقتصادی به‌طور کامل مؤثر بود. آنان معتقد بودند تحقیق درباره روابط اقتصادی، فقط باید از جنبه‌ای صورت گیرد که در افراد انسانی، کلی و مشترک باشد و انسان را از همه صفات و عوارض دیگر غیر از نفع شخصی تجرید کند. چنین نگرشی با پیدایش مکتب نهائیون در اواخر قرن نوزدهم به اوج خود رسید.
ویژگی اساسی این نگرش این است که انسان‌ها وقتی به‌طور طبیعی در جستجوی تمتّع بیشتر با کوشش کمتر هستند، منطق محاسبه عقلانی این است که با کمترین هزینه، حداکثر رضایت‌مندی خاطر انسان فراهم شود. در این استدلال، فرض اساسی نئوکلاسیک‌ها مبنی بر آن‌که نفع مادی شخصی یگانه محرک و انگیزه برای فعالیت‌های انسان است، پنهان است.
[۶] تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۲۱۷.
البته آنان بر یک مفهوم ذهنی با نام "مطلوبیت نهایی" تاکید دارند که به‌شدت بر نفع‌طلبی و خودخواهی انسان بیشتر تاکید می‌کند.


از آنجایی که نظام سرمایه‌داری دیدگاه خاص نسبت به انسان دارد و تقریبا اساس انسان اقتصادی از این تفکر رشد کرده است، شناخت مبانی آن می‌تواند ما را در بهتر تحلیل کردن انسان اقتصادی و ویژگی‌های آن کمک می‌کند.

۳.۱ - فلسفه دئیسم

تفکر مذهبی دوران قبل از رنسانس، الاهیات وحیانی بود. در این تفکر، خداوند پروردگار عالم است و قرار داشتن طبیعت، تحت تدبیر معیشت الاهی و وجوب وحی از اهم باورهای آن به‌شمار می‌رود.
[۷] بابور، ایان، علم و دین، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲، ص۲۵.
پس از رنسانس به‌دلیل نارسایی تعالیم کلیسا، این تفکر از صحنه امور اجتماعی کنار نهاده شد و تفکر "دئیسم" جای آن‌را گرفت.
[۸] بابور، ایان، علم و دین، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲، ص۷۵-۷۶.
ویژگی این تفکر، اتکا به عقل انسان و بی‌نیازی او از تعالیم آسمانی و نفی ارتباط خداوند با عالم طبیعت پس از خلقت است.
[۹] حسینی، سیدرضا، نظریه رفتار مصرف‌کننده مسلمان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۸، چاپ دوم، ص۸۶.


۳.۲ - ناتورالیسم

طبیعت‌گرایی یکی از نتایج تفکر دئیسم است که بر حاکمیت قوانین طبیعی بر امور عالم و از جمله جوامع انسانی تاکید می‌کند. فیزیوکرات‌ها اولین کسانی بودند که این تفکر را ابراز کردند.
[۱۰] شارل ژید و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، چاپ سوم، جلد اول، ص۲.
آزادی اقتصادی به‌ معنی نفی دخالت دولت، تعادل خودکار مکانیکی، مکانیسم بازار رقابتی، جدایی اخلاق از اخلاق متعالی و ارزش والای انسانی، ره‌آورد این تفکر است.

۳.۳ - اومانیسم

در مکتب اومانیسم، برخلاف مکتب دئیسم فقط انسان ارزش و اصالت دارد و ملاک خوبی و بدی‌ها و قوانین و مقررات افکار و تمایلات انسان است.
[۱۱] نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۱۳۲.
انسان مالک مطلق خود، کار و اموال خویش است و هیچ‌گونه تعلقی به جامعه، دولت و خداوند ندارد و مالش را هرگونه که خواسته باشد می‌تواند مصرف کند. به‌همین جهت انسان، هر چیزی را که به‌نفع خود می‌پندارد و هر روشی را که برای به‌دست آوردن آن مفیدتر می‌داند، برمی‌گزیند.
[۱۲] یوسفی، احمدعلی، نظام اقتصاد علوی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌ اندیشه اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۱۱۵.


