امامزاده حمزة بن قاسم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اطراف
شهر حله، در کشور عراق مزار بزرگ و باعظمتی است که به حمزه، پسر
امام موسی کاظم (علیهالسّلام)، منسوب است.
بیشتر علمای انساب و مورخان، این انتساب را رد کردهاند و این آستان را قبر
حمزة بن
قاسم بن
علی بن
حمزة بن
حسن بن
عبیدالله بن
عباس بن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) دانستهاند، به گفته مجلسی او مکنا به ابویعلی و ثقهای جلیلالقدر بود.
درباره حمزهای که در نزدیک
شهر حله دفن شده اقوال مختلفی است.
از کسانیکه به دفنشدگان حمزة بن موسی (علیهالسّلام) در شهر حله
عراق، تصریح کردهاند، یکی علامه نسّابه
ابنطقطقی (متوفای ۷۰۹ ه. ق)، است که مینویسد:
«قبره بمشهد الغربات بالصدرین، رستاق من بلاد حلة المزیدیّه»
گویا ابنطقطقی در این قول، تنهاست، زیرا بیشتر علمای انساب و مورخان، این ادعا را رد کردهاند.
مرحوم علامه
سیدجعفر آل بحرالعلوم در کتاب
تحفة العالم فی شرح خطبة المعالم، مینویسد:
یوجد فی اطراف الحلّه مزار عظیم و له بقعة و سیعة و قبّة رفیعة تنسب الی حمزة ابن الامام موسی (علیهالسّلام) تزوره الناس و تنقل له الکرامات و لا اصل لهذا الشهره بل هو قبر حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن الحسن بن عبیدالله بن العباس بن امیرالمؤمنین. المکنی بابی یعلی ثقة جلیلالقدر.
مرحوم
سیدمهدی تفرشی نیز در کتاب
بدایع الانساب، درباره این مزار و شخصیت مدفون در آن، مینویسد:
حمزة بن
قاسم بن
علی بن
حمزة بن
حسن بن
عبیدالله بن
عباس بن علی (علیهالسّلام) در جزیرهای که
طایفه بنیزبید میباشند، مدفون و مزور است.
علامه
محمد حرزالدین در کتاب
مراقد المعارف، مینویسد: ابویعلی حمزة بن القاسم، نواده حضرت عباس بن امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، نزدیک روستای مزیدیّه که یکی از قرای حله فیحا و در جنوب آن نزد قبایل البوسلطان است، قرار دارد. بارگاه او، امروزه بسیار عالی و محل زیارت مردم است و حوائج خود را میطلبند و توسل در مرقدش نزد
خداوند مینمایند.
همچنین نویسنده در پاورقی همین کتاب، از کتاب
نزهة الحرمین چنین نقل میکند:
قبر ابویعلی حمزة بن قاسم، نوه حضرت عباس (علیهالسّلام) در اینجاست که ثقهای جلیلالقدر است و قبرش در جزیره جنوب شهر حله، بین
دجله و فرات است که مزارش، معروف میباشد. عربها میگویند که آنجا، قبر حمزه، پسر
امام موسی کاظم (علیهالسّلام) است. اما آنان اشتباه میکنند، زیرا سید مهدی قزوینی آشکار نموده که این قبر، متعلق به ابویعلی است. در کتاب
فلک النجاه سیدمهدی قزوینی، این مزار به حمزه ابویعلی بن القاسم معرفی شده و محل آن را نزدیک روستای مزیدیّه از توابع حله سیفیّه، نوشته شده است.
همچنین در رساله پدر شیخ علی، نوه مؤلف کتاب فلک النجاه، در قسمت قبرهای علمای در حله، نوشته است که ابویعلی حمزه، قبرش بسیار باشکوه است. بر آن، گنبدی محکم و مرتفع بنا نمودند و با کاشی فیروزهای، تزیین کردهاند. قبرش را صحن بزرگی احاطه کرده است که پر از زائر میباشد که در شب جمعه، افراد مریض و دردمند به آن مرقد، هجوم میآورند تا شفا بگیرند.
در سال ۱۳۲۹ ه. ق، ساختمان مرقدش بنا گردید و گنبدی که الآن بر سر مزار، موجود است، به اهتمام و سعی رئیس قبیله البوسلطان و بعضی از تاجران و سرشناسان آن منطقه، ساخته شده است. از جمله کسانی که سعی زیادی در احداث آن داشتهاند، جابر کریمی، مدیر ناحیه سید حمزه است که تاریخ این بنا را شیخ جاسم حلی در دو بیت، ضمن مدح جابر کریمی، چنین گفته است:
لا تلمنی علی وقوفی بباب •••• تتمنّی الاملاک لثم ثراها
هی باب الحمزه الفضل ارّخ ••• جابر الکسر بالخود بناها
سنه ۱۳۳۹ ه. ق.
