• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ام‌البنین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ام‌البنین با نام فاطمه‌ بنت‌ حزام (۶۴ یا ۷۰ق)، یکی از همسران امام علی (علیه‌السّلام) و مادر حضرت عباس (علیه‌السّلام) است. ام‌البنین را زنی شاعر و فصیح و از خانواده‌ای اصیل و شجاع شمرده‌اند. حضرت علی (علیه‌السّلام) با معرفی برادرش عقیل که عالم به انساب عرب بود، وی را که خاندانش در شجاعت معروف بودند، به همسری انتخاب کرد. فاطمه‌ بنت‌ حزام به‌جهت داشتن چهار فرزند پسر، به‌نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان، ام‌البنین لقب گرفت و نسل امام علی (علیه‌السّلام) از همسرش‌ ام‌البنین تنها از طریق عبیدالله بن عباس استمرار یافت.
ام‌البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند و به گزارش منابع تاریخی، ‌ام‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه‌السّلام) بیش از پسرانش نگران بود.



فاطمه دختر حزام/ حرام بن خالد بن ربیعه، از تیره بنی کلاب بن ربیعه از قبیله بنی عامر بن صعصعه از عرب عدنانی است. برخی صحابه‌نگاران از حزام با تعبیر «له ادراک» یاد کرده‌اند؛ یعنی دوران پیامبر را درک کرده، اما صحابی نبوده است. مادر‌ ام‌البنین، ثمامه (لیلی دختر سهیل بن عامر بن مالک) نیز به تیره بنی کلاب نسب می‌برد.
[۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۹.
عاتکه یکی از جده‌های‌ ام‌البنین را دختر عبدشمس بن عبدمناف خوانده‌اند. عموی او، لبید بن ربیعه، از شاعران مشهور عرب است.هنگام ولادت وی مشخص نیست. برخی تولد او را حدود سال پنجم ق. دانسته‌اند.
[۱۶] السیوج، ‌ سید مهدی، ام‌البنین سیدة نساء العرب، ص۹.
[۱۸] ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان، ص۱۲.



‌ام‌البنین را زنی شاعر و فصیح
[۱۹] کحاله، عمررضا، اعلام النساء، ج۴، ص۴۰.
و از خانواده‌ای اصیل و شجاع شمرده‌اند. از زندگی او تا پیش از ازدواجش با امام علی (علیه‌السّلام) خبری در دست نیست. پس از شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به همسری امام علی (علیه‌السّلام) درآمد. با توجه به تولد نخستین فرزند او، عباس، به سال ۲۶ق.
[۲۳] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۸.
و وجود گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با امامه، خواهر‌زاده حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر پایه وصیت ایشان، به‌نظر می‌رسد ازدواج‌ ام‌البنین حدود سال ۲۵ق. رخ داده باشد. نیز گزارش‌هایی از ازدواج او به‌عنوان دومین همسر امام علی (علیه‌السّلام) در دست است.


به هر روی، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از برادرش عقیل که به نسب عرب آشنا بود، خواست تا زنی از خاندانی اصیل و شجاع را برای او خواستگاری کند تا از او دارای فرزندانی شجاع شود. عقیل با اعتقاد به شجاعت پدران‌ ام‌البنین، او را برای ازدواج با ایشان پیشنهاد کرد.
[۲۹] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۸.
[۳۰] ام علی، اشعار النساء، ص۱۳۱.
بر پایه گزارش‌هایی، پدران و خویشان‌ ام‌البنین از دلیران عرب پیش از اسلام؛ چنان‌که ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، در میان قبایل عرب در شجاعت بی‌نظیر خوانده شده و از او با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزه‌ها) یاد کرده‌اند.
[۳۳] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۸.
به گزارش ابن عبدالبر، وی پیش از مسلمان شدن نزد رسول خدا آمد و با تقدیم هدایایی، از ایشان خواست مبلغانی را به نجد اعزام کند.
بر پایه گزارش‌هایی که در شماری از منابع متاخر آمده‌اند، ‌ام‌البنین پس از خواستگاری امام علی (علیه‌السّلام)، سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد. با ورود‌ ام‌البنین به خانه امیرمؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می‌کرد. آنان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند.
[۳۶] السیوج، ‌ سید مهدی، ام‌البنین سیدة نساء العرب، ص۵۰.
[۳۹] الاشیقر، محمد علی یوسف، العباس رجل العقیدة و الجهاد، ص۳۴.
آورده‌اند که‌ ام‌البنین از امام علی (علیه‌السّلام) خواست که او را فاطمه صدا نکند؛ زیرا ممکن است فرزندان حضرت زهرا با شنیدن این نام، به یاد مادرشان افتند و غمگین شوند.
[۴۰] ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان، ص۹۴.



ثمره ازدواج‌ ام‌البنین با علی (علیه‌السّلام)، فرزندانی به نام‌های عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود.
[۴۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۹۰.
شماری دیگر، ابوبکر را نیز بر فرزندان او افزوده و شماری از عثمان یاد نکرده‌اند.به سبب داشتن این پسران، فاطمه به‌ ام‌البنین (مادر پسران) شهرت یافت. منابع بیش از این به زندگی او در مدینه و هجرتش به کوفه در دوران خلافت امیرمؤمنان (۳۵-۴۰ق.) و نیز به ازدواج او پس از شهادت امام علی (علیه‌السّلام) اشاره نکرده‌اند. این شاید از این‌رو است که وی دیگر ازدواج نکرد و حتی آن‌گاه که برخی همسران امام علی (علیه‌السّلام) برای مشورت درباره ازدواجشان نزد‌ ام‌البنین آمدند، به آنان سفارش کرد که سزاوار نیست پس از علی، با مردی دیگر پیمان همسری ببندند و آنان نیز به سفارش وی عمل کردند.
[۵۰] ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان، ص۴۸.