۳.۴ - لیبرالیسم

اصالت فرد (لیبرالیسم)؛ بر مبنای این بینش، هسته و محور اصلی اجتماع فرد است که از وجود حقیقی برخوردار است و اجتماع چیزی جز مجموع تک‌تک افراد نیست؛ که با حفظ استقلال و هویت خود، آن‌را به‌وجود آورده است. در واقع اجتماع، فاقد وجود حقیقی است. فردگرایی دارای دو وبژگی اصلی است:
الف. مالکیت شخصی سرمایه که امکان انتقال و انباشت نامحدود سرمایه را می‌دهد؛
ب. رقابت و چشم و هم چشمی بین افراد در کسب ثروت و تنازع بقایی که در آن، اصلح باقی می‌ماند.
براساس اصول یادشده می‌توان بیان نمود که نظام سرمایه‌داری بعد از آن‌که نظام طبیعی را معرفی کرد و اراده‌ی خدا را از زندگی مردم از جمله از عرصه‌ی فعالیت‌های اقتصادی حذف نمود، درصدد برآمد تا وجود و اراده‌ی جدیدی را به‌عنوان خاستگاه اصلی خود معرفی کند. از آنجایی که رسالت اصلی علم اقتصاد، تبیین رفتارهای اقتصادی انسان در ارتباط با پدیده‌های اقتصادی است، انسان و اراده‌ی انسان را به‌عنوان خاستگاه اصلی خود معرفی نمود و انسان‌محوری، مقیاس همه چیز قرار گرفت و ارزش‌های دینی که در عالم اعلا تعیین می‌شوند، تا سرحدّ اراده انسانی سقوط کردند.
[۱۳] آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، عباس مخبر، تهران، مرکز، ۱۳۶۷، چاپ اول، ص۱۴۰.
بنابراین، تمام ارزش‌های دینی که با خواسته‌های انسان همسویی کامل نداشته باشد، ضد ارزش تلقّی می‌شوند.
[۱۴] لالاند، آندره، فرهنگ علمی انتقادی فلسفه، غلامرضا وثیق، تهران، مؤسسه انتشاراتی فردوسی ایران، ۱۳۷۵، چاپ اول، ذیل واژة HUMANISME.



ویژگی‌های انسان اقتصادی عبارت هست از:

۴.۱ - منافع شخصی

در نظر گرفتن "نفع شخصی" در تبیین رفتار از زمان سقراط، محور توجه بوده است. این ویژگی، انسان اقتصادی با "فردگرایی" یا اصالت‌فرد رابطه تنگاتنگی دارد. آدام اسمیت معتقد است، هر فرد با بهره‌گیری از نفع شخصی، موجب گسترش مبادله و تقسیم کار اجتماعی شده و به دیگران هم سود می‌رساند؛ به‌طوری که آزادی فردی و جست‌وجوی هدف‌ها و منافع شخصی در نهایت، موجب یکپارچگی منافع فردی و منافع کل جامعه از طریق نظام طبیعی بازار به‌صورت خودکار می‌گردد. وی باور داشت که در بازار، چون "دست نامرئی" عمل می‌کند و انگیره‌های خودخواهانه را در جهت هماهنگی فعالیت‌هایی که سازگاری متفابل دارند و مکمل یکدیگر هستند و به بهترین وجهی سبب پیشبرد رفاه تمامی جامعه می‌شود، هدایت می‌کند.
[۱۵] هانت، ‌ای. ک، تکامل نهادها و ایدئولوژی‌های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۸، چاپ اول، ص۳۴.

جرمی بنتام (Jeremy Bentham: ۱۷۴۸-۱۸۳۲) نیز معتقد بود که منفعت شخصی، هدف نهایی است و در پی منفعت عمومی بودن در صورتی مطلوب است که منفعت شخصی را به‌دنبال داشته باشد؛ «قطعاً باید پذیرفت که تنها منافعی که یک انسان در هر زمانی و در هر فرصتی، معیار سنجش قرار می‌دهد، منافع شخصی خویش است.»
[۱۶] لین، ولنکستر، خداوندان‌اندیشه سیاسی، علی رامین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۸، جلد ۳، چاپ اول، ص۱۲۴.
بنابراین، نفع‌طلبی با تفسیری که بر فردگرایی مبتنی بوده و در امور مادی انحصار دارد، یکی از ویژگی‌های انسان اقتصادی است.

۴.۲ - سعادت

از آنجایی که همه انسان‌ها به‌طور غریزی لذّت را دوست دارند و به‌دنبال امر نیک هستند و از درد و الم متنفّر بوده و از بدی پرهیز می‌کنند، این پرسش اساسی همه را به پاسخ فرا‌می‌خواند که نیک و بد و سعادت (لذت و رنج) چیست؟ بنتام لذّت را یگانه خوبی و رنج را یگانه بدی اعلام کرد.
[۱۷] برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریابندی، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۰۶۰.