مرحوم
شیخ عباس قمی (رحمه الله) نیز قبر موجود در حله را متعلق به حمزة بن موسی (علیهالسّلام) ندانسته و نوشته است:
ابویعلی حمزة بن القاسم... ثقه جلیلالقدر، کثیر الحدیث و صاحب تالیفات است و شیخ
تلعکبری، از او روایت میکند. قبر شریفش در مزیدیّه، از اعمال حله میباشد و در حکایت تشریف سیدالعلما و الفقها، آقا سیدمهدی قزوینی حلاوی به خدمت
حضرت صاحب الزمان (علیهالسّلام)، اشاره به این بزرگوار و مدفن او شد و حقیر، مجمل آن حکایت را در خاتمه
تحیّة الزائر شیخ مرحوم
محدث نوری که بهدست احقر تمام شد، ایراد نمودم و این مقام را گنجایش ذکرش نیست.
سیدعبدالرزاق کمونه نیز در کتاب
مشاهد العتره الطاهره، درباره این مزار مینویسد:
در اطراف حله، آرامگاههایی است که به
فرزندان ائمه (علیهمالسّلام) منسوب است، از جمله قبر حمزة بن قاسم که در محلی نزدیک قریه مزیدیّه، از اطراف حله سیفیّه، واقع است. این مطلب را سیدمهدی قزوینی در فلک النجاه، گفته است. اطراف حله، آرامگاه بزرگی وجود دارد که دارای بقعهای وسیع و گنبدی بلند است و به حمزة بن امام موسی کاظم (علیهالسّلام)، منسوب میباشد. مردم، به زیارت او میروند و کراماتی، برایش نقل میکنند. این شهرت، بیاساس است. بلکه او، حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن امیرمومنان (علیهالسّلام) است که کنیهاش، ابویعلی است. به گفته
سیدجعفر بحرالعلوم، وی مردی موثق و بزرگوار بوده است.
شیخ
ذبیح الله محلاتی نیز پس از ذکر نام و نسب شریف حمزه ابویعلی، مدفن او را در نزدیک شهر حله میداند.
حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس الشهید بن امام علی (علیهالسّلام)، مکنا به ابویعلی، از نوادههای قمر بنیهاشم حضرت ابیالفضل العباس (علیهالسّلام) است که با پنج واسطه، به آن جناب میرسد.
نجاشی، اقدم رجالیان، درباره حمزة بن قاسم مینویسد:
او مکنا به ابویعلی، مردی ثقه، جلیلالقدر و از اصحاب ما (امامیه) و کثیرالحدیث بوده است. او، صاحب کتابی میباشد که
شاگردان امام صادق (علیهالسّلام) و راویان از آن حضرت را در آن، گرد آورده و کتاب خوبی است و نیز کتاب توحید و کتاب زیارات و کتاب مناسک و کتاب رد بر محمد بن جعفر اسدی، از جمله تالیفات و تصنیفات اوست.
شیخ طوسی (رحمهالله) نیز در کتابش، در باب من لم یرو عنهم (علیهمالسّلام)، کسانی که
ائمه (علیهمالسّلام) را ندیدهاند، اما از آنان روایت میکنند، نام دو حمزة بن قاسم را بیان میکند که یکی، به نام حمزة بن القاسم العلوی و دیگری، حمزة بن القاسم با کنیه ابوعمرو هاشمی عباسی میباشد که تلعکبری از هر دوی آنان، روایت نقل نموده است. از اینرو صاحب کتاب
نقد الرّجال به قرینه روایت تلعکبری، آن دو را یک نفر دانسته است. اما چنین نظری، بعید میباشد، زیرا علوی، از
فرزندان امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و هاشمی، از نوادههای عباس، عموی پیامبرند.
نام وی، در بیشتر کتابهای رجالی و روایی
شیعه، به نیکی یاد شده است و مرحوم شیخ
آغا بزرگ طهرانی، از او به عنوان الشریف ابویعلی، صاحب کتاب یاد میکند.
مامقانی در کتاب رجال خود، پس از آنکه شرح حال وی را به تفصیل نگاشته و اقوال علما را درباره مدح و تجلیل وی آورده است، مینویسد: وی تا سال ۳۳۹ ه. ق، زنده بود.
مرحوم علامه محمد حرزالدین نیز مینویسد: «کان ابویعلی من علماء الامامیه الثقات الاجلاء و من مشایخ الاجازة و رواة الحدیث، ذکره علماء الرجال بکلّ ثناء و اطراء علیه بالعلم و الورع و الوثاقه»
ابویعلی حمزه از علمای بزرگ امامیه (شیعه) و از ثقات آنان بود. او از بزرگان اجازه و راوی حدیث، به شمار میآمد. علمای رجال از او، به نیکی یاد نموده و او را به علم و تقوا و وثاقت، وصف کردهاند.
مرحوم محدث نوری (رحمهالله) در کتاب
جنّة الماوی، در نقل حکایات کسانی که در
غیبت کبرا خدمت
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) مشرف شدهاند، از میرزا صالح،
فرزند ارشد آقا سید مهدی قزوینی (قدس سره) نقل میکند که پدرم گفت:
خبر داد والد ماجدم که ملازمت داشتم به بیرون رفتن بهسوی جزیرهای که در جنوب حله و بین دجله و فرات میباشد، جهت
ارشاد و هدایت عشیرههای بنی زبید به
مذهب تشیع، زیرا همه ایشان به
مذهب اهلسنت بودند و به برکت هدایت والد (رحمهالله) هم به سوی مذهب امامیه - ایّدهم الله- برگشتند و تاکنون به همان نحو باقی هستند و بالغ بر ده هزار تن میباشند.