ام‌البنین در کربلا حضور نداشت؛ اما فرزندانش همگی در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند. عثمان با کنیه ابوعمرو در ۲۱ سالگی، جعفر با کنیه ابوعبدالله در ۲۹سالگی
[۵۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۳.
و عبدالله (اکبر)با کنیه ابومحمد در ۲۵ سالگی به شهادت رسیدند.
[۵۷] طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۹۹.
عباس که از او با لقب عباس الاکبر و با کنیه ابوالفضل یاد شده است،
[۶۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۳.
از دیگر برادران تنی خود بزرگ‌تر و واپسین شهید از آنان است. در شب تاسوعا عبدالله بن ابی المحل بن حزام، برادرزاده‌ ام‌البنین، و نیز شمر بن ذی الجوشن کلابی، از قبیله ‌ام‌البنین، امان نامه‌ای را از عبیدالله بن زیاد برای فرزندان‌ ام‌البنین در کربلا آوردند؛ اما با واکنش تند ایشان رو به رو شدند.


محبت خالصانه‌ ام‌البنین به اهل‌بیت و نیز شهادت فرزندانش در رکاب سیدالشهدا (علیه‌السّلام) موجب شده تا شیعیان برای او جایگاهی والا و ارزشی ویژه قائل باشند و از او نزد خدا شفاعت طلبند.
به گزارش شماری از منابع، ‌ام‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه‌السّلام) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.
[۶۹] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰.
[۷۰] ام علی، اشعار النساء، ص۱۳۳.
این سخن او را دلیل اخلاص کامل او به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌ویژه امام حسین (علیه‌السّلام) دانسته‌اند. از آن پس وی در خانه‌اش با حضور زنان بنی‌هاشم مجلس سوگواری برپا می‌کرد. او هر روز با نوه‌اش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع می‌رفت و سروده‌هایی را که خود در رثای عباس سروده بود، می‌خواند و دردمندانه می‌گریست. وی در این سروده‌ها، مردم را از‌ ام‌البنین خواندن خود نهی می‌کرد؛ زیرا چهار پسرش را که همچون شیر بیشه بودند، از دست داده بود و دیگر پسری نداشت که به نام آنان «مادر پسران» خوانده شود. نیز در سروده‌های دیگر، از شاهدان نبرد پسرانش می‌پرسد: چگونه گرز آهنین بر سر عباس فرود آمد؟ و خود پاسخ می‌دهد: اگر عباس دست داشت و شمشیرش در دستانش بود، کسی به او نزدیک نمی‌شد. مردم نزد او گرد می‌آمدند و با وی در گریستن هم‌نوا می‌شدند. گفته‌اند که حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهل‌بیت، نیز با شنیدن سروده‌های جانسوز او می‌گریست.


هنگام درگذشت وی را ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ق. گزارش کرده‌اند.
[۷۸] السیوج، سید مهدی، ام‌البنین، ص۴۱.
برخی مدفن او را در بقیع، سمت چپ ورودی و کنار صفیه و عاتکه، عمه‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دانسته‌اند. اما شماری دیگر این سخن را رد کرده‌اند؛ زیرا افزون بر فقدان شاهد تاریخی در منابع اصیل، حتی در سفرنامه‌های دو سده اخیر، از این گزارش خبری در دست نیست. از این‌رو، می‌توان گفت قبر وی می‌بایست کنار دیگر همسران امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و فرزندان ایشان در بقیع باشد؛ اما مکان دقیق آن مشخص نیست.
[۸۰] نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم، ص۲۷۵.



نسل امام علی (علیه‌السّلام) از همسرش‌ ام‌البنین تنها از طریق عبیدالله بن عباس استمرار یافت:
[۸۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۲.
۱. عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس که به سال ۲۰۴ق. به امارت حرمین رسید و امیر الحاج آن سال بود.۲. فضل بن حسن بن عبیدالله که به وی ابن‌ هاشمیه می‌گفتند و نزد خلفا دارای حشمت و احترام بود.۳. محمد بن علی بن حمزه که شاعر و راوی حدیث امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) بود و مادر امام پس از شهادت فرزندش در منزل او ماند.۴. عباس بن حسن بن عبیدالله که به اعتقاد علویان در شعر سرآمد فرزندان ابوطالب بود و در بقیع دفن شد.

در ایران، شماری از تبار حضرت عباس دارای آرامگاه و بارگاه هستند و مردم به زیارت آنان می‌روند. امامزاده سید (شاه سید علی) در قم از آن جمله است که نسب او را این‌گونه گزارش کرده‌اند: علی بن ابراهیم بن جعفر بن عباس بن امیرالمؤمنین.
[۹۳] جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، ج۱، ص۱۵۰.
[۹۴] مدرس طباطبایی، حسین، تربت پاکان آثار و بناهای قدیم، ج۲، ص۱۰۳.
البته بیشتر نوادگان عباس در عربستان و کشورهایی مانند عراق، مصر، اردن و ترکمنستان پراکنده‌اند که از ایشان برخی در دانش و ادب و شعر و حدیث سرآمد دوران خویش بوده‌اند؛ از جمله ابویعلی حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس از محدثان مورد اعتماد شیعه و صاحب کتاب التوحید، الزیاره و المناسک که مزار او در حله عراق معروف است و مردم به زیارتش می‌روند.


