امکان ذاتی در جایی است که چیزی با نظر به ذاتش، نه اقتضای وجود داشته باشد، نه اقتضای عدم؛ یعنی خود به خود، نه موجود بودن برایش ضرورت دارد و نه معدوم بودن؛ اگر موجود باشد یک علت بیرونی وجودش را ضروری کرده است و اگر هم معدوم باشد علت بیرونی عدمش را ضروری ساخته است. همه ماهیات از این قبیلاند،
زیرا ذاتاً اقتضای وجود و عدم ندارند، بلکه نسبت به هستی و نیستی بیتفاوت و لااقتضایند. فخر رازی میگوید: «ممکن ذاتی، ممکنی است که از فرض وجود و فرض عدم آن، از آن لحاظ که ممکن است محال لازم نیاید».
امکان ذاتی عبارت است از اینکه شئ به حسب ذات نه ضرورت وجود داشته باشد و نه امتناع وجود، بلکه به حسب ذات هم قابل موجود شدن است و هم قابل معدوم شدن، مثل همه اموری که در این جهان پدید میآیند و از بین میروند. امکان ذاتی با ضرورتبالغیر و امتناع بالغیر منافات ندارد زیرا اشکالی ندارد که شئ به حسب ذات، لا اقتضا باشد یعنی نه ضرورت وجود داشته باشد و نه امتناع وجود لکن به حسب اقتضای غیر، ضرورت یا امتناع پیدا کند و چون علت، ضرورت دهنده به معلول است هر ممکن بالذاتی در حال وجود، ضرورتبالغیر دارد و در صورت عدم، امتناع بالغیر.
پس امکان ذاتی است که در مقابل ضرورت ذاتی و امتناع ذاتی است. وهمین معنی برای امکان خاص بیان کردند که شهید مطهری اشاره کردند: «امکان خاص در مقابل ضرورت وجود و ضرورت عدم ( ضرورت ذاتی امتناع ذاتی )».