• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امامزاده عبیدالله بن محمد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امامزاده عبیدالله بن محمد
امامزاده عبیدالله بن محمد
عنوان عکسمرقد امامزاده عبیدالله بن محمد
مشخصات فردی
نامامامزاده عبیدالله بن محمد
کنیه ابوالحسن‌
وفات/ شهادت سال ۱۵۰ ه. ق
مدفن شهر بغداد
پدرمحمد بن عمر اطرف
مادر خدیجه بنت امام زین‌العابدین
همسرانزینب، دختر امام محمد باقر (علیه‌السّلام)؛ ام‌الحسین، دختر عبدالله بن امام محمدباقر (علیه‌السّلام) عمه منصور دوانیقی؛ بانویی از آل زبیر
فرزندانامّ محمد، خدیجه، فاطمه، محمد اکبر مشهور به فارس‌الشجاع، الیاس، عباس، عباس اصغر، یحیی، حسین، عیسی، علی، مکنا به ابوابراهیم‌
طول عمر۵۷ یا ۶۳ یا ۶۷
نقش‌ها و فعالیت‌ها
نقش‌های برجستهصحابه امام باقر و امام صادق (علیه‌السّلام)
مشخصات بقعه
مکان منطقه اعظمیه بغداد، در محله نصه و در پانصد متری مرقد ابوحنیفه
وضعیت فعال
امامزادگان مشهور
حضرت عباس، حضرت زینب، حضرت علی‌اکبر، حضرت معصومه، حضرت شاهچراغ، حضرت عبدالعظیم حسنی، سایر امامزادگان.

ابوالحسن‌ عبیدالله بن محمد بن عمر اطرف بن امام علی (علیه‌السّلام)، نواده امام علی (علیه‌السّلام) سیدی محدث‌ و بزرگوار و صحابه امام محمدباقر (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) بود که به دست منصور دوانیقی در بغداد به شهادت رسید.
مزاری در منطقه اعظمیه بغداد، در محله نصه و در پانصد متری مرقد ابوحنیفه، واقع شده و به مشهدالنُذور معروف است که به عبیدالله منسوب است و محل حاجت‌گرفتن مردم است اما برخی به اشتباه این مزار را به نواده امام سجاد (علیه‌السّلام) نسبت داده‌اند.



عبیدالله بن محمد، نواده بزرگوار امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام)، و سیدی محدث‌ و بزرگوار بود، نسب شریفش با دو واسطه، به امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) می‌رسد که چنین است: عبیدالله ابن محمد بن عمر الاطرف بن امام علی (علیه‌السّلام).
[۲] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۳۰۲.

وی مکنا به ابوالحسن‌،
[۴] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۲۹۱.
مادرش خدیجه، دختر امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) و سیدی محترم، بردبار و بخشیده بود. «و کان جواداً حلیماً سیداً هو صاحب مقابر النذور ببغداد.» برخی عمر او را ۵۷ سال‌
[۸] بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۱، ص۳۶۰.
و بعضی ۶۳ سال‌ و ۶۷ سال‌ دانسته‌اند. وفات وی در منابع متاخر، سال ۱۵۰ ه. ق، ذکر شده است.
[۱۱] علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۴۵۱.



عبیدالله بن محمد از پدرش، از جدش امام علی (علیه‌السّلام)، از زید بن امام علی بن الحسین السجاد (علیه‌السّلام از صفوان بن سلیم،
[۱۳] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۲۱۶.
از امام محمد باقر (علیه‌السّلام) و از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت نقل نموده و از اصحاب این دو امام بزرگوار بوده است.
از او نیز خالد بن عبدالله واسطی، فضیل بن سلیمان نمیری‌، ابن‌المبارک، ابویوسف‌
[۱۹] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، حوادث سال ۱۵۰، ص۲۱۶.
القاضی‌، حسین بن زید بن امام علی بن الحسین السجاد (علیه‌السّلامحجاج بن ارطاه، روایت نقل نموده‌اند. اما متاسفانه، هیچ روایتی از او در کتب شیعه و سنی ثبت نشده و جز به نیکی، از او یاد نشده است.
[۲۲] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، حوادث سال ۱۵۰، ص۲۱۶.
[۲۳] رجائى موسوى، سيدمهدى، المحدثون من آل ابی‌طالب، ج۲، ص۳۷۹.
«و ما علمت فیه جرحة، ولا روایة له فی الکتب الستة.»