حضرت‌ فاطمه ام‌البنین‌ (که‌ نزد عامه مردم‌ ایران ‌ به‌ مادر حضرت‌ عباس‌ شناخته‌ شده‌، و به‌ «ام‌ البنی‌» معروف‌ است‌) در میان‌ زنان‌ مسلمان ‌ شیعه ‌ پایگاه‌ قدسی‌ و منزلت‌ والایی‌ دارد. زنان‌ ایرانی‌ برای‌ این‌ بانوی‌ بزرگوار ارزش‌ نمادی‌ ویژه‌ای‌ قائلند و برای‌ برآورده‌ شدن‌ آرزوها و حاجت‌ها و سامان‌ گرفتن‌ کارها و بالا بردن‌ نیروی‌ شکیبایی‌ خود در تحمل‌ مصایب‌ و رنج‌ها به‌ او توسل ‌ می‌جویند.

۹.۱ - توسل‌جویی‌

قرنهاست‌ که‌ زنان‌ شیعه‌ برای‌ دور کردن‌ بلا و نقمتی‌ و دست‌ یافتن‌ به‌ خواسته‌ و نعمتی‌ به‌ ایشان توسل‌ می‌جویند و از او طلب یاری‌ و مرادخواهی‌ می‌کنند. توسل‌ به‌ ام‌البنین‌ معمولاً از طریق‌ نذر و دادن‌ نذری‌هایی‌ مانند‌ انداختن‌ سفره نذری‌، پختن‌ آش ‌ و حلوای‌ نذری‌، و خیر کردن‌ خرما در راه‌ خدا و به‌ نام‌ او صورت‌ می‌پذیرد. مردم‌ با برگذاری‌ اینگونه‌ مراسم‌ و شعائر دینی‌ معتقدند که‌ می‌توانند ارواح‌ مقدسان‌ را به‌ یاری‌ بطلبند و با کمک‌ آنها تنگی‌ها و مصایب‌ زندگی‌ را از میان‌ بردارند. این‌ مراسم‌ و شعائر یک‌ واقعیت‌ اجتماعی‌ است‌ و بخشی‌ از حیات ‌ دینی‌ و زندگی‌ معنوی‌ مردم‌ مسلمان ‌ در جامعه‌های‌ سنتی‌ را شکل‌ می‌دهد و کارکردی‌ روانی‌ - اجتماعی‌ در انسجام‌ نظام‌ زندگی‌ و پاسخ‌گویی‌ به‌ خواست‌ها و انتظارات‌ عاطفی‌ برگذار کنندگان‌ مراسم‌ دارد.

در اهدای‌ نذری‌ به‌ ام‌البنین‌، یا هر شخصیت‌ مقدس‌ دیگر، عقیده‌ و عمل‌ِ صاحب‌ نذر، و اسباب‌ و مواد نذری‌ نقشی‌ مهم‌ و اساسی‌ میان‌ نذر دهنده‌ و نذر گیرنده‌ دارد. وضع‌ و حالت‌ احساسی‌ و معنوی‌ و قصد و نیت خالص‌ و پاک‌ نذر دهنده‌، پاکیزه‌ و حلال ‌بودن‌ اسباب‌ و خوراکیهای‌ نذری‌، ادعیه‌ و اوراد مخصوص‌ آیین‌های‌ نذری‌ و توسل، و کامل‌ و دقیق‌ انجام‌ دادن‌ اعمال‌ مربوط به‌ مراسم‌ و شعایر نذر و نیاز، صاحبان‌ نذر را در نزدیکی‌ به‌ مقدسان‌ و رسیدن‌ به‌ آرمان‌ها و آرزوهایشان‌ کمک‌ می‌کند.

۹.۲ - سفره ام‌البنین‌

این‌ سفره‌ در میان‌ مردم‌ برخی‌ از شهرها و آبادی‌های‌ ایران‌ به‌ «سفره مادر حضرت‌ ابوالفضل‌» یا «سفره مادر حضرت‌ عباس‌» نیز شهرت‌ دارد. سفره‌ای‌ به‌ نام‌ «بی‌ بی‌ سه‌شنبه ‌» را نیز در جاهایی‌، مانند خراسان‌
[۹۹] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
به‌ حضرت‌ فاطمه ام‌البنین‌، و در جاهایی‌ دیگر مانند شاهرود
[۱۰۰] شریعت‌زاده‌، علی‌اصغر، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، ج۲، ص۳۹۰، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
[۱۰۱] شریعت‌زاده‌، علی‌اصغر، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، ج۲، ص۳۹۴، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
به‌ حضرت‌ فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) نسبت‌ داده‌اند و به‌ نام‌ آن‌ دو بی‌بی‌ «سفره ام‌البنی‌» و «سفره حضرت‌ فاطمه ‌» نامیده‌اند. در پندار عامه‌، بی‌بی‌ سه‌شنبه‌ زنی‌ نیکوکار بوده‌ که‌ در روز سه‌شنبه‌ زاده‌ شده‌، و سه‌شنبه‌ ازدواج ‌ کرده‌، و سه‌شنبه‌ نیز مرده‌ است‌.
[۱۰۲] محمد اسدیان‌ خرم‌آبادی‌، و دیگران‌، باورها و دانسته‌ها در لرستان‌ و ایلام‌، ج۱، ص۲۰۰، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌.
[۱۰۳] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۴۰، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.

