• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی»، نوشته‌ای مستقل و مفصل به زبان عربی که مذهب محی الدین بن عربی را مورد بررسی قرار داده است.



«القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی»، نوشته‌ای مستقل و مفصل به زبان عربی ، از آثار نویسنده ناآشنای معاصر، شیخ محسن قاسم طهرانی از شاگردان علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی است که مذهب محی الدین بن عربی (۵۶۰- ۶۳۸ ق)را مورد بررسی قرار داده و سرانجام بنا بر نظر خودش، گرایش او به تشیع به معنایی خاص را به اثبات رسانده است. مقصود مؤلف از این تشیع همان مطلبی است که تحت عنوان جدید و نظریه متناقض نمای «تسنن دوازده امامی» از آن یاد می‌شود.
«تسنن دوازده امامی»، آمیزه‌ای از تشیع و تسنن است و به کسانی اطلاق می‌شود که از نظر علمی و اعتقادی و همچنین از نظر عملی و فقهی همانندی‌هایی با سنیان داشتند و همان طور که در تاریخ آمده، سنیان دوازده امامی با آنکه امامت و عصمت دوازده امام را پذیرفته بودند، ولی از خلفای سه گانه نیز کاملا دفاع کرده و آنان را خلیفه رسول الله می‌شمردند
[۱] تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم، ج۲، ص۷۲۵- ۷۲۸.

نویسنده، نگارش و حروف چینی و مقابله مجلد اول این اثر را در تاریخ ۲۷ رمضان ۱۴۲۳ ق، در مدرسه امام باقر علیه‌السّلام که آن را آیت‌الله شیخ حسین وحید خراسانی در قم تاسیس کرده، به پایان رسانده است
[۲] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۵۰۰.
ولی از زمان و مکان و ویژگی‌های نگارش مجلد دوم، خبری در دست نیست.


این کتاب در دو مجلد فراهم آمده است و مجلد اولش دو جزء دارد، ولی مجلد دوم هنوز منتشر نشده است. جزء اول مجلد اول، دارای ۳ فصل است:
۱. پدیده تسنن دوازده امامی و ارتباطش با محی الدین بن عربی ؛
۲. پدیده تشیع در بین شاگردان و روایت کنندگان از ابن عربی؛
۳. پدیده تشیع در عارفان معاصر و همانندان سلوکی ابن عربی.
در جزء دوم مجلد اول نیز سه فصل ذیل آمده است:
۴. تصریح شخصیت‌های سنی به تشیع ابن عربی؛
۵. تصریح شخصیت‌های شیعی به تشیع ابن عربی؛
۶. ثنای شخصیت‌های شیعی بر ابن عربی.


