• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الحاکمیة فی الإسلام (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کتاب « الحاكمية في الإسلام» اثرى ارزش‌مند از آية الله سید محمد مهدی موسوی خلخالی است كه آن را به زبان عربی و در سال ۱۳۵۹ ش مطابق با ۱۴۰۰ ق تأليف نموده است. اين كتاب در بر گيرنده موضوعات مهمى حول مسئله حکومت اسلامی و ولایت فقیه مى‌باشد كه بعدها نيز به فارسى ترجمه گرديده است.




كتاب داراى مقدمه‌اى مفصل از سوى جناب آقاى مرتضی حکمی مى‌باشد كه اصل حكومت و شگردهاى شریعت اسلامى در باره اين امر مهم تبيين گرديده است، سپس تصويرى از جانب جناب آقاى سید علی بحر العلوم آمده كه ايشان نيز اشاراتى به نياز جامعه انسانى به حكومت نموده كه همراه با ادله‌اى از كتاب و سنت مى‌باشد و نهايتا خود مؤلف مقدمه‌اى نوشته‌اند كه توضيحش خواهد آمد.
مطالب كتاب در هفت فصل بيان شده‌اند كه فصل اول در باره اركان حكومت و انواع آن مى‌باشد. فصل دوم در مورد حكومت اسلامى بوده و فصل سوم به بررسى حكومت اوصيا و ولايت ائمه اهل بيت عليهم السلام پرداخته است. فصل چهارم مراحل و هنگامه ولايت فقيه را تبيين نموده و در فصل پنجم جايگاه ولايت فقيه در قانون اساسى نمايان گرديده است. فصل ششم به بررسى محدوده ولايت فقيه در موضوعات پرداخته و در آخرين فصل مفهوم جمهورى اسلامى مورد تحقيق و بررسى واقع شده است.
[۱] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۹ .




ايشان در مقدمه خود ابتدا بعد از حمد و ثناى الهى و سلام و صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت مطهرش علیهم السلام ، حكومت را در زمان خود در دنيا به دو نوع اصلى تقسيم نموده است: نوع اول حكومت‌هاى مادّى كه از هوى و هوس‌هاى بشرى آكنده گرديده و نوع دوم حكومت‌هاى الهى كه انبيا اقامه كننده اصلى آن حكومت‌ها بوده‌اند; اين حكومت‌ها براى هدايت جوامع بشرى بوده‌اند. از اين دو بايد اولى را باطل دانست، زيرا چنين حكومت‌هايى با توجه به اسناد مسلم تاريخى، اساس و شالوده وجوديشان بر مبناى ماديات و اميال نفسانى و فردى و گروهى استوار بوده و هدفى جز خودپرستى نداشته‌اند و طبعا نمى‌توانسته‌اند فطرت حقيقت جوى انسانى را قانع ساخته و راه سعادت واقعى را براى انسان روشن سازند.
ايشان در ادامه به واگذارى حكومت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله به امیر المؤمنین علیه السلام سخن گفته و اين سير روشن را توسط مخالفين از مسير خارج شده مى‌داند. نهايتا با ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام است كه حكومت حقه الهى به جايگاه اصلى خود بازگشته و دوباره حكومت عدل الهى بر جهان و جهانيان سايه گستر خواهد شد. در امروزه جهان نيز اين حكومت ولايت فقيه است كه تحقق بخش اين مسير روشن بوده و بشر را به طريق هدايت رهنمون مى‌كند.
[۲] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۱۴ .


۲.۱ - انواع و اركان حكومت‌ها

فصل اول: مؤلف در فصل اول راجع به انواع و اركان حكومت‌ها سخن گفته است. ايشان در تعريف حكومت مى‌فرمايد: حكومت عبارت است از سلطه نظم دهنده اجتماع و در مصطلح امروزى حكومت به مجموعه مركب از قدرت‌هاى سه گانه تشريع، تنفيذ و قضا گفته مى‌شود. ايشان در ادامه به اين سه مجموعه پرداخته و تك تك آنها را تعريف مى‌نمايد.
تقسيم ديگر ايشان در مورد حكومت‌ها و نسبت آنها در خضوع به قانون مى‌باشد كه به دو دسته حكومت قانونى; يعنى حكومتى كه پاى‌بند قانون است و تمام قواى حكومت در مقابل قانون خضوع دارند و حكومت ديكتاتورى و استبدادى كه در واقع سلطه‌اى فوق قانون است، بلكه متكى به اراده شخص يا گروه معيّن است.
مؤلف حكومت‌ها را از لحاظ منشأ قدرت و مركز سلطه نيز در تقسيم‌هايى دسته بندى مى‌كند. ابتدا تقسيم سه‌گانه مشهور كه عبارت است از: حكومت جمهورى; يعنى حكومتى كه تمام ملّت يا قسمتى مسئول اجراى قوانين كشور مى‌باشد.
نوع دوم حكومت مشروطه است; يعنى حكومتى كه حاكم يك نفر است ولى تحت سلطه قوانين ثابت و معيّن قرار گرفته است.
نوع سوم حكومت استبدادى است; يعنى حكومتى كه يك نفر به تنهايى بدون قانون حكومت كند و امور را بر اساس اميال و هوا و هوس خود رتق و فتق كند. حكومت‌ها به لحاظ حاكم يك تقسيم بندى پنج‌گانه هم دارند كه عبارتند از: حكومت فردى، حكومت گروه‌هاى خاص، حكومت ملّى، حكومت جمعى و حکومت دموكراسى يا مردم سالارى.
[۳] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص ۷۷.