شاید منسوب‌ کردن‌ سفره‌های‌ حضرت‌ فاطمه زهرا و فاطمه ام‌البنین‌ به‌ بی‌بی‌ سه‌شنبه‌، به‌ این‌ سبب‌ بوده‌ است‌ که‌ در گذشته‌ سفره‌های‌ نذری‌ این‌ دو خاتون‌ را در روز سه‌شنبه‌ می‌انداخته‌اند. هنوز هم‌ در بعضی‌ از مناطق‌ ایران، آش‌ ام‌البنین‌ را در روز سه‌شنبه‌ می‌پزند و سفره‌اش‌ را هم‌ در این‌ روز می‌اندازند.
[۱۰۴] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۹، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.

ام‌البنین‌، این‌ مادر مقدس‌ مثالی‌ نیز در آیین‌ اهدای‌ نذری‌ با حضور خود همچون‌ یک‌ میانجی‌ نمادی‌ میان‌ آدمیزادگان‌ و پروردگار عمل‌ می‌کند و زمینه نزدیکی‌ نذر دهندگان‌ را با خداوند برای‌ برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ و رهایی‌ آنان‌ از تنگی‌ و سختی‌ معیشت، فراهم‌ می‌نماید.
اسباب‌ و خوراکیهای‌ سفره ام‌البنین‌، ساده‌تر و کمتر از سفره حضرت‌ ابوالفضل‌ است‌. قرآن‌، شمع‌، آینه‌، جانماز، مهر، تسبیح‌ و کتاب‌ دعا از اسباب‌ مخصوص‌ سفره‌؛ کاچی‌، نان‌، پنیر، سبزی‌، ماست‌ و آجیل‌ مشکل‌گشا و خرما از خوراکیهای‌ نذری‌ سفره‌ است‌. آش و حلوا و پلو و چند گونه‌ خوراکی‌ و میوه دیگر نیز از خوراکیهای‌ دیگر سفره ام‌البنین‌ است‌ که‌ برخی‌ از آن‌ها جنبه نذری‌، و برخی‌ دیگر جنبه تشریفاتی‌ دارد.
[۱۰۵] صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی‌ ده‌ طالب‌آباد، ج۱، ص۴۰۱، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.

صاحبان‌ نذر، بنابر نیت‌هایی‌ که‌ می‌کنند، سفره‌های‌ نذری‌ خود را پیش‌ یا پس‌ از برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ می‌اندازند و اهدا می‌کنند. خوراکیهای‌ نذری‌ را صاحب‌ سفره، خود به‌ تنهایی‌ یا با مشارکت‌ زنان‌ حاجتمند و نذردار دیگر فراهم‌ می‌کند. مشارکت‌ مردم‌ در‌ انداختن‌ سفره ام‌البنین‌ به‌ اینگونه‌ است‌ که‌ هرکس‌ هر نوع‌ خوراکی‌ را که‌ نذر کرده‌ است‌، تهیه‌ می‌کند و به‌ صاحب‌ سفره‌ می‌دهد که‌ در سفره‌اش‌ بگذارد.
حلال‌ بودن‌ اسباب‌ و خوراکیهای‌ سفره‌ و پولی‌ که‌ این‌ اسباب‌ و خوراکی‌ها با آن‌ فراهم‌ می‌شود، همچنین‌ پاکیزگی‌ و مطهر بودن‌ زنان‌ شرکت‌ کننده‌ در پای‌ سفره نذری‌ از شرایط بنیادی‌ در آیین‌ سفره‌های‌ نذری‌ است‌. برخی‌ نیز برای‌ فراهم‌ کردن‌ مواد خوراکیهای‌ نذری‌ سفره‌، دوشیزگان‌ نابالغی‌ را که‌ فاطمه‌ نامیده‌ می‌شوند و در پندار عامه‌ پاک‌ و معصوم ‌ انگاشته‌ می‌شوند، برمی‌گزینند.

