المطالع البدریة فی المنازل الرومیة (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
المطالع البدریة فی المنازل الرومیة، تالیف
بدرالدین محمد غزی عامری (متوفی ۹۸۴ ق) از
علمای شافعی، که در
ذی الحجه ۹۴۰ ق به اتمام رسیده است. این کتاب که سفرنامهای با
نثر عربی مسجع است و مملو از
اقتباسات شعری و انواع
محسنات بدیعی است، نمونه جالبی از
ادب آمیخته به
جغرافیا است. سفر او با انگیزه دادخواهی بر
سلطان قسطنطنیه آغاز شده است.
سفرنامه در دو بخش تدوین شده است:
سفر به قسطنطنیه و بازگشت به
وطن. شرح وقایع سفر به گونه سلسله وار میباشد. وی شهرها و رودها و حتی رباطها را یک به یک با نثری
مسجع و همراه با
مبالغه و توصیفات موزون نام برده است و به تناسب ابیاتی از شعرای دیگر و یا سرودهای خود را ذکر میکند. ذکر اشعار به حدی است که در برخی از اوراق قصیدههای مفصلی از
غزی در پاسخ به اشعار مشایخ و بزرگان آمده است، که به هنرنمایی شبیه تر است.
این اثر مانند سایر سفرنامههای مغرب به لحاظ جغرافیایی به معنای عام مطالب بسیار دارد. غزی در خلال اقامتش در قسطنطنیه وقایع و اتفاقاتی را مشاهده کرده، به خوبی گزارش کرده است. همچنین به جهت ذکر اعلام
ادبا،
علما، اعیان و امرایی که در طول سفرش با آنها برخورد کرده است، و برخی از این اسامی تنها در این کتاب از آنها نام برده شده، دارای اهمیت است. نسبت به عصری که موسوم به انحطاط فکری و فرهنگی بوده، اثری ادبی با ساختاری محکم به شمار میرود. توجه به مسایل جغرافیایی از یک
مسافر و سفرنامه، از نخستین و بدیهیترین امور قابل انتظار است و اگر در این مورد، غفلتی صورت گیرد، جای پرسش است و لذا در وصف اماکن و
مساجد و آبادیهایی که بر آنها گذر کرده، به تفصیل سخن گفته است. بسیاری از اماکنی را که ذکر کرده است، کسانی؛ مانند
ابن بطوطه و
خیاری و
کبریت که به روم سفر کردهاند، نیاوردهاند.
غزی که شخصیتی علمی بوده است مصاحب خود را در سفرش کتابهای مفید میداند و در صبحگاه ۱۸ رمضان سال ۹۳۶ ق با
بدرقه گروهی از اصحابش سفر را از
دمشق آغاز میکند. اولین مکانی که او گزارش کرده، روستایی به نام دمر است. او پس از توصیفات ادیبانه از این روستا، بردی را که از این روستا میگذرد و در آن زمان بزرگترین رود
شام بوده است و روستاهای بسیاری را سیراب میکرده است با عباراتی
مسجع به توصیف مینشیند. وی پس از آن یک به یک روستاها و مناطقی را بر آنها گذر میکند: خان الفندق، صرغایا، بعلبک، راس العین و... را شرح میدهد تا به شهر حمص میرسد. وی در این شهر از
مسجد جامع بزرگ این شهر که
خالد بن ولید در آن مدفون است، دیدن میکند. او از شکلی که بر در
مسجد ترسیم شده به عنوان یکی از عجایب نام میبرد. نصف بالای این در به شکل
انسان و نیمه دیگر آن به صورت
عقرب بوده است. از روی آن تصویر با گل داغ میسازند و در
آب میاندازند، اگر عقرب گزیده از آن بنوشد، بهبود مییابد. وی به این عمل اهل حمص با دیده تردید مینگرد و آن را حماقت مینامد و پس از آن به موارد دیگری نیز اشاره میکند.
در بخش دیگری از سفرنامه به شهر حماة میپردازد. از مکانهای این شهر،
آرامگاه شیخ
عبدالقادر گیلانی (متوفی ۵۶۱ ق) یکی از بزرگان
متصوفه را ذکر کرده و به او و ذریه اش که در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام میکند. وی با دو تن از
ذریه شیخ که از آنها با عنوان
عابد کامل
عارف بالله نام میبرد، ملاقات میکند و مورد استقبال گرم آنها قرار میگیرد. این مطلب حکایت از گرایش نویسنده به
تصوف دارد.