وی می‌گوید «طبیعت، انسان را تحت سلطه دو خداوندگار مقتدر قرار داده است: لذت و الم....؛ ‌اینان بر همه اعمال و اقوال و‌اندیشههای ما حاکمند.»
[۱۸] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، بهاء الدین خرمشاهی، تهران، سروش، ۱۳۷۲، ج۸، ص۲۴.
کما این‌که جان استوارت میل (John Stuart Mill: ۱۸۷۳-۱۸۰۶) فیلسوف و اقصاددان مشهور نظام سرمایه‌داری می‌گوید «لذّت یگانه چیز مطلوب است.»
[۱۹] برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریابندی، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۰۶۰.
آنان "سعادت" و "لذّت" را مترادف هم می‌دانستند.
[۲۰] راسل، برتراند، آزادی و سازمان، ‌علی رامین، تهران، فرزان، چ اول، ۱۳۷۶ ش، ص۱۱۸.
[۲۱] برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریابندی، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۰۵۸.

این تفسیر از سعادت و لذّت از طرف بنتام و همفکرانش در واقع نوعی احیای‌ اندیشههای اخلاقی اپیکور (Epicurus) قبل از میلاد مسیح است. اپیکور (۲۷۰ – ۳۴۱ ق. م) نظریه اخلاقی خود را که مبتنی بر لذّت مادی بود چنین بیان کرد «ما بر آنیم که لذّت، مبداء و غایت سعادتمندانه است؛ زیرا ما این را به‌عنوان نخستین خیر می‌شناسیم. ذاتی ما و همزاد ماست و با توجه به آن است که به هر انتخابی مبادرت می‌ورزیم.»
[۲۲] فردریک، کاپلستون، تاریخ فلسفه (یونان و روم)، جلال‌الدین مجتبوی، تهران، سروش، ۱۳۷۲، چاپ اول، ج۱، ص۱۴۵.

لذّت‌گرایی بنتام، بیش‌ترین تاثیر را در نظریه الگوی انسان اقتصادی داشته است. در این دیدگاه، انسان سعادتمند کسی است که بیش‌ترین منافع مادی را نصیب خود کند. اگر کسی در راه کسب حداکثر کردن منافع مادی انسان یا در چگونگی استفاده از آن ممانعتی ایجاد کند، عملی خلاف اخلاق و در واقع مانع به سعادت رسیدن انسان است. بنابراین، انسان در عرصه‌ی اقتصادی، آزادی مطلق دارد و مالک مطلق دارایی خود است.

۴.۳ - عقلانیت ابزاری

یکی از کارکردهای عقل عملی عقلانیت ابزاری است؛ که در آن، عقل در صدد تعیین بهترین طریق، جهت رسیدن به بالاترین سطح از هدف است. عقلانیت مورد نظر در انسان اقتصادی، استخدام فن‌آوری و برنامه‌ها برای تکامل صنعت، کاهش هزینه‌ها و افزایش کیفیت است. در واقع اقتصاددانان از عقلانیت، این مهم را در نظر دارند که فرد می‌کوشد تا بیش‌ترین منفعت را از منافع محدودش به‌دست آورد. بنابراین، در رفتارهای انسان اقتصادی، تنها رفتار عقلایی حداکثر کردن منفعت مادی است و عقل انسان، بهترین ابزار خدمت برای تامین این هدف است.
[۲۳] آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، عباس مخبر، تهران، مرکز، ۱۳۶۷، چاپ اول، ص۱ تا ۱۲۶.

لذا هیچ چیز نباید در راه رسیدن انسان به این سعادت مانع و رادع باشد و انسان‌ها در بهره‌گیری از ابزار عقل برای تحصیل حداکثر منافع مادی باید آزاد باشند. در این راه آنچه به‌دست می‌آورند تنها متعلق به خود آنان است و تنها خودشان به هر نحوی بخواهند می‌توانند از آن بهره ببرند تا لذّت خود را به حداکثر برسانند.
[۲۴] میرمعزی، سیدحسین، نظام اقتصادی اسلام، تهران، دانش و‌اندیشه معاصر، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۴۸.
البته باید در نظر داشت که این قاعده رفتاری، مبنای پیدایش تمام تئوری‌های اقتصادی، به‌ویژه تحلیل‌های اقتصاد خرد، از نظریه رفتار مصرف‌کننده تا نظریه بنگاه و حداکثر کردن سود است.
[۲۵] رحیم‌پور ازغدی، حسن، عقلانیت، تهران، دانش‌اندیشه معاصر، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۷۰.



الگوی انسان اقتصادی با توجه به مزیت‌هایی همچون لذت‌گرایی و غیره توانست بر جهان طبیعت و‌ اندیشه غرب سیطره یابد؛ اما این الگو دارای نواقصی بود که با دقت نظر‌ اندیشمندان غربی برخی از چالش‌های آن نمایان شد.