۹.۲.۱ - آداب‌ سفره‌اندازی‌

انداختن‌ سفره‌ ام‌البنین‌ معمولاً زمان‌ معین‌ و مشخصی‌ ندارد و آن‌ را در هر روز از سال‌ و در هر موقع‌ از روز می‌توان‌ انداخت‌. در بعضی‌ جاها، از جمله‌ خراسان، این‌ سفره‌ را در روز سه‌شنبه‌ می‌اندازند. سفره ام‌البنین‌ را که‌ یک‌ سفره پارچه‌ای‌ سفید است‌، در میان‌ اتاقی‌ در خانه‌ می‌گسترند و اسباب‌ و خوراکی‌ها را روی‌ آن‌ می‌چینند. از آداب‌ سفره نماز و دعاست‌. نماز سفره‌، دو رکعت نماز حاجت‌ است‌ که‌ آن‌ را صاحب‌ سفره‌ و زنانی‌ که‌ حاجت‌ و نیازی‌ دارند، روی‌ سجاده ‌ و در پای‌ سفره‌ می‌خوانند. زنان‌ به‌ هنگام‌ نیت ‌کردن‌، حضرت‌ فاطمه ام‌البنین‌ را به‌ دست‌های‌ بریده فرزندش‌ ابوالفضل‌ قسم ‌ می‌دهند که‌ حاجتشان‌ را برآورده‌ کند. در برخی‌ از مناطق‌ ایران‌، پیش‌ از خواندن‌ نماز ام‌البنین‌، دو رکعت‌ نماز هم‌ به‌ نام‌ حضرت‌ ابوالفضل‌، باب‌ الحوائج، می‌خوانند و حاجت خواهی‌ می‌کنند. پس‌ از پایان‌ نماز، دعای‌ توسل‌ می‌خوانند.
آنگاه‌ صد بار به‌شمار دانه‌های‌ تسبیح ‌ این‌ اوراد
[۱۰۶] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۹، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
[۱۰۷] صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی‌ ده‌ طالب‌آباد، ج۱، ص۴۰۲، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
را که‌ مخصوص‌ سفره ابوالفضل‌ است‌،
[۱۰۸] ‌دولتی‌، فرخنده، «سفره‌ها»، ج۱، ص۱۹۴، سخن‌، ۱۳۴۴ش‌، س‌ ۱۶، شم ۲.
می‌خوانند:
ای‌ ماه‌ بنی‌هاشم‌، خورشید لقا عباس‌ ••••• ای‌ نور دل‌ حیدر، شمع‌ شهدا عباس‌
از رنج‌ و غم‌ و محنت‌، ما رو به‌ تو آوردیم‌ ••••• دست‌ من‌ محزون‌ گیر، از بهر خدا عباس‌
دعا و اوراد سفره‌ را معمولاً ملاّ یا روضه‌خوان‌ زن‌ که‌ او را در خراسان‌ «آتو»
[۱۰۹] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۳۱، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
و در تهران ‌«خانم‌ درسی‌» می‌گویند، می‌خواند و بانوان‌ پای‌ سفره‌ پس‌ از او تکرار می‌کنند. سرانجام‌، حاضران‌ در مجلس‌ خوردن‌ خوراکیهای‌ سفره ‌ را آغاز می‌کنند.
سفره ام‌البنین‌ اختصاص‌ به‌ بانوان‌ دارد و مردان‌ نباید در مراسم‌ سفره‌اندازی‌ شرکت‌ کنند. خوردن‌ بعضی‌ از خوراکیهای‌ نذری‌ این‌ سفره‌، مانند کاچی، حلوا، خرما و آش برای‌ مردان‌ و پسر بچه‌ها ممنوع‌ است‌.
[۱۱۰] هدایت‌، صادق، نیرنگستان‌، ج۱، ص۴۱، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.
[۱۱۱] فقیری‌، ابوالقاسم‌، «سفره‌ها در شیراز»، ج۱، ص۵۴، هنر و مردم‌، تهران‌، مرداد ۱۳۵۰ش‌، شم ۱۰۶.
خراسانی‌ها خوردن‌ آش‌ ام‌البنین‌ را برای‌ مردان‌ ناشایست‌ می‌دانند و می‌گویند که‌ اگر مردی‌ از این‌ آش‌ بخورد، به‌ زندان ‌ می‌افتد. زنان‌ باردار را نیز از خوردن‌ این‌ آش‌ بازمی‌دارند تا اگر طفل‌ در شکم‌ آنان‌ پسر باشد، در بزرگی‌ به‌ زندان‌ نیفتد.
[۱۱۲] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۳۲، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.


۹.۲.۲ - آش‌ و حلوای‌ نذری‌

از نذری‌های‌ دیگری‌ که‌ به‌ نام‌ فاطمه ام‌البنین‌ می‌دهند، آش‌ و حلواست‌. این‌ آش‌ و حلوا در بیش‌تر جاها و در میان‌ مردم‌ به‌ نام‌ آش‌ مادر ابوالفضل‌ و حلوای‌ ام‌البنین‌،
[۱۱۳] فقیری‌، ابوالقاسم‌، «سفره‌ها در شیراز»، ج۱، ص۵۴، هنر و مردم‌، تهران‌، مرداد ۱۳۵۰ش‌، شم ۱۰۶.
و در خراسان‌ به‌ نام‌ آش‌ اُماج‌ کماج‌
[۱۱۴] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
معروف‌ است‌.
فراهم‌ کردن‌ مواد آش‌ و طرز پختن‌ آن‌ آداب‌ خاصی‌ دارد. معمولاً آرد آش‌، یا پول ‌ خرید آرد را زنان‌ در شب‌ سه‌شنبه‌ با گدایی ‌ از ۷ خانه ‌که‌ در آن‌ زنی‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ باشد، به‌دست‌ می‌آورند. بُنشَن‌ و مواد آش‌ را هم‌ از دکان‌های‌ سرگذر و محله‌ می‌خرند. آرد را در سینی‌ یا بشقابی‌ می‌ریزند و در همان‌ شب‌ سه‌شنبه‌ همراه‌ با شمع ‌یا چراغی‌ افروخته‌ در اتاقی‌ روی‌ سفره نذری‌ می‌گذارند و در اتاق‌ را می‌بندند. سپیده‌ دم‌ روز سه‌شنبه‌ در اتاق‌ را می‌گشایند و آرد را که‌ می‌پندارند ام‌البنین‌ تبرک ‌کرده‌، برمی‌دارند و خمیر می‌کنند و از آن‌ اُماج‌ (دانه‌هایی‌ گرد به‌ شکل‌ و‌اندازه ماش‌) و یا رشته‌ درست‌ می‌کنند و در آش‌ نذری‌ می‌ریزند. کسانی‌ که‌ حلوا یا کاچی‌ نذر کرده‌اند، آرد را با آب و روغن و زعفران ‌و شکر یا عسل ‌ می‌آمیزند و حلوا و کاچی‌ می‌پزند. خراسانی‌ها با مقداری‌ از این‌ آرد چند قرص‌ نان ‌ هم‌ به‌ نام‌ کماج‌ روی‌ ساج می‌پزند. آش‌ و حلوای‌ نذری‌ را کاسه‌ کاسه‌ و بشقاب‌ بشقاب‌ میان‌ خویشان‌ و همسایگان‌ پخش‌ می‌کنند، یا در سفره نذری‌ ام‌البنین‌ که‌ خود یا دیگران‌ انداخته‌اند، می‌گذارند.
در خراسان‌ آش‌ اُماج‌ کماج‌ را با چند شمع ‌ روی‌ سفره ‌ می‌چینند. وقتی‌ همه‌ زنان‌ پای‌ سفره‌ نشستند، آتو روضه ‌می‌خواند و ۷ آیه ‌از آیه‌های‌ سوره یس‌ را که‌ مخصوص‌ سفره ام‌البنین‌ است‌، قرائت ‌می‌کند. زنان‌ پس‌ از خواندن‌ هر آیه‌، یک‌ صدا می‌گویند: السلام‌ علیک‌ یا امیرالمؤمنین‌. دختر نابالغی‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ نیز که‌ پای‌ سفره‌ و رو به‌ قبله‌ نشسته‌ است‌، پس‌ از هر آیه‌ مقداری‌ آش‌ را با قاشقی‌ که‌ در دست‌ دارد، از کاسه‌اش‌ بر می‌دارد و در بشقابی‌ می‌ریزد و در آخر آش‌ را در کاسه‌ برمی‌گرداند. پس‌ از پایان‌ خواندن‌ دعا و اوراد، آش‌ را در بشقاب‌هایی‌ می‌ریزند و میان‌ زنان‌ مجلس‌ پخش‌ می‌کنند.
[۱۱۵] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
[۱۱۶] شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۳۲، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.