معره شهر دیگری است که گذشته آن را دارای سابقه درخشان علمی و فرهنگی میداند و
زین الدین بن الوردی مؤلف
بهجت الحاوی از بزرگان این خطه میداند. وضعیت علمی و فرهنگی آن شهر در زمان خود را بسیار ناهنجار تصویر میکند و جانشین
فقها و اهل علم آن شهر را
سفیهان و جهال مینامد. او در ادامه به دو اثر خود: الدر النضید فی ادب المفید و المستفید و البرهان الناهض فی نیة استباحة الوطی ء للحائض کرده است.
گزارش آداب و رسوم مردم و شیوه برگزاری مراسمات مذهبی، از بخشهای مورد توجه سفرنامه است. نویسنده در شهر قونیه مراسم و تصاویری را میبیند و از آنها با تعبیر منکر یاد کرده و به
خداوند پناه میبرد. وی چنین گزارش کرده که در این شهر بنایی رفیع وجود دارد که در آن فقیهی
حنفی مشهور به ملا خنکار مدفون است. در روزهای
جمعه در این مکان برنامهای همراه با نواختن
دف و
مزمار برگزار میشود. اطراف این بنا را نیز دیوار قدیمی و عظیمی احاطه کرده است که بر روی آن اشخاص و اشباحی طراحی شده و بر بعضی از درهای آن تصاویر انسان حک شده است. از دیگر گزارشات کتاب، نحوه برگزاری
نماز جمعه در شهر قرا حصار است که برخی افعال آن با
سنت نبوی مخالف است؛ به عنوان مثال: خواندن خطبهها با آواز و نغمه سرایی، عدم اتکا بر
شمشیر و کوبیدن با پا بر پلههای منبر همراه با برخواستن و نشستن از جمله این کارها بوده است.
از مهمترین بخشهای سفرنامه، توصیف مراکز علمی و مساجد و بناهای قسطنطنیه است. غزی عظمت و شکوه این شهر تاریخی را به درستی درک و همچون نقاشی هنرمند به زیبایی، به تصویر میکشد. مسجد اعظم ایاصوفیا که در سال ۳۲۰ م توسط قسطنطین بنا شده و در سال ۸۵۷ ق توسط سلطان محمد فاتح به مسجد جامع تبدیل شد، از اماکنی است که نویسنده را سخت متحیر کرده است.
غزی در لابلای گزارشاتی که از شهرهای مختلف میدهد و اکرام و مبالغههایی که در معرفی عالمان
اهل سنت انجام میدهد، عقاید و افکار خود را نیز در قالب اخبار و حکایتها بیان میکند؛ به عنوان نمونه در صفحه ۱۹۳
چنین آورده است که از ابن عدلان شیخ
شافعیه سؤال شد که هل الافضل ابوبکرام علی؟ او در پاسخ گفت:
علی افضل القرابة و
ابوبکر افضل الصحابة. غزی این گونه پاسخ گویی او را حمل بر
تقیه کرده و میگوید که او در مکانی بوده که امکان تصریح به
مذهب اهل سنت برای او وجود نداشته است. این تحلیل غزی با دیدگاه اهل سنت که همواره
شیعه را به خاطر اعتقاد به تقیه تخطئه کرده و آن را نوعی فریب کاری میداند، در
تعارض است. شاید او نیز مانند برخی از بزرگان اهل سنت تقیه را قبول داشته است. وی همچنین
صحابی پیامبر بودن را بر قرابت با آن حضرت برتری میدهد که با احادیثی مانند
ذوی القربی در تعارض است. نکتهای که همواره در مطالعه سفرنامهها باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که نویسنده با چه دیدگاه و تفکری وقایع و اتفاقات را تحلیل کرده است و از چه عواملی متاثر بوده است.
به هر حال این عالم شافعی در قسطنطنیه مورد اکرام و توجه قرار میگیرد و پس از مدتی اقامت در روم و بازدید از مناطق دیگری، قصد
وطن کرده و در ۲۶
ذی الحجه ۹۴۰ ق به دمشق وارد میشود.
محقق کتاب مهدی عید الرواضیة سه نسخه خطی کتاب را مقابله کرده و اختلافات آنها را در پاورقی متذکر شده و مواضع، اماکن، اصطلاحات و الفاظ مشکل را نیز با ارجاع به مصادر جغرافیایی و لغوی توضیح داده است. وی همچنین مقدمه مفیدی بر کتاب نوشته است.
۱- مصادر و مراجع تحقیق ۲- اعلام ۳- اماکن ۴- محتوا
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.