عبیدالله با وجود آنکه شوهرعمه منصور بود، اما با دسیسه او، در سن ۶۷ سالگی به شهادت رسید. منصور برای از بین بردن سادات بنی‌هاشم شیوه خاصی داشت که بر سر راه آنان، حفره‌های عمیقی ایجاد می‌کرد و آنها را می‌پوشاند و بعد از افتادن فرد در چاه، آن را با خاک پر می‌کرد و به این وسیله، سادات را زنده به‌گور می‌کرد و همان‌جا مدفن آنان می‌شد، چنان‌که ابن‌عنبه می‌نویسد: «و هو صاحب مقابر النذور ببغداد و قبره مشهور بقبر عبیدالله وکان قد دفن حیاً.»
[۲۵] ابن‌عنبه، جمال‌الدين احمد، الفصول الفخریه، ص۲۰۴.
[۲۶] اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۴۸۹.



علمای انساب و مورخان برای عبیدالله، چهار همسر ذکر نموده‌اند که عبارت‌اند از: ۱. زینب، دختر امام محمد باقر (علیه‌السّلام
[۲۷] بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۱، ص۳۶۰.
۲. ام‌الحسین، دختر عبدالله بن امام محمدباقر (علیه‌السّلام)
[۲۹] بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۱، ص۳۶۰.
۳. عمه منصور دوانیقی؛ ۴. بانویی از آل زبیر.
فرزندان عبیدالله که در منابع، از آنها یاد شده است، عبارت‌اند از:
۱. امّ محمد: مادرش ام‌الحسین، دختر عبدالله بن امام محمد باقر (علیه‌السّلام).
۲. خدیجه.
۳. فاطمه که مادر این دو، عمه منصور است.
۴. محمد اکبر مشهور به فارس‌الشجاع، مادرش ام‌الحسین.
۵. الیاس؛ ۶. عباس؛ ۷. عباس اصغر؛ ۸. یحیی؛ ۹. حسین؛ ۱۰. عیسی.
[۳۳] ابن‌عنبه، جمال‌الدين احمد، الفصول الفخریه، ص۲۰۴.

۱۱. علی، مکنا به ابوابراهیم‌،
[۳۴] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۳۰۲.
مشهور به اکبر و ملقب به طیب‌
[۳۶] كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۷۷.
[۳۷] اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۴۸۹.
[۳۸] ابن‌عنبه، جمال‌الدين احمد، الفصول الفخریه، ص۲۰۴.
و طبیب‌ و راوی حدیث بود. او شاعری توانا، مادرش از آل‌زبیر و بنا به گفته ابن‌خداع، مادرش‌ هاشمی نوفلی است. متوکل، او و فرزندش احمد را از بغداد به کوفه فراخواند و سپس احمد بن علی، به مصر رفت و خویشانش نیز به او ملحق شدند.
به سبب شهرت عبیدالله و خاندان او، عده‌ای برای کسب شرافت، نسب او را به خود نسبت دادند که از این میان در هرات، شخصی ادعا کرد که جعفر بن طاهر بن عبیدالله است، این نسب به علت ذکر نشدن نام طاهر میان فرزندان عبیدالله، باطل است و گوینده آن دروغگو است.
تداوم نسل عبیدالله، تنها از ابوابراهیم علی‌اکبر الطبیب الشاعر است که از او، چهار فرزند معقب، به این نام‌ها، به یادگار مانده است:
۱. عبیدالله الاکبر که در بحران سکونت داشت و ملقب به مرطن یا مبطن بود.
۲. ابوالحسین احمد که نسلش در مصر و حجاز، سکونت داشتند، وی ملقب به طیب بود.
۳. حسن، ملقب به شیخ شعرانی، دارای فرزندانی در مصر بود.
۴. ابراهیم، نسلش در بطائح، بصره و اهواز بودند.