نویسنده در فصل اول، نخست، مطرح کرده است که «تسنن دوازده امامی» به معنای «پیروی از یکی از مذاهب فقهی چهارگانه همراه با پذیرش امامت دوازده امام»، موضوعی بس شگفت آور، ولی واقعی و تاریخی است که برخی از شخصیت‌های علمی در زندگی خود، معتقد و عامل به آن بوده‌اند و بعد افزوده است اولین کسی که اصطلاح «تسنن دوازده امامی» را به کار برده، مرحوم استاد محمدتقی دانش پژوه در کتاب « فرهنگ ایران زمین » بوده و پس از وی، استاد رسول جعفریان در کتاب « تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم هجری » از او تبعیت کرده است.
نویسنده، این مطلب را یادآوری کرده است که شهر « حلب » از مراکز تشیع دوازده امامی بوده و ابن عربی هم به آنجا رفت وآمد می‌کرده و گاه در آنجا توقف داشته و در همان جا کتاب « التجلیات الالهیة » را نوشته است. نویسنده، اعتقاد دارد که بررسی شخصیت‌هایی که گرایش «تسنن دوازده امامی» داشتند، تحقیقی گسترده و نیازمند نگارش چند کتاب است، ولی او کوشیده است که اسامی شخصیت‌هایی با این گرایش را ذکر کند و نقش تاریخی «تسنن دوازده امامی» در تاسیس دولت‌های کوچک شیعی مانند سربداران در سبزوار و مشعشعیان در خوزستان و... قبل از دولت بزرگ شیعه در عهد صفویه را بیان کند و همچنین تاثیر آن در تاسیس امپراطوری شیعی صفوی را آشکار سازد. نویسنده بر آن است که تجربه تاریخی ثابت کرده است که ایجاد فضای باز برای تصوف و شخصیت‌های آن به رشد پدیده تسنن دوازده امامی می‌انجامد و همین گرایش تسنن دوازده امامی پلی به سوی تشیع دوازده امامی و سرانجام تاسیس حکومت‌های شیعی می‌شود و این تجربه تاریخی کاملا منطبق با این نگرش منطقی است که تشیع، زادگاه و مادر تصوف است و هر چیزی به اصلش بازمی گردد، پس تصوف نیز به تشیع بازمی گردد.
نویسنده، اعتقاد دارد که اسناد اولیه این پدیده «تسنن دوازده امامی» به نیمه قرن هفتم برمی گردد و ادعای پیدایش آن قبل از این زمان در نزد پژوهشگران ثابت نشده است. تسنن دوازده امامی بر کسی صدق می‌کند که سنی است، ولی دو ویژگی دارد:
۱. به ولایت تکوینی امامان دوازده گانه - علیه‌السّلام- اعتقاد دارد و اینکه آنان به قله کمال انسانی رسیده‌اند و جانشینان خدا بر روی زمین و اوصیای رسول خدا هستند و آنان افزون بر اینکه به مقصد اعلی و فنای فی الله و بقای بالله رسیده‌اند، از دیگران به خلافت ظاهری سزاوارترند؛
۲. علاوه بر این، اعتقاد دارد که امام مهدی موعود - عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف- که در احادیث آمده، هم اکنون زنده و غایب از انظار است.
در نتیجه اگر شخص سنی یکی از این دو ویژگی را نداشته باشد، از زمره سنیان دوازده امامی خارج می‌شود و کسی که اعتقادش به این دو موضوع ثابت نشده باشد، او را سنی دوازده امامی نمی‌نامیم؛ هرچند که در باره امامان دوازده گانه علیه‌السّلام صدها کتاب نوشته و در فضیلت آنان هزارها روایت نقل کرده باشد؛ زیرا او فقط سنی دوستدار اهل بیت -علیه‌السّلام -است که این گونه افراد در بین اهل سنت فراوانند. به همین جهت، با آنکه محقق ایرانی ، استاد محمدتقی دانش پژوه، صریحا چهار تن از شخصیت‌های قرن ششم به نام‌های ابن الشادی و حفصکی و ابن الخشاب و جنابذی را دارای گرایش «تسنن دوازده امامی» شمرده، ولی به نظر می‌رسد که این نسبت صحیح نیست و آنان سنی دوازده امامی نیستند. پس پدیده «تسنن دوازده امامی» در قرن ششم مطرح نبوده و سابقه‌ای نداشته و از قرن هفتم به بعد پیدا شده است
[۳] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۲۶- ۳۰.
(همان، ). بنابراین «تسنن دوازده امامی»، پدیده‌ای التقاطی و آمیخته‌ای شگفت از تشیع و تسنن است که در طول تاریخ اسلام در بین برخی از شخصیت‌های علمی و فرهنگی مانند فضل بن روزبهان خنجی و ابن عربی جلوه گر شده است.