۵.۱ - تساوی‌طلبی نادرست

تساوی‌طلبی در الگوی انسان اقتصادی با توجه به برداشت جرمی بتنام (Jeremy Bentham: ۱۷۴۸-۱۸۳۲) از اصالت لذت مطرح شد؛ که همه انسان‌ها در این طبیعت مساوی و مشترکند که همگی لذت‌جو و منفعت‌طلب هستند. فرانسو نوئل بایف (Farancois Noel Bameuf: ۱۷۶۰-۱۷۹۷) این برداشت را رد می‌کند و تساوی را به‌گونه دیگر تبیین می‌کند و می‌گوید: طبیعت برای هر انسان حق مساوی و برابر در استفاده و بهره‌مندی از همه کالاها برقرار کرده است. بنابراین انسان در این نگاه، برخلاف الگوی انسان اقتصادی که فقط در اصل منفعت‌طلبی باهم برابر بودند، در میزان منفعتی که هر فرد از کالا بهره‌مند می‌شود، نیز باهم برابرند.

۵.۲ - تولید نامحدود

انسان اقتصادی به‌گونه‌ای تعریف شده که در آن فرد، خواهان تولید نامحدود است. تجویز چنین رفتاری، گاه سبب می‌شود مقدار عرضه از میزان نیاز فرا رود و نوعی مازاد کالا و عدم تعادل پدید آید. حاصل چنین فرایندی انبوه بیکاری از دیدگاه لئونارد سیمون سیسموندی (Leonard Simon de Sismondi) خواهد بود.

۵.۳ - بی‌توجهی به دیگران

رابرت اون (Robert Owen: ۱۷۷۱-۱۸۵۸) الگوی انسان اقتصادی را از جهت دیگری مورد مناقشه قرار می‌دهد. وی با تکیه بر برداشت‌های مکتب لذت‌جویی، هدف همه رفتارهای انسانی را حصول خوشبختی می‌داند که از طریق غلبه بر کردارهای خودخواهانه و خودپسندانه حاصل می‌گردد. از طرف دیگر، وی معتقد است که آزادی انسانی، متاثر از عوامل اجتماعی و محیطی وی است به‌گونه‌ای که امکان سلب انتخاب به‌ وسیله این عوامل وجود دارد.
[۲۶] هادوی نیا، علی‌اصغر، انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۱۱۰-۱۱۴.


۵.۴ - رقابت بی‌فرجام

سن سیمون (Saint Simon) مکانیسم رقابت را مورد حمله قرار داده و آن‌را عامل تخریب خودکار و انهدام درونی نظام سرمایه‌داری معرفی می‌کند. پیشنهاد وی حذف مالکیت‌های خصوصی وجایگزین کردن تعاونی‌ها به‌جای فعالیت‌های معمول بازار است. مالکیت خصوصی، از نظر آن‌ها باعث استثمار کارگر و نوعی ابزار غیرعادلانه محسوب می‌شود.
[۲۷] دادگر، یدالله، ناریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۲۳.


۵.۵ - استثمار نیروی کار

مارکس در نظریه ارزش اضافی خود مالیکت خصوصی و حداکثر کردن سود را باعث استثمار نیروی کار می‌داند و معتقد است که به انسان فقط به‌اندازه سهم او از عوامل تولید داده می‌شود و کارفرما به ارزش ایجاد شده او در کالا توجه نکرده و تمام سود را برای خود نگه می‌دارند. در این صورت کارگر فقط به میزان مصرف نیازمندی‌هایش جهت تجدید قوا خواهد رسید. چنین اضافه ارزش‌هایی که از طریق انباشت سرمایه صورت می‌گیرد بر حجم و مقدار مالکیت کارفرما می‌افزاید و ادامه این روند سبب پیشرفت فنّی و رهایی نیروی کار می‌شود.
[۲۸] شارل ژید و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، چاپ سوم، جلد اول، ص۱۲۲.


۵.۶ - ناهماهنگی بین منافع فرد و اجتماع

براساس اصالت فرد تنها واقعیات موجود، افراد هستند و اجتماع، یک فرض خیالی است و در صورت تضاد منافع فرد با اجتماع، فرد مقدم است. حال این سؤال مطرح می‌شود اگر جامعه جمع عددی افراد آن است پس تضاد منافع فرد با جامعه چه مفهوی می‌تواند داشته باشد؛ زیرا در این صورت، تنها می‌توان از تضاد فرد با سایر افراد نام برد و لذا اصل تقدم منافع معنی نخواهد داشت. سؤال مهم‌تر این‌که چه توجیهی برای تقدّم منافع یک فرد با سایر فردها وجود دارد.
[۲۹] نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۱۳۵.