زیارتگاه عبیدالله، در منطقه اعظمیه بغداد، در محله نصه و در پانصد متری مرقد ابوحنیفه، واقع شده و به مشهدالنُذور و قبرالنُذور معروف است، علت انتساب این زیارتگاه به مشهدالنذور، آن است که اهالی بغداد، نذرهایشان را به آنجا می‌برند و حاجت‌روا می‌گردند.

۵.۱ - زیارت و نذر عضدالدوله دیلمی‌

یاقوت حموی در کتاب معجم البلدان می‌نویسد:
قبری است پشت بغداد که تا بغداد، به قدر نصف میل، فاصله دارد، آن قبر را مردم زیارت می‌کنند و برای روا شدن حوایج خود در آنجا نذر و نیاز می‌نمایند. از قاضی تنوخی بغداد نقل شده است که گفت: «من در آن موقعی که عضدالدوله از بغداد، به‌ عزم همدان خارج شد، با او بودم، همین که چشم عضدالدوله به قبرالنذور افتاد، از من پرسید: «این چه بنایی است؟» گفتم: «این مشهدالنذور است» نگفتم قبرالنذور است، زیرا می‌دانستم که وی کلمه قبر را به فال بد می‌گیرد، عضدالدوله از اینکه من کلمه قبر را به زبان جاری نکردم، خوشحال شد و گفت: «می‌دانستم که اینجا قبرالنذور است، ولی قصدم از این سؤال، دانستن شرح حال صاحب این قبر است» من گفتم: «این قبر عبیدالله بن محمد بن عمر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب است.
یکی از خلفا در نظر گرفت که وی را مخفیانه بکشد، پس دستور داد تا در اینجا گودالی کندند و روی آن را پوشانیدند، موقعی که عبیدالله از اینجا عبور کرد، غفلتاً در این گودال افتاد و خاک روی او، ریخته شد و بدین وسیله، زنده به گور گردید! این قبر را از آن‌رو قبرالنذور می‌گویند که هرکس حاجتی داشته باشد، برای این قبر، نذر و نیازی می‌کند و به مقصود خویش می‌رسد، من مکرر برای این قبر، نذر کرده‌ام و به حاجت خود رسیده‌ام.
عضدالدوله، این موضوع را قبول نکرد و گفت: «روا شدن این‌گونه حوایج، تصادفی و اتفاقی است و منشا این‌گونه باورها، از خرافات مردمان عوام است که می‌خواهند برای خود دکان و بازاری باز نمایند»! ! قاضی می‌گوید: «من در جواب وی، چیزی نگفتم» پس از چند روزی دیدم عضدالدوله مرا خواست و گفت: «نذر درباره این قبر، مجرب و مؤثر است، زیرا من حاجت مهمی داشتم و برای صاحب این قبر، نذری کردم و به مقصود خود رسیدم.»
[۵۰] نجفی، محمدجواد، ستارگان درخشان، ج۶، صص۷۹- ۸۱.
[۵۱] عامری ناصری، احمد، المراقد الاسلامیه فی العالم، ص۱۰۸.

همین مطلب را ابوالحسن عُمری نسابه نیز نقل کرده و مبلغ نذر عضدالدوله را ده هزار درهم نوشته و اشاره کرده است که او پس از برآمدن حاجتش، به کاتب خود ابوالقاسم عبدالعزیز بن یوسف دستور داد تا نامه‌ای به ابوالریّان، حاکم بغداد بنویسد تا مبلغ مذکور را به مشهدالنذور بفرستد.