در این جزیره، مزاری وجود دارد، معروف به قبر حمزة بن موسی (علیهالسّلام) و مردم او را زیارت کرده و کرامات بسیاری از او نقل مینمایند. اطراف آن امامزاده، قریهای مشتمل بر صد خانوار وجود دارد. هنگامی که من به جزیره میرفتم، از آنجا عبور میکردم و آن امامزاده را
زیارت نمینمودم، زیرا نزد من مسلّم بود که حضرت حمزه (علیهالسّلام)،
فرزند بلافصل امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) در
شهر ری، در جوار سید الکریم
حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسّلام) مدفون است. ازاینرو لذا اهمیتی به این بقعه و صاحب قبر آن نمیدادم.
پس یک بار بنابر عادت خود، از منزل بیرون رفتم و نزد آن قریه، مهمان بودم و اهل آن قریه از من خواستند که مرقد مذکور را زیارت کنم و من امتناع ورزیدم و به آنان گفتم: من مزاری را که نمیشناسم، زیارت نمیکنم به دلیل اعراض من از زیارت آن مزار، رغبت مردم به آن، کم شد.
آنگاه از نزد ایشان حرکت نمودم و شب را در قریه مزیدیّه، در خانه یکی از سادات آنجا ماندم. چون سحر شد، برای نافله شب برخاستم. وقتی از نماز فارغ شدم، به انتظار طلوع فجر نشستم، ناگاه سیدی بر من وارد شد که او را به صلاح و تقوا میشناختم و از سادات قریه مجاور بود. سلام کرد و نشست. گفت: «یا مولانا! دیروز مهمان اهل قریه امامزاده حمزه شدی و او را زیارت ننمودی؟» گفتم: آری!. فرمود: چرا؟ گفتم: من زیارت کسی را که نمیشناسم، نمیکنم. اعتقاد من این است که حمزه،
فرزند حضرت امام موسی کاظم (علیهالسّلام) در ری مدفون است. فرمود: رُبّ شُهرة لا اصل لها، چهبسا چیزهایی است که شهرت یافته، ولی اصلی ندارد. این قبر حمزه،
فرزند امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) نیست، هرچند چنین مشهور است. این قبر ابویعلی حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن ابیالفضل العباس بن امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است که یکی از علما و اهالی حدیث بود و علمای علم رجال هم در کتبشان از او یاد کرده و وی را به علم و ورع ستودهاند.
پیش خود گفتم: این مرد از عوام سادات است و از اهل علم و اطلاع بر علم رجال و حدیث نیست. شاید این کلام را از بعضی علما، آموخته است. پس برای مراقبت و اطلاع از طلوع فجر برخاستم و آن سید هم برخاست و رفت و من غفلت کردم که از او بپرسم این مطلب را از چه کسی فراگرفتهای. چون صبح شد و نماز صبح را خواندم، برای تعقیب نماز صبح نشستم، تا آنکه آفتاب طلوع کرد. چون همراه من چند جلد از کتب رجال بود، آنها را مطالعه کردم. دیدم بیان سید درست است و این بزرگوار، ابویعلی حمزة بن قاسم علوی میباشد.
صبح اهل قریه به دیدن من آمدند. سیدی شبیه سید یاد شده، میان آنها بود. به او گفتم: از شما متشکرم که سحر پیش من آمدی و مرا از قبر جناب حمزة بن قاسم علوی، خبر دادی! بگو ببینم این مطلب را از کجا گفتی و از چه کسی شنیدی؟
پس سید گفت: به خدا قسم! من پیش از این ساعت، نزد شما نیامدم و من شب گذشته، بیرون قریه بودم و شنیدم شما آمدهاید. پس امروز به زیارت شما مشرف شدم.
با این پیشامد، به اهل قریه گفتم: لازم شد که برگردم و جناب حمزه را زیارت کنم و من شکی ندارم، شخصی که هنگام سحر تشریف آورد، حضرت صاحبالامر (عجّلاللهفرجهالشریف) بود.
چون در این واقعه،
حضرت صاحبالامر (عجّلاللهفرجهالشریف)، مدفون بودن حضرت حمزة بن موسی (علیهالسّلام) را در ری نفی نکرده و نیز از اقوال دیگر علما که به تفصیل بیان خواهد شد، ثابت میشود که این بزرگوار، نوه
حضرت عباس بن علی (علیهالسّلام) میباشد و مزار مشهور در شهر ری از حضرت حمزة بن موسی (علیهالسّلام) است و باید از او تجلیل و تکریم کرد و او را با قصد قربة الیالله، زیارت نمود.
زیارتگاههای عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، برگرفته از مقاله «آستان حمزة بن قاسم» ج۲، ص۱۲۵.