در فصل دوم، نویسنده، پدیده مزبور را در بین ۱۳ نفر از شاگردان و راویان محی الدین بن عربی، مانند صدرالدین قونوی ، عفیف الدین تلمسانی ، قاضی محی الدین بن الزکی ، کمال الدین ابوالقاسم مشهور به ابن العدیم حلبی و عبدالله بن محمود بن مودود موصلی معروف به مجدالدین بلدچی ، مطرح و بررسی کرده است. او بر آن است که کنکاش در باره مذهب و اندیشه شاگردان، همواره پنجره‌ای به سوی شناسایی گرایش مذهبی استاد است، به ویژه اگر شاگردان در موضوع بس مهم و سرنوشت ساز عرفان و سیروسلوک ، او را انتخاب کرده باشند.
[۴] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۳۸۹.



در فصل سوم، نویسنده، پدیده یادشده را در بین عارفان معاصر ابن عربی و همانندان معنوی و سلوکی او، مانند سعدالدین حموئی ، ابن فارض مصری ، شیخ شهاب الدین سهروردی بغدادی ، جلال الدین محمد مولوی و ملک ظاهر ایوبی ، بررسی کرده است. نویسنده، نتیجه می‌گیرد که رسمیت یافتن تشیع در ایران در دولت ایلخانی، موضوعی طبیعی و تدریجی بود و هرگز ناگهانی و تصادفی نبود که یک باره و بدون مقدمه اتفاق افتاده باشد، بلکه زمینه‌ها و ریشه‌هایی تاریخی داشت که عمده اش به مسئله «گرایش صوفیان آن زمان به تشیع » و اعتقاد آنان به ولایت دوازده امام علیه‌السّلام بازمی گردد؛ هرچند که گرایش عملی آنان به مذاهب چهارگانه فقهی شافعی ، حنفی ، مالکی و حنبلی بود. بنابراین، نقش شخصیت‌های دینی و سیاسی صوفیان را در نشر و گسترش اندیشه‌های شیعی و ارتباطشان با اندیشمندان شیعی را نباید فراموش کرد و به همین جهت، علامه حلی که سلطان محمد خدابنده به طور رسمی به دست او تشیع را برگزید، تنها حلقه تاثیرگذار در این مسئله نبود، بلکه او حلقه پایانی قضیه بود که تشیع را در ایران رسمیت بخشید. پس می‌توان گفت تاریخ نشان داده است که همواره «تصوف شیعی»، راه را برای «تشیع رسمی» می‌گشاید و بر سختی‌ها و مشکلات غلبه پیدا می‌کند
[۵] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۳۷۹.



در فصل چهارم، نویسنده، تصریح یازده تن از عالمان سنی، مانند قطب الدین یونینی ، ابن تیمیه ، ابن کثیر دمشقی ، شمس الدین ذهبی ، شیخ عبدالله یافعی ، ابن خلدون ، ابن حجر عسقلانی ، شیخ عبدالوهاب شعرانی ، احمد امین مصری ، دکتر حسن ابراهیم حسن و سید محمدطاهر هاشمی برزنجی را در باره گرایش شیعی ابن عربی ذکر کرده است. در نظر برخی از این دانشمندان سنی مذهب، مانند احمد امین مصری ، صوفیه به تشیع پیوستند و این ارتباط، محکم شد و یکی از اعتقاداتی که از آن مذهب گرفتند، عقیده به مهدی موعود بود که آن را در قالبی جدید ریختند و به نام «قطب» نامیدند که ستون آسمان و زمین است و تدبیر امور به دست اوست. ابن عربی در « الفتوحات المکیة » گفته است که آنان دوازده نقیب هستند که نه کم می‌شوند و نه زیاد و...
[۶] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۷۷- ۷۸.