۵.۲ - زیارت المستکفی‌

ابوالحسن عُمری، نسب‌شناس بزرگ می‌نویسد:
ابوعلی قطّان مقری، در مسجد ذی‌النخلتین بصره که بین بازار بنی‌ضبّة بن ادوجوثة بحرینی قرار دارد، برایم نقل کرد که ابوعبدالله بن عبدالواحد‌ هاشمی که دوست ابوبکر شبلی صوفی بود، برایم نقل کرد که المستکفی (ابوالقاسم عبدالله، بیست و دومین خلیفه عباسی (خلافت: ۳۳۳- ۳۳۴ ه. ق).)به زیارت مقابرالنذور در شرق بغداد رفت که تربت عبیدالله بن محمد بن عمر الاطرف است. ابوعلی ابن عبدالعزیز‌ هاشمی که امام‌ جماعت بغداد در آن موقع بود، به وی گفت: «اگر به قبرهای مسیحیان می‌رفتیم، بهتر از آن بود که به مشهدالنذور برویم، هنگامی که مستکفی به مشهدالنذور رسید، او را از امامت‌ جماعتی بر کنار کرد و سپس گفت: امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) را در خواب دیدم که به من فرمود: «فرزندم را زیارت کن». سپس فرزند عبدالعزیز، ابوبکر نیز از نماز خواندن برکنار شد.

۵.۳ - یک اشتباه‌

با اینکه بیشتر علمای انساب، نام و نسب شخص مدفون در مشهدالنذور را عبیدالله بن محمد بن عمر الاطرف بن امام علی (علیه‌السّلام) گفته‌اند و درباره شیوه کشته شدن و محل دفن وی، گزارش‌هایی نقل نموده‌اند، اما در تعدادی از دیگر منابع تاریخی، بیان شده که وی، نواده امام سجاد (علیه‌السّلام) است، از جمله یاقوت حموی، این مشهد را متعلق به عبیدالله بن محمد بن عمر الاشرف بن امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) می‌داند.
خطیب بغدادی نیز نقل کرده است که عبیدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی‌طالب در زمین خود، اطراف کوفه، به نام «لُبَیا» دفن شده است و قبرالنذور، مدفن عبیدالله بن محمد بن عمر بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهما‌السّلام) می‌باشد.
اما این ادعا، منشا صحیحی ندارد، زیرا محمد بن عمر الاشرف بن امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام)، سه فرزند به نام‌های عمر، علی و حسین داشته و فرزندی به نام عبیدالله نداشته است که در کوفه، سکونت داشته‌
[۵۶] ابونصر بخارى، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویه، ص۹۳.
[۵۷] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۸۹.
[۵۸] علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۳۴۵.
یا در بغداد، کشته شده باشد. به‌طور قطع، این تشکیک را مخالفان این مشهد ساخته‌اند تا از اهمیت آن بکاهند.