۹.۲.۳ - پذيرش‌ نذري‌

نذر دهندگان‌ معتقدند که‌ اگر نذرشان‌ در پیشگاه‌ حق‌ پذیرفته‌ گردد، حضرت‌ ام‌البنین‌ شب‌ هنگام‌ با حضور روحانی‌ خود در پای‌ سفره گسترده‌ در اتاق‌ در بسته‌، آرد مخصوص‌ آش‌ یا حلوا یا کاچی‌ نذری‌ آنها را تبرک ‌ می‌کند. نشانه حضور نمادین‌ بی‌ بی‌ ام‌البنین‌، و تبرک‌ آرد را اثری‌ می‌پندارند که‌ بر روی‌ آرد افتاده‌ است‌. این‌ اثر را نقشی‌ رمزی‌ و نمادین‌ از پنجه‌ یا مهر یا تسبیح ‌ ام‌البنین‌ می‌انگارند و آن‌ را علامت‌ قبول‌ نذر و برآورده‌ شدن‌ حاجاتشان‌ می‌پندارند.
نظیر چنین‌ پنداشتی‌ از قدیم‌ در میان‌ جامعه زرتشتی ایران ‌ نیز رواج‌ داشته‌ است‌. زرتشتیان‌ معتقدند که‌ نذر و حاجتشان‌ هنگامی‌ پذیرفته‌ و برآورده‌ می‌شود که‌ دختر شاه‌ پریان‌ بیاید و از خوراکیهای‌ سفره نذریشان‌ بخورد. زرتشتیان‌ سفره‌های‌ نذری‌ خود را در سفره‌خانه‌های‌ خانه‌شان‌ می‌اندازند و یک‌ شب‌ درِ سفره‌خانه‌ را می‌بندند تا دختر شاه‌ پریان‌ بر سر سفره‌ بیاید. نشانه حضور دختر شاه‌ پریان‌ و پذیرش‌ نذریشان‌ از پدید آمدن‌ علامتی‌ روی‌ تخم‌ مرغی‌ که‌ در پنبه ‌ گذارده‌ شده‌ است‌ و رویش‌ آویشن ‌ پاشیده‌اند، آشکار می‌گردد.
[۱۱۷] تجربه‌کار‌، نصرت، «بعضی‌ از رسوم‌ باستانی‌»، ج۱، ص۱۹۷- ۱۹۸، مجلة مردم‌شناسی‌، تهران‌، ۱۳۳۵ش‌، شم ۲.