در فصل پنجم، نویسنده، نظر ۲۵ نفر از اندیشمندان شیعی، مانند احمد بن فهد حلی ، سید محمد نوربخش ، علامه جلال الدین دوانی ، قاضی نورالله شوشتری ، شیخ بهائی ، صدرالمتالهین ، قاضی سعید قمی ، ابوالحسن جلوه ، آیت‌الله شیخ محمدعلی شاه آبادی ، شیخ آقابزرگ تهرانی ، آیت‌الله حسن حسن زاده آملی ، دکتر سید حسین نصر و دکتر کامل مصطفی شبیبی را در باره تشیع محی الدین بن عربی بیان کرده است. بنا بر گزارش نویسنده، آیت‌الله شیخ نصرالله شاه آبادی از پدرش آیت‌الله شی خ محمدعلی شاه آبادی نقل قول کرده است که او اعتقاد داشت و بر این مطلب اصرار می‌ورزید که محی الدین، گرایش به مذهب تشیع داشته است. آیت‌الله شیخ محمدعلی شاه آبادی همچنین به استدلال برخی از پژوهشگران تاریخ تصوف که در آن بر اساس مکاشفه‌ای که ابن عربی در آغاز کتاب فتوحات مکیه نقل کرده، بر تسنن او استدلال می‌کنند، پاسخ داده و مناقشه کرده و آن را مردود شمرده است.
[۷] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۰۷.

نویسنده با نقل مطالبی از اندیشوران مذکور، مانند این مطلب از دکتر سید حسین نصر : «محی الدین از لحاظ شریعت ، سنی شناخته شده است، ولی کتابی در باره دوازده امام نوشته است که عرفای شیعه به آن کمال توجه را دارند و در فتوحات (فصل ۳۶۶) از مهدی و شرایط بازگشت وی به صورتی سخن گفته که با منابع شیعه مطابقت دارد» سه
[۸] حکیم مسلمان، ص۲۱۳.
، کوشیده است که ارتباط مذهبی محی الدین با تشیع و گرایش او به شیعیان را تایید و تثبیت کند.
همچنین، نویسنده می‌گوید: «استادم آیت‌الله سید محمدحسین حسینی تهرانی از استادش سید هاشم حداد نقل کرده است که آیت‌الله سید علی قاضی ، از بزرگ‌ترین عارفان معاصر و استاد علامه طباطبایی ، اهتمام زیادی به محی الدین و کتاب فتوحات مکیه داشت و می‌گفت که ابن عربی از کاملان بود و در فتوحات او شواهد و ادله گوناگونی وجود دارد که او شیعه بوده است و در آن کتاب مطلب زیادی هست که اصول قطعی اهل سنت را نقض می‌کند. آیت‌الله قاضی معتقد بوده است که محال است کسی به مرحله کمال برسد، ولی حقیقت ولایت را شهود نکرده باشد»
[۹] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۱۴- ۲۱۵.



در فصل ششم، نویسنده، مدح و ثنای بیست نفر از دانشمندان مهم شیعی، مانند عبدالرزاق کاشانی ، سید حیدر آملی ، آقا علی مدرس تهرانی ، سید صدرالدین صدر ، شیخ محمدحسین فاضل تونی ، علامه سید محمدحسین طباطبایی ، امام خمینی ، استاد شهید مطهری ، سید جلال الدین آشتیانی و استاد عبدالله جوادی آملی را در باره محی الدین بن عربی ذکر کرده است.
[۱۰] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۹۹-۴۹۹.

نویسنده، از عارف شیعی سید حیدر آملی که بر « فصوص الحکم »، شرح مبسوطی به نام « نص النصوص » نوشته، در باره فضیلت ابن عربی و ولایتمداری او و ارزش کتاب « فصوص الحکم » و « فتوحات مکیه » مطالبی را نقل کرده و آورده است که: «وی خوابی را که ابن عربی در آغاز فصوص در مورد دیدار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و دستور نگارش کتاب نقل کرده، مطابق واقع شمرده و تایید کرده و بلکه منکران آن را محجوب و گرفتار توهمات و خیالات شمرده است)
[۱۱] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.

مؤلف همچنین از تاج الدین حسین خوارزمی ، شارح «فصوص الحکم» به زبان فارسی ، نقل کرده است که او محی الدین بن عربی را شیخ کامل مکمل، قطب العارفین و امام الموحدین و وارث الانبیاء و المرسلین و زنده کننده حق و ملت و دین شمرده است.
[۱۲] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۴۲۶.