۵.۴ - دفن‌شدگان در مزار

از مشاهیر مدفون در مرقد عبیدالله، حسن بن علی بن حمزه علوی است، او نقیب سادات در دوره خلافت الناصر لدین الله عباسی بوده و نسب وی تا امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) به شرح زیر است: ابومحمد حسن، ملقب به علم‌الدین، فرزند علی بن ابی‌الحسین حمزة بن ابی‌الحسن محمد کمال‌الشرف بن ابی‌القاسم حسن بن ابی‌جعفر محمد بن ابی‌الحسن علی بن محمد الاقساسی بن ابی‌الحسین یحیی بن حسین ذی‌الدمعة بن زید الشهید بن امام زین العابدین (علیه‌السّلام) است. او در سال ۵۰۹ ه. ق، در «اقساس» کوفه متولد شد.
در سال ۵۶۳ ه. ق، نیز نقابت علویان کوفه را عهده‌دار شد، سپس به بغداد رفت و منصب نقابت علویان، از سوی خلیفه ناصر بالله عباسی در سال ۵۸۹ ه. ق، به او واگذار شد. دیوان شعری داشت و اهل حدیث و بحث بود، در سال ۵۹۳ ه. ق، از منصب نقابت عزل گردید، پس از آن، از منزل خود بیرون نیامد، تا اینکه پس از بیست روز درگذشت و در مشهدالنذور دفن شد.
[۶۱] ابن‌دبيثى، محمد بن‌ سعید، ذیل تاریخ بغداد، ج۱۵، ص۱۶۴.
[۶۲] ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، مجمع الآداب، ج۱، صص ۵۱۰- ۵۱۶.
[۶۳] ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، مجمع الآداب، ج۱، ص۵۳۴.
[۶۴] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، صص۲۷۴- ۲۷۶.
[۶۵] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، حوادث سال ۵۹۳ ه ق، صص۱۲۵ - ۱۲۶.
[۶۶] الوافی بالوفیات، وفیات سنه ۵۹۳، ج۱۲، صص۱۲۸ - ۱۲۹.
[۶۷] حسینی كمونه، سيدعبدالرزاق، موارد الاتحاف فی نقباء الاشراف، ج۱، صص۹۱- ۹۵.

همچنین در سال ۶۷۱ ه. ق، شمس‌الضحی شاه لبنی، دختر عبدالخالق بن ملکشاه بن ایوب، کنار این زیارتگاه، مدرسه‌ای به نام عصمتیه برای تدریس فقه مذاهب چهارگانه اهل‌سنت بنا کرد و در مجاورت آن، مقبره‌ای برای خود و خانقاهی برای صوفیان، ساخت.
[۶۸] ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۲۶۴.
شمس‌الضحی، ابتدا همسر احمد بن مستعصم بالله (آخرین خلیفه عباسی) بود و پس از وی، با عطاملک جوینی ازدواج کرد، او در سال ۶۷۸ ه. ق، درگذشت و در مقبره‌ای که کنار مدرسه خود ساخته بود، دفن گردید.
[۶۹] ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۲۸۵.

او از همسر اولش، صاحب دختری به نام رابعه بود که به ازدواج خواجه شرف‌الدین‌ هارون، فرزند شمس‌الدین محمد جوینی درآمد و در سال ۶۸۵ ه. ق، درگذشت و در مقبره مادرش، در مدرسه عصمتیه، به خاک سپرده شد.
[۷۰] ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۳۰۸.
همچنین مظفرالدین علی، فرزند عطاملک جوینی از شمس‌الضحی که به دستور غازان خان در سال ۶۹۶ ه. ق، به قتل رسید، در این مقبره، دفن شده است.
[۷۱] ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۳۰۸.
با توجه به دفن رابعه و مادرش «ام‌رابعه» در این مکان، این زیارتگاه، امروزه به نام ابی‌رابعه و ام‌رابعه شناخته می‌شود.
[۷۲] مصطفى جواد و احمد سوسه، دلیل خارطة بغداد المفصل، ص۱۰۸.
[۷۳] همچنین ر. ک: سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، ص۶۱.