۲.۲ - حكومت اسلام ومراحل ده‌گانه

فصل دوم: در فصل دوم حكومت اسلام يا حكومت خدا و مراحل ده‌گانه آن مورد بررسى مى‌باشد. آياتى از قرآن کریم بر حكومت خداوند صحّه گذارده‌اند كه آيات ۵۷ و ۶۲ انعام از آن جمله مى‌باشند.
ايشان حق حاكميت را از آن خدا مى‌داند و دلايل خود را در اين زمينه به صراحت ارائه نموده است. ايشان بشر را فقط به عنوان خلیفه خداوند در حكومت بر مردم قلمداد كرده و انجام اين كار; يعنى تشكيل حكومت را بر صالحان امرى ضرورى مى‌شمارد. مشكل حکومت اسلامی هم مطلب ديگرى است كه نويسنده در موردش مباحثى را مطرح كرده است، اما نظام حكومت اسلامى بعد از اثبات اصل آن در قالب سه قوه مقننه، مجريه و قضائيه عنوان بعدى كتاب است. اين اجمال حكومت اسلامى است كه در نگاه دقيق‌تر از تفصيل ديگرى برخوردار است; اين تفصيل عبارت است از چهار قوه و دو شور. چهار قوه عبارتند از: قوه مقننه يا همان مجلس شورا در بعد قانون گذارى، قوه مجریّه به سرپرستى رئيس جمهور، قوه مجريّه الهى; يعنى ولایت امر در مرحله تأييد رئيس جمهور و قوه قضائیه . اما دو شور عبارتند از: شور ملى; يعنى شور مردمى مجلس شورا در بعد نظر خواهى و شور النّبى يا شور رهبرى. ايشان در ادامه از آيه ۱۵۱ سوره آل عمران كه ابتداى آن با« و شاورهم في الأمر...» آغاز مى‌شود، نكاتى را قابل استفاده مى‌دانند كه از آن جمله مى‌توان به زعامت سياسى پيامبر صلى الله عليه و آله، حق شور در برابر حق طاعت و حق تصميم نهايى و محفوظ بودن آن براى رهبر اشاره كرد.
اما برنامه حكومت اسلامى چيست؟ مؤلف در اين زمينه عهدنامه امير المؤمنين عليه السلام را به مالک اشتر بهترين راهنما معرفى كرده و نكاتى را از آن در همين راستا استخراج نموده است كه تفصيلش در كتاب آمده است.
ايشان در باره حكومت اسلامى و رابطه‌اش با ولايت نيز به تفصيل سخن گفته و توضيحاتى راجع به ولایت تشریعی و ولایت تکوینی در همين زمينه ارائه كرده است. مؤلف قبل از اينكه وارد بحث از ولايت گردد، تفصيل نكاتى را لازم مى‌داند كه عبارتند از: ولايت در لغت، ولايت در منابع اسلامى، ولايت در اصطلاح فقهى و تفكيك ميان حق و ولايت. بعد وارد مراحل ده‌گانه ولايت معصوم عليه السلام مى‌شود كه از مهم‌ترين مباحث كتاب است.
اولين ولايت ائمه در تبلیغ و بيان احكام متبلور است كه براى نمونه آيه ۵۴ سوره نور مى‌فرمايد:« و ما على الرسول إلاّ البلاغ المبين». ولايت بعدى ولايت تفویض يا سلطه تشریع است; بدين معنا كه پيامبر صلى الله عليه و آله و به تبع ايشان ائمه عليهم السلام از طرف خداوند اجازه دارند طبق صلاح‌ديد خود در احكام تصرفاتى را اعمال كنند. ولايت قضا ، ولايت اجراى حدود و تعزيرات، ولايت اطاعت در اوامر شرعى، ولايت اطاعت در اوامر عرفى، ولايت تصرف در اموال و نفوس و در امور اجتماعى و سياسى، ولايت اذن يا نظارت در امور اجتماعى، ولايت امر يا زعامت سياسى مذهبى و ولايت امامت يا پيشوايى مذهبى. نتيجه‌اى كه ايشان از مباحث فوق به دست مى‌آورد اين است كه رهبر سياسى- مذهبى، داراى دو سمت امامت و ولايت امر مى‌باشد. ولايت و حكومت اوصيا و اهل بيت، آخرين بحث مؤلف در اين قسمت مى‌باشد كه در واقع پاسخ‌هايى به اعتقادات اهل سنت است.
[۸] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۱۲۳ .