(۱) آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش؛
(۲) ابصار العین فی انصار الحسین: محمد السماوی، به کوشش الطبسی، مرکز الدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۹ق؛
(۳) الاختصاص: المفید (م. ۴۱۳ق.)، به کوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق؛
(۴) ادب الطف او شعراء الحسین: جواد شبر، بیروت، مؤسسة التاریخ، ۱۴۲۲ق؛
(۵) الارشاد: المفید (م. ۴۱۳ق.)، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق؛
(۶) الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛
(۷) اسد الغابه: ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛
(۸) اشعار النساء المؤمنات: ام علی، نشر سعید بن جبیر، ۱۴۱۳ق؛
(۹) الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛
(۱۰) اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام: عمر رضا کحاله، دمشق، المکتبة الهاشمیه؛
(۱۱) اعلام الوری: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۷ق؛
(۱۲) اعیان الشیعه: سید محسن الامین (م. ۱۳۷۱ق.)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف؛
(۱۳) ‌ام‌البنین سیدة نساء العرب: السید مهدی السیوج، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۷ق؛‌
(۱۴) ام‌البنین علیهاالسلام: ام زینب الکتبی، المکتبة الحیدریه؛
(۱۵) الامامة و السیاسه: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، ۱۴۱۳ق؛
(۱۶) انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛
(۱۷) بحارالانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
(۱۸) تاریخ حرم ائمه بقیع (علیهم‌السلام): محمد صادق نجمی، قم، مشعر، ۱۳۸۰ش؛
(۱۹) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
(۲۰) تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛
(۲۱) تذکرة الخواص: سبط بن الجوزی (م. ۶۵۴ق.)، قم، الرضی، ۱۴۱۸ق؛
(۲۲) تربت پاکان آثار و بناهای قدیم قم: مدرس طباطبایی، قم، مهر؛
(۲۳) تربت پاکان قم شرح حال مدفونین در سرزمین قم: عبدالحسین جواهر کلام، قم، انصاریان، ۱۴۲۴ق؛
(۲۴) تنقیح المقال فی علم الرجال: المامقانی (م. ۱۳۵۱ق.)، نجف، المرتضویه، ۱۳۵۲ق؛
(۲۵) جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
(۲۶) رجال طوسی: الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق؛
(۲۷) رجال النجاشی: النجاشی (م. ۴۵۰ق.)، به کوشش شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق؛
(۲۸) ستاره درخشان مدینه حضرت‌ام‌البنین (علیهاالسلام): علی ربانی خلخالی، مکتب الحسین علیه السلام، ۱۴۲۵ق؛
(۲۹) الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیه: الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.)، به کوشش الرجائی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ق؛
(۳۰) شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار(علیهم‌السلام): النعمان المغربی (م. ۳۶۳ق.)، به کوشش جلالی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق؛
(۳۱) الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
(۳۲) عباس رجل العقیدة و الجهاد: محمد علی یوسف الاشیقر، به کوشش محمد صادق، محبین، ۱۴۲۲ق؛
(۳۳) العقد الفرید: احمد بن عبد ربه (م. ۳۲۸ق.)، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق؛
(۳۴) عمدة الطالب: ابن عنبه (م. ۸۲۸ق.)، به کوشش آل الطالقانی، نجف، المطبعة الحیدریه، ۱۳۸۰ق؛
(۳۵) الفتوح: ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛
(۳۶) الکنی و الالقاب: القمی (م. ۱۳۵۹ق.)، تهران، مکتبة الصدر؛
(۳۷) المجدی فی انساب الطالبیین: علی بن محمد العلوی (م. ۷۰۹ق.)، به کوشش المهدوی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ق؛
(۳۸) مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
(۳۹) مع رکب الحسین من المدینة الی المدینه: محمد امین الامینی، قم، کوثر غدیر، ۱۴۲۳ق؛
(۴۰) المعارف: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش؛
(۴۱) مقاتل الطالبیین: ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق.)، به کوشش سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفه؛
(۴۲) مناقب آل ابی طالب: ابن شهرآشوب (م. ۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛
(۴۳) المنتظم: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛
(۴۴) نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (م. ۷۳۳ق.)، قاهره، دار الکتب و الوثائق، ۱۴۲۳ق؛
(۴۵) احمد ابن‌ عنبه‌، عمده الطالب‌، نجف‌، ۱۳۸۱ق‌/۱۹۶۱م‌.
(۴۶) ابوالفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطالبیین‌، به‌کوشش‌ احمد صقر، قاهره‌، ۱۳۶۸ق‌/۱۹۴۹م‌.
(۴۷) محمد حسون و ام‌ّعلی‌ مشکور، اعلام‌ النساء المؤمنات‌، تهران‌، ۱۴۱۱ق‌.
(۴۸) حسن غفاری‌، تعلیقات‌ بر مقتل‌ الحسین‌ ابومخنف‌، قم‌، ۱۳۶۴ش‌.
(۴۹) ذبیح‌الله محلاتی‌، ریاحین‌ الشریعة، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌.
(۵۰) عبدالرزاق موسوی‌ مقرم‌، قمر بنی‌ هاشم‌، نجف‌، ۱۳۶۹ق‌/ ۱۹۵۰م‌.
(۵۱) محمد اسدیان‌ خرم‌آبادی‌، و دیگران‌، باورها و دانسته‌ها در لرستان‌ و ایلام‌، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌.
(۵۲) نصرت تجربه‌کار‌، «بعضی‌ از رسوم‌ باستانی‌»، مجلة مردم‌شناسی‌، تهران‌، ۱۳۳۵ش‌، شم ۲.
(۵۳) ‌ فرخنده دولتی‌، «سفره‌ها»، سخن‌، ۱۳۴۴ش‌، س‌ ۱۶، شم ۲.
(۵۴) علی‌اصغر شریعت‌زاده‌، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
(۵۵) ابراهیم شکورزاده‌، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
(۵۶) جواد صفی‌نژاد، مونوگرافی‌ ده‌ طالب‌آباد، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
(۵۷) ابوالقاسم‌فقیری‌، «سفره‌ها در شیراز»، هنر و مردم‌، تهران‌، مرداد ۱۳۵۰ش‌، شم ۱۰۶. صادق هدایت‌، نیرنگستان‌، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.