نویسنده، از استاد خودش علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی نقل کرده است که روش و عادت صدرالمتالهین شیرازی این بود که وقتی مطلبی از ابن عربی ذکر می‌کرد نام او را با نهایت عظمت و تجلیل می‌آورد، ولی آنگاه که مطلبی از بوعلی سینا می‌آورد، معمولی و با تعابیری مثل «برخی از فیلسوفان» از او یاد می‌کند؛ گویی که ابن سینا برای او چندان ارزش و عظمتی ندارد.
[۱۳] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۴۸۸.

و سرانجام، نویسنده بر آن است که نظر عالمان شیعی در باره مذهب ابن عربی بسیار مختلف است؛ مثلا بعضی او را سنی دوازده امامی شمرده‌اند و برخی دیگر مانند سید حیدر آملی با آنکه او را از واصلان به قله‌های کمال می‌شمارند، ولی در تشیع او مناقشه می‌کنند و برخی دیگر مانند استاد شهید مطهری او را سنی متعصب می‌دانند
[۱۴] مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۴، ص۹۴۴.
و درعین حال، علم و مقام والای او را با صراحت می‌ستایند و برخی نیز مانند علامه سید محمدحسین طباطبایی در باره تعیین گرایش مذهبی او مطلبی نگفته‌اند.
[۱۵] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۹۳- ۲۹۴ .
، ولی نویسنده خودش عقیده دارد که نسبت‌هایی چون سنی متعصب که در گفتار استاد شهید مطهری آمده و... در باره ابن عربی، روا و ثابت شده نیست
[۱۶] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۴۸۲.
و او واقعا شیعه به معنایی خاص؛ یعنی «سنی دوازده امامی» است.
[۱۷] القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۵-۱۱.



فهرست مطالب هر جزئی در آغاز همان جزء ذکر شده است. پاورقی‌ها به ذکر منابع مطالب منقول اختصاص یافته است. کتاب، در دو جلد منتشر شده است. بر روی جلد، نام مؤلف به صورت «الشیخ قاسم الطهرانی» نوشته شده، ولی در پایان کتاب (همان، ج۲، ص۵۰۰) به صورت « محسن قاسم الطهرانی » آمده است. به نظر می‌رسد محسن نام مؤلف و قاسم نام پدر اوست و کلمه «ابن» به قرینه، حذف شده است و نویسنده در روی جلد به احترام پدر و برای ابراز محبت به او نام وی را نوشته و از ذکر اسم خودش خودداری کرده است؛ بنابراین، نام کامل نویسنده محسن قاسم طهرانی است؛ یعنی محسن تهرانی که فرزند قاسم است.


۱. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، محسن قاسم الطهرانی، دارالمحجة البیضاء، بیروت ۱۴۲۴ ق.
۲. تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم، رسول جعفریان، انتشارات انصاریان، چاپ اول ۱۳۷۵ ش، (۲ جلد).
۳. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، مرتضی مطهری، تهران انتشارات صدرا، چاپ چهارم ۱۳۷۷ ش.


۱. تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم، ج۲، ص۷۲۵- ۷۲۸.
۲. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۵۰۰.
۳. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۲۶- ۳۰.
۴. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۳۸۹.
۵. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۳۷۹.
۶. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۷۷- ۷۸.
۷. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۰۷.
۸. حکیم مسلمان، ص۲۱۳.
۹. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۱۴- ۲۱۵.
۱۰. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۹۹-۴۹۹.
۱۱. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.
۱۲. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۱، ص۴۲۶.
۱۳. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۴۸۸.
۱۴. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۴، ص۹۴۴.
۱۵. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۲۹۳- ۲۹۴ .
۱۶. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۴۸۲.
۱۷. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محی الدین ابن العربی، ج۲، ص۵-۱۱.



نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور).


رده‌های این صفحه : کتاب شناسی




جعبه ابزار