• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الم (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: الم.


الم: (الم)
«الم» در آغاز ۲۹ سوره از سوره‌هاى قرآن با حروف مقطعه بر خورد مى‌كنيم و چنان كه از نامش پيداست اين حروف حروفى بريده از هم به نظر مى‌رسد و كلمۀ مفهومى را ظاهر نمى‌سازد.
حروف مقطعه قرآن هميشه جزء كلمات اسرار آميز قرآن محسوب مى‌شده، و مفسران براى آن تفسيرهاى متعددى ذکر كرده‌اند، و با گذشت زمان و تحقيقات جديد دانشمندان تفسيرهاى تازه‌اى براى آن پيدا مى‌شود.
جالب اين‌كه در هيچ یک از تواريخ نديده‌ايم كه عرب جاهلى و مشركان وجود حروف مقطعه را در آغاز بسيارى از سوره‌هاى قرآن بر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) خرده بگيرند، و آن را وسيله‌اى براى استهزاء و سخريه قرار دهند، و اين خود مى‌رساند كه گويا آن‌ها نيز از اسرار وجود حروف مقطعه كاملا بى‌خبر نبوده‌اند.



به موردی از کاربرد «الم» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - الم (آیه ۱ سوره بقره)

(الم) «الم

۱.۲ - الم در المیزان و مجمع‌البیان


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: مفسرين- قدماء و متاخرين- در تفسير حروف مقطعات اختلاف كرده‌اند، و صاحب مجمع البیان، مرحوم طبرسی در تفسیر خود يازده قول از آن‌ها در معناى آن نقل كرده.
• اين حروف از متشابهات قرآن است كه خدای سبحان علم به آن را به خود اختصاص داده، و در ذيل آیه هفتم از سوره آل عمران فرموده: تاويل متشابهات را جز خدا كسى نمى‌داند.
• هر يک از اين حروف مقطعه نام سوره‌اى است كه در آغازش قرار دارد.
• اين حروف اسمايى هستند براى مجموع قرآن.
• مراد از اين حروف اين‌ است كه بر اسماء خداى تعالى دلالت كنند. پس معناى‌ (الم) أنا اللَّه اعلم، و معناى‌ (المر) أنا اللَّه اعلم و أرى، و معناى‌ (المص) انا اللَّه اعلم و افضل مى‌باشد. و در حروف‌ (كهيعص) كاف از کافی و هاء از هادی و ياء از حکیم و عين از علیم و صاد از صادق گرفته شده.
و حروفى كه از اسماء خدا گرفته شده طرز گرفته شدنش مختلف است، بعضى از حروف از اول نام خدا گرفته شده- مانند كاف كه از كافى است- و بعضى از وسط گرفته شده- مانند ياء كه از حكيم است- و بعضى از آخر گرفته شده- مانند ميم كه از اعلم گرفته شده.
• اين حروف اسمايى از خداست اما مقطعه و بريده كه اگر از مردم كسى بتواند آن‌ها را آن‌طور كه بايد تركيب كند به اسم اعظم خدا دست يافته، همان‌طور كه از تركيب‌ (الر) و (حم) و (ن الرَّحْمنُ) درست مى‌شود، و همچنين ساير حروف. چيزى كه هست ما انسان‌ها قادر بر تركيب آن نيستيم. اين معنی از سعید بن جبیر روايت شده.
• اين حروف سوگندهايى است كه خداى تعالى خورده، و مثل اين‌كه خداوند به اين حرف سوگند مى‌خورد بر اين‌كه قرآن كلام او است. و اصولا حروف الفباء داراى شرافتى هستند، چون با همين حروف است كه كتب آسمانى و اسماء حسناى خدا و صفات علياى او، و ريشه لغت‌هاى امت‌هاى مختلف درست مى‌شود.
• اين حروف اشاراتى است به نعمت‌هاى خدا و بلاهاى او و مدت زندگى اقوام و عمر و اجلشان.
• مراد از اين حروف اين است كه اشاره كند به اين‌كه امت اسلام تا آخر دهر باقى مى‌ماند و منقرض نمى‌شود، حساب جمل هم كه نوعى محاسبه است بر اين معنا دلالت دارد.
• مراد از اين حروف همان حروف الفباء است، چيزى كه هست با ذكر نام بعضى از آن‌ها از ذكر بقيه بى‌نياز بوده، در حقيقت خواسته است بفرمايد: اين قرآن از الفباء تركيب شده.
• اين حروف به منظور ساكت كردن كفار در ابتداى سوره‌هاى قرار گرفته چون مشركين به يک‌ديگر سفارش مى‌كردند مبادا به قرآن گوش دهيد، و هر جا كسى قرآن مى‌خواند سر و صدا بلند كنيد تا صوت قرآن در بين صوت‌هاى نامربوط گم شود قرآن اين جريان را در آيه‌ (لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ) حكايت فرموده. و گاهى مى‌شد كه در هنگام شنيدن صوت قرآن سوت مى‌زدند، و بسا مى‌شد کف مى‌زدند، و بسا مى‌شد صداهاى دسته جمعى در مى‌آوردند تا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در خواندن آن دچار اشتباه سازند، لذا خداى تعالى در آغاز بعضى از سوره‌هاى قرآن اين حروف را نازل كرد تا آن رجاله‌ها را ساكت كند، چون وقتى اين حروف را مى‌شنيدند به نظرشان عجيب و غريب مى‌آمد و به آن گوش فرا داده در باره‌اش فكر مى‌كردند، و همين اشتغالشان به آن حروف از جار و جنجال بازشان مى‌داشت، و در نتيجه صداى قرآن به گوششان مى‌رسيد.
• اين حروف از قبيل شمردن حروف الفباء است مى‌خواهد بفهماند كه اين قرآنى كه تمامى شما مردم عرب را از آوردن مثلش عاجز كرده از جنس همين حروفى است كه مدام با آن محاوره و گفتگو مى‌كنيد و در خطبه‌ها و كلمات خود به كار مى‌بنديد، بايد از اينكه نمى‌توانيد مثل آن را بياوريد، بفهميد كه اين كلام از ناحيه خداى تعالى است، و اگر در چند جا و چند سوره اين حروف تكرار شده، براى اين بوده كه همه جا محكمى برهان را به رخ كفار بكشد. اين تفسير از قطرب روايت شده، و ابو مسلم اصفهانی هم همين وجه را اختيار كرده، و بعضى از مفسرين قرون أخير نيز بدان تمايل كرده‌اند.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌ ط-دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۶۱.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲.    
۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۶.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۵۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۲.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «الم»، ج۱، ص۷۵.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره بقره | لغات قرآن




جعبه ابزار