۱. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۵۸.    
۲. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۵، ص۱۳۴.    
۳. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۸۸.    
۴. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳.    
۵. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۳۷.    
۶. ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، ج۲، ص۱۴۵.    
۷. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۶.    
۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۹.
۹. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۲.    
۱۰. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۷.    
۱۱. السماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ص۵۶.    
۱۲. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۷.    
۱۳. السماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ص۵۶.    
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۲.    
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۵۴۱.    
۱۶. السیوج، ‌ سید مهدی، ام‌البنین سیدة نساء العرب، ص۹.
۱۷. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.    
۱۸. ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان، ص۱۲.
۱۹. کحاله، عمررضا، اعلام النساء، ج۴، ص۴۰.
۲۰. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.    
۲۱. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۷.    
۲۲. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.    
۲۳. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۸.
۲۴. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۳، ص۱۳۷.    
۲۵. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۶، ص۲۲.    
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۳.    
۲۷. سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ص۵۷.    
۲۸. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۷.    
۲۹. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۸.
۳۰. ام علی، اشعار النساء، ص۱۳۱.
۳۱. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۶.    
۳۲. ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، ج۲، ص۳۹۶.    
۳۳. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲۸.
۳۴. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۴۵۰.    
۳۵. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۳، ص۳۶.    
۳۶. السیوج، ‌ سید مهدی، ام‌البنین سیدة نساء العرب، ص۵۰.
۳۷. شبّر، جواد، ادب الطف، ص۷۴.    
۳۸. شبّر، جواد، ادب الطف، ص۷۳.    
۳۹. الاشیقر، محمد علی یوسف، العباس رجل العقیدة و الجهاد، ص۳۴.
۴۰. ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان، ص۹۴.
۴۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۴.    
۴۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۹۰.
۴۳. المنتظم، ابن الجوزی، ج۵، ص۶۹.    
۴۴. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسه، ج۲، ص۱۲.    
۴۵. ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۵، ص۱۳۴.    
۴۶. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۳۸.    
۴۷. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۸۸.    
۴۸. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۵۸.    
۴۹. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۸۲.    
۵۰. ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان، ص۴۸.
۵۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۴.    
۵۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۳.
۵۳. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۳، ص۲۵۹.    
۵۴. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۵.    
۵۵. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۵.    
۵۶. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۷.    
۵۷. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۹۹.
۵۸. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، ص۱۰۲.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۹۵.    
۶۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۳.
۶۱. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۹.    
۶۲. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۵.    
۶۳. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۸۹.    
۶۴. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۴.    
۶۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۵.    
۶۶. ابن اعثم، احمد بن علی، الفتوح، ج۵، ص۹۴.    
۶۷. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۹.    
۶۸. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶.    
۶۹. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰.
۷۰. ام علی، اشعار النساء، ص۱۳۳.
۷۱. شبّر، جواد، ادب الطف، ص۷۴.    
۷۲. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶.    
۷۳. السماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ص۶۴.    
۷۴. پورامینی، محمدامین، مع رکب الحسین، ج۶، ص۴۱۰.    
۷۵. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۹۰.    
۷۶. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۶.    
۷۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۰.    
۷۸. السیوج، سید مهدی، ام‌البنین، ص۴۱.
۷۹. جعفریان، رسول، آثار اسلامی، ص۳۴۹.    
۸۰. نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم، ص۲۷۵.
۸۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۲.
۸۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۳.    
۸۳. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۸۴.    
۸۴. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، ج۲۲، ص۲۱۱.    
۸۵. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۷.    
۸۶. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۲۳۲.    
۸۷. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۷.    
۸۸. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۴۷.    
۸۹. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۲۳۵.    
۹۰. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۸.    
۹۱. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۲۳۶.    
۹۲. ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۹.    
۹۳. جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، ج۱، ص۱۵۰.
۹۴. مدرس طباطبایی، حسین، تربت پاکان آثار و بناهای قدیم، ج۲، ص۱۰۳.
۹۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۱۴۰.    
۹۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار،، ج۴۸، ص۳۱۵.    
۹۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار،، ج۵۳، ص۲۸۶.    
۹۸. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۱۸۶.    
۹۹. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۰۰. شریعت‌زاده‌، علی‌اصغر، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، ج۲، ص۳۹۰، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۱۰۱. شریعت‌زاده‌، علی‌اصغر، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، ج۲، ص۳۹۴، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌.
۱۰۲. محمد اسدیان‌ خرم‌آبادی‌، و دیگران‌، باورها و دانسته‌ها در لرستان‌ و ایلام‌، ج۱، ص۲۰۰، تهران‌، ۱۳۵۸ش‌.
۱۰۳. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۴۰، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۰۴. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۹، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۰۵. صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی‌ ده‌ طالب‌آباد، ج۱، ص۴۰۱، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
۱۰۶. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۹، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۰۷. صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی‌ ده‌ طالب‌آباد، ج۱، ص۴۰۲، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.
۱۰۸. ‌دولتی‌، فرخنده، «سفره‌ها»، ج۱، ص۱۹۴، سخن‌، ۱۳۴۴ش‌، س‌ ۱۶، شم ۲.
۱۰۹. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۳۱، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۱۰. هدایت‌، صادق، نیرنگستان‌، ج۱، ص۴۱، تهران‌، ۱۳۳۴ش‌.
۱۱۱. فقیری‌، ابوالقاسم‌، «سفره‌ها در شیراز»، ج۱، ص۵۴، هنر و مردم‌، تهران‌، مرداد ۱۳۵۰ش‌، شم ۱۰۶.
۱۱۲. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۳۲، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۱۳. فقیری‌، ابوالقاسم‌، «سفره‌ها در شیراز»، ج۱، ص۵۴، هنر و مردم‌، تهران‌، مرداد ۱۳۵۰ش‌، شم ۱۰۶.
۱۱۴. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۱۵. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۲۸، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۱۶. شکورزاده‌، ابراهیم، عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، ج۱، ص۳۲، تهران‌، ۱۳۶۳ش‌.
۱۱۷. تجربه‌کار‌، نصرت، «بعضی‌ از رسوم‌ باستانی‌»، ج۱، ص۱۹۷- ۱۹۸، مجلة مردم‌شناسی‌، تهران‌، ۱۳۳۵ش‌، شم ۲.



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «اُمّ البنین» تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۰/۲۱.    
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ام‌البنین».    






جعبه ابزار