اماله (تجوید)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِماله، اصطلاحی در صرف عربی،
تجوید و
قرائات ، به معنای میل دادن فتحه به کسره و
الف به یاء، برای آسانی تلفظ کلمات می باشد که به مناسبت در باب
صلات آمده است.
اِماله از دیدگاه زبانشناسی، پدیدهای است از نوع فرآیندهای واجی، و آن همگونسازی مصوّت یک هجا با مصوت هجای دیگر است، برای پیاپی آمدن یا نزدیکی آن دو به یکدیگر. از دیرباز اهل فن با تعبیراتی چون «تجانس اصوات»،
«تجانسصوت»،
و «تناسب دو صوت» یا «مشاکلت اصوات»،
از آن یاد میکردهاند.
حوزه اصلی اینگونه تغییرات آوایی، لهجهها و گویشهاست، اما در زبان فصیح و معیار نیز جایی دارند؛ چنانکه زبانشناسان کهن «فتح» (ترک اماله) را به عنوان گویش اهل
حجاز ، و اماله را به عنوان گویش اهل
نجد (تمیم، اسد و قیس) میشناختهاند.
«فتح» را اصطلاحاً «نصب» و «تفخیم»، و «اماله» را «کسر» نیز مینامند.
اماله هرگاه به طور مطلق مطرح شود، منظور «اماله کبری»، یا به تعبیر دیگر «اماله محضه» و «اماله شدیده» است، به معنای میل دادن و نزدیک گردانیدن مصوت بلند الف (آ) و کشاندن آن به سوی مصوت بلند یاء (ای) که آن را اصطلاحاً «کَسر»، «بَطح» و «اِضجاع» نیز میگویند.
«اماله صغری» یا «اماله متوسطه» عبارت از تبدیل صدای الف به یک مصوت مرکب تلفیق شده از دو صدای «آ» و «ای» است که آن را «تقلیل» یا «بین اللفظین» (بینبین) یا «ترقیق» نیز میگویند.
نوع دیگر اماله، نزدیک گردانیدن صدای فتحه است به کسره، در ادای کلماتی که مقتضیات اماله در آنها موجود، و موانع اماله در آنها مفقود باشد.
بیشتر صرفشناسان این نوع اماله را فرع بر اماله الفها میدانند.
از نحوه بیان برخی دیگر از علمای
صرف و نحو عربی چنین برمیآید که به عکس، اماله فتحه به کسره را اصل دانسته، و اماله الف به یاء را فرع بر آن قلمداد کردهاند.
سیبویه اماله را همانند «ادغام» (ه م) پدیدهای میداند که به وسیله آن حرفی را به حرف دیگر نزدیک میگردانند، تا آسانتر بر زبان جاری شود.
علمای صرف معمولاً موجبات و مقتضیات اماله را در ۶ مورد میدانند: ۱. وجود کسره پیش یا پس از الف، ۲. وجود یاء پیش یا پس از الف، ۳. الف منقلب از یاء، ۴. الف منقلب از واو، ۵. وجود کسره در یکی از صیغههای صرفی فعل، ۶. اماله به سبب اماله قبلی.
این نکته بسیار حائز اهمیت است که حکم اماله در همه جا «جواز» است، نه «وجوب»؛ یعنی در همه مواردی که علمای
صرف ،
تجوید و
قرائات ، اماله را پیشنهاد کردهاند، میتوان همه را به فتح و تفخیم نیز ادا کرد؛ زیرا تفخیم یک پدیده اصلی، و اماله یک پدیده عارضی است.
رعایت آنچه عالمان علم تجوید برای نیکو شدن
قرائت قرآن بیان کرده اند، مانند اماله در قرائت
نماز،
واجب نیست.
پدیده زبانی اماله، با همان کمّ و کیفی که در حوزه صرف و نحو عربی داشت، به متون تجویدی نیز راه یافت، و با امثله قرآنی تطبیق گردید؛ اما در علم قرائات به این اندازه بسنده نگردید و برای این دستاورد صرفی - تجویدی سر فصلی تازه گشوده شد و مبحث اماله در
علم قرائات حیات و نشاطی تازه یافت؛ چنانکه شاخصترین کتابهای مستقل را در این باب مقریان بزرگ و متخصصان فنون قرائات همچون
ابن مهران (د ۳۸۱ق)، مقری مشهور
خراسان و
ابن قاصح عذری (د ۸۰۱ق) شارح شاطبیه نوشتهاند.
از میان قُراء،
ابن کثیر قاری اهل مکه، حتی یک مورد هم در سراسر
قرآن کریم اماله را اعمال نکرده است و
ابن مُحَیصن و نیز
ابوجعفر مدنی چندان گرایشی به اماله نداشتهاند
اما
کسایی ، قاری مشهور
بغداد ، و
حمزه کوفی و
خلف بغدادی بیش از دیگر قاریان مشهور در قرائتشان به اماله گراییدهاند
لازم است یادآوری شود که به رغم رواج اماله در زبان فصیح
عربی ، و وفور مواضع آن در قرائات مشهور، برخی از قاریان به موجب حدیث نبوی: «نَزَل القرآن بالتفخیم» یا: «نَزَل القرآن بالتثقیل و التفخیم»، از صدر اسلام، اماله را ناخوشایند و
مکروه میدانستهاند؛ هرچند علمای
قرآن با ۵ دلیل، استناد آنان را به
حدیث نبوی یاد شده نپذیرفتهاند.
از سوی دیگر، در قرن اخیر، اماله را در رسمالخط عربی با افزودن حرف «ی» در آخر کلمه در کتابت نشان میدهند و امروزه، در نسخههای چاپی، گاه با گذاشتن علامت الف مقصوره زیر حرفی که باید اماله شود، آنرا مشخص میگردانند.
(۱)
ابن بنا، احمد، اتحاف فضلاء البشر، به کوشش شعبان محمداسماعیل، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۲)
ابن جزری، محمد، النشر، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، المکتبة التجاریه.
(۳)
ابن جنی، عثمان، اللمع فی العربیة، به کوشش حامد مؤمن، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۴)
ابن سراج، محمد، الاصول فی النحو، به کوشش عبدالحسین فتلی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۵)
ابن قاصح، علی، سراج القاری´ المبتدی´، بیروت، دارالفکر.
(۶)
ابن مجاهد، احمد، السبعة فی القراءات، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۱۹م.
(۷)
ابن مهران، احمد، المبسوط، به کوشش سبیع حمزه حاکمی، دمشق، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
(۸)
ابن هشام، عبدالله، اوضح المسالک، بیروت، دارالکتب العربیه.
(۹)
ابن یعیش، یعیش، شرح المفصل، بیروت، عالمالکتب.
(۱۰) ابوعمرودانی، عثمان، التیسیر، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۵م.
(۱۱) اشمونی، علی، شرح علی الفیة
ابن مالک، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه.
(۱۲) زمخشری، محمود، المفصل فی النحو، لایپزیگ، ۱۸۷۹م.
(۱۳) سیبویه، عمرو، الکتاب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۱۴) سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۵) صالح، صبحی، دراسات فی فقه اللغة، بیروت، ۱۹۷۳م.
(۱۶) نیشابوری، حسن، شرح نظّام فی الصرف، تهران، ۱۲۸۳ق.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «إماله»، ج۱۰، شماره۳۹۰۶. فرهنگ فقه اهل بیت علیهم السلام جلد۱، صفحه۶۷۷.