در نظر این‌ اندیشمندان و برخی دیگر از آنها با توجه به این ویژگی‌های انسان اقتصادی نمی‌تواند انسان واقعی را شناخت. چراکه این رویکرد، انسان مصنوعی را به نمایش گذاشته که فقط به پایین‌ترین انگیزه‌های انسانی توجه داشته و می‌کوشد علایق والای انسانی را نادیده بگیرد. به‌همین سبب تامسون (Tamson) در وصف انسان اقتصادی می‌گوید: او یک ماشین آزمند و طماع است که تنها با انگیزه آز تحریک می‌شود. گویی که آنها نیمه بهتر ویژگی‌های والای انسانی را کنار گذاشته‌اند و اصرار دارند که جزء باقیمانده را به‌عنوان تمام واقعیت تلقّی کنند.
[۳۰] هادوی نیا، علی‌اصغر، انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۱۱۹.



۱. هادوی نیا، علی‌اصغر، انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۲۶.
۲. قدیری اصل، باقر، سیر‌اندیشههای اقتصادی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۶، چاپ نهم، ص۴۸.
۳. تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۷۸.
۴. شارل ژید و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، چاپ سوم، جلد اول، ص۱۷.
۵. تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۸۶-۸۸.
۶. تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۲۱۷.
۷. بابور، ایان، علم و دین، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲، ص۲۵.
۸. بابور، ایان، علم و دین، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲، ص۷۵-۷۶.
۹. حسینی، سیدرضا، نظریه رفتار مصرف‌کننده مسلمان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۸، چاپ دوم، ص۸۶.
۱۰. شارل ژید و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، چاپ سوم، جلد اول، ص۲.
۱۱. نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۱۳۲.
۱۲. یوسفی، احمدعلی، نظام اقتصاد علوی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌ اندیشه اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۱۱۵.
۱۳. آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، عباس مخبر، تهران، مرکز، ۱۳۶۷، چاپ اول، ص۱۴۰.
۱۴. لالاند، آندره، فرهنگ علمی انتقادی فلسفه، غلامرضا وثیق، تهران، مؤسسه انتشاراتی فردوسی ایران، ۱۳۷۵، چاپ اول، ذیل واژة HUMANISME.
۱۵. هانت، ‌ای. ک، تکامل نهادها و ایدئولوژی‌های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۸، چاپ اول، ص۳۴.
۱۶. لین، ولنکستر، خداوندان‌اندیشه سیاسی، علی رامین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۸، جلد ۳، چاپ اول، ص۱۲۴.
۱۷. برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریابندی، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۰۶۰.
۱۸. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، بهاء الدین خرمشاهی، تهران، سروش، ۱۳۷۲، ج۸، ص۲۴.
۱۹. برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریابندی، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۰۶۰.
۲۰. راسل، برتراند، آزادی و سازمان، ‌علی رامین، تهران، فرزان، چ اول، ۱۳۷۶ ش، ص۱۱۸.
۲۱. برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریابندی، تهران، کتاب پرواز، ۱۳۷۳، چاپ اول، ص۱۰۵۸.
۲۲. فردریک، کاپلستون، تاریخ فلسفه (یونان و روم)، جلال‌الدین مجتبوی، تهران، سروش، ۱۳۷۲، چاپ اول، ج۱، ص۱۴۵.
۲۳. آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، عباس مخبر، تهران، مرکز، ۱۳۶۷، چاپ اول، ص۱ تا ۱۲۶.
۲۴. میرمعزی، سیدحسین، نظام اقتصادی اسلام، تهران، دانش و‌اندیشه معاصر، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۴۸.
۲۵. رحیم‌پور ازغدی، حسن، عقلانیت، تهران، دانش‌اندیشه معاصر، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۷۰.
۲۶. هادوی نیا، علی‌اصغر، انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۱۱۰-۱۱۴.
۲۷. دادگر، یدالله، ناریخ تحولات‌اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۲۳.
۲۸. شارل ژید و شارل ریست، تاریخ عقاید اقتصادی، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، چاپ سوم، جلد اول، ص۱۲۲.
۲۹. نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۱۳۵.
۳۰. هادوی نیا، علی‌اصغر، انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و‌اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص۱۱۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انسان اقتصادی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۲۱.    






جعبه ابزار