۱. بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب، ج۱، ص۲۸.    
۲. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۳۰۲.
۳. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۹، ص۳۷۴.    
۴. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۲۹۱.
۵. ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویه، ص۹۷.    
۶. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۱.    
۷. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۱.    
۸. بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۱، ص۳۶۰.
۹. ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویه، ص۹۷.    
۱۰. ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویه، ص۹۸.    
۱۱. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۴۵۱.
۱۲. ابن‌ابی‌حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۳۳۴.    
۱۳. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۲۱۶.
۱۴. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۱۴۱.    
۱۵. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۲۳۴.    
۱۶. تفرشی، سیدمصطفی بن حسین، نقد الرجال، ج۳، ص۱۸۶.    
۱۷. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، صص۴۶ - ۴۷.    
۱۸. ابن‌ابی‌حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۳۳۴.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، حوادث سال ۱۵۰، ص۲۱۶.
۲۰. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۴۷.    
۲۱. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۴۷.    
۲۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، حوادث سال ۱۵۰، ص۲۱۶.
۲۳. رجائى موسوى، سيدمهدى، المحدثون من آل ابی‌طالب، ج۲، ص۳۷۹.
۲۴. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۶۴.    
۲۵. ابن‌عنبه، جمال‌الدين احمد، الفصول الفخریه، ص۲۰۴.
۲۶. اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۴۸۹.
۲۷. بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۱، ص۳۶۰.
۲۸. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۱.    
۲۹. بيهقی، علی بن زيد، لباب الانساب، ج۱، ص۳۶۰.
۳۰. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۱.    
۳۱. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۲.    
۳۲. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۱.    
۳۳. ابن‌عنبه، جمال‌الدين احمد، الفصول الفخریه، ص۲۰۴.
۳۴. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۳۰۲.
۳۵. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۱۷۹.    
۳۶. كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۷۷.
۳۷. اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۴۸۹.
۳۸. ابن‌عنبه، جمال‌الدين احمد، الفصول الفخریه، ص۲۰۴.
۳۹. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۲۱۴.    
۴۰. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۱۷۹.    
۴۱. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۲.    
۴۲. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۳.    
۴۳. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۱.    
۴۴. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۲۱۴.    
۴۵. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۱۷۹.    
۴۶. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۲۰۳.    
۴۷. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۱۷۹.    
۴۸. تنوخی، محمد بن علی، نشوار المحاضره، ج۵، صص۳۶- ۳۸.    
۴۹. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۳۰۵.    
۵۰. نجفی، محمدجواد، ستارگان درخشان، ج۶، صص۷۹- ۸۱.
۵۱. عامری ناصری، احمد، المراقد الاسلامیه فی العالم، ص۱۰۸.
۵۲. تنوخی، محمد بن علی، نشوار المحاضره، ج۵، صص۳۶- ۳۸.    
۵۳. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۲۵۱.    
۵۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۳۰۵.    
۵۵. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۴۴۷.    
۵۶. ابونصر بخارى، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویه، ص۹۳.
۵۷. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۸۹.
۵۸. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۳۴۵.
۵۹. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۱.    
۶۰. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۳۶.    
۶۱. ابن‌دبيثى، محمد بن‌ سعید، ذیل تاریخ بغداد، ج۱۵، ص۱۶۴.
۶۲. ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، مجمع الآداب، ج۱، صص ۵۱۰- ۵۱۶.
۶۳. ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، مجمع الآداب، ج۱، ص۵۳۴.
۶۴. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، صص۲۷۴- ۲۷۶.
۶۵. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، حوادث سال ۵۹۳ ه ق، صص۱۲۵ - ۱۲۶.
۶۶. الوافی بالوفیات، وفیات سنه ۵۹۳، ج۱۲، صص۱۲۸ - ۱۲۹.
۶۷. حسینی كمونه، سيدعبدالرزاق، موارد الاتحاف فی نقباء الاشراف، ج۱، صص۹۱- ۹۵.
۶۸. ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۲۶۴.
۶۹. ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۲۸۵.
۷۰. ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۳۰۸.
۷۱. ابن‌فوطی، عبدالرزاق بن احمد، الحوادث الجامعه، ص۳۰۸.
۷۲. مصطفى جواد و احمد سوسه، دلیل خارطة بغداد المفصل، ص۱۰۸.
۷۳. همچنین ر. ک: سامرائى، يونس ابراهيم، مراقد بغداد، ص۶۱.



زیارت‌گاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، برگرفته از مقاله «مشهدالنذور» ج۱، ص۴۰۳-۳۹۵.    






جعبه ابزار