۲.۳ - ولايت فقيه ومراحل ده‌گانه‌

فصل سوم: مؤلف در فصل سوم مراحل ده‌گانه‌اى را هم براى ولايت فقيه ترسيم نموده كه عبارتند از: ولايت فتوا ، ولايت قضا، ولايت در اجراى حدود و تعزیرات ، ولايت اطاعت در اوامر شرعى، ولايت در موضوعات، ولايت تصرف در اموال و نفوس يا در امور اجتماعى و سياسى، ولايت اذن يا نظارت، ولايت زعامت يا حكومت، ولايت امامت يا رهبرى و ولايت در امور حسبيّه يا همان كارهاى ضرورى. ايشان در مقدمه بحث براى آشنايى خوانندگان با خطوط كلى بحث مطالبى را در آشنايى با فقيه و ولايت مطرح مى‌نمايد كه براى تفهيم مطالب بسيار مفيد است.
[۹] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۳۰۵ .


۲.۴ - جايگاه ولى فقيه در قانون اساسى

فصل چهارم: چهارمين فصل كتاب به بررسى جايگاه ولی فقیه در قانون اساسى پرداخته است. ايشان ابتدا دو مفهوم از قانون را ارائه داده كه عبارتند از: قانون تكوينى يا همان قانون طبيعت و قانون تشريعى. ايشان از نوع تدوين قانون در ايران و جهان سخن گفته و قانون اساسى جمهوری اسلامی و رابطه‌اش را با ولايت فقيه مورد ارزيابى قرار داده است.
[۱۰] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۳۲۹ .


۲.۵ - ولايت فقيه در موضوعات خاص

فصل پنجم: مؤلف در پنجمين فصل كتابش ولايت فقيه در موضوعات خاص را تبيين نموده است كه عبارتند از: ولايت فقيه بر صغير، ولايت فقيه بر مجنون و سفيه، ولايت فقيه بر مغمى عليه يا بى‌هوس و مست، ولايت فقيه بر مفلس، ولايت فقيه بر غايب، ولايت فقيه بر ممتنع، ولايت فقيه بر ميّت، ولايت فقيه بر نصب وصی يا ناظر و ولايت فقيه بر نصب امین در رهن. ايشان در اين قسمت با تقسيم ولايت فقيه به ولايت خاص و ولايت عام كه منظور از ولايت خاص را ولایت بر امور ده‌گانه فوق الذكر مى‌داند.
[۱۱] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۷۱۷ .


۲.۶ - مفهوم جمهورى اسلامى

فصل ششم در بررسى مفهوم جمهورى اسلامى است كه ابتدا به بررسى دو مفهوم تركيبى حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى پرداخته سپس با بيان مفهوم انتخاب در جهان امروز و مفهوم بيعت در اسلام كه عبارت است از پذيرش فقهاى منصوب، بيعت با امام يا امامت جمهورى، بيعت با رسول خدا صلی الله علیه و آله يا تشكيل حكومت اسلامى و عهد و ميثاق با خدا يا تشكيل جامعه توحيدى. در نتيجه‌گيرى از بحث دين اسلام، نوع حكومت آن را بيان‌گر يك نوع آزادى مى‌داند كه از مفهوم بیعت به دست مى‌آيد.
[۱۲] الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۸۱۷ .



۱. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۹ .
۲. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۱۴ .
۳. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص ۷۷.
۴. سوره انعام، آیه ۵۷.    
۵. سوره انعام، آیه ۶۲.    
۶. سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.    
۷. سوره نور، آیه ۵۴.    
۸. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۱۲۳ .
۹. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۳۰۵ .
۱۰. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۳۲۹ .
۱۱. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۷۱۷ .
۱۲. الحاكمية في الإسلام، سيد محمد مهدى موسوى خلخالى، ج۱، ص۸۱۷ .



نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.






جعبه ابزار