اقدامات امام سجاد برای زنده نگاه داشتن یاد عاشورا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام سجاد (علیهالسّلام) و اهل بیت
امام حسین (علیهالسّلام)، پس از
واقعه کربلا با بکارگیری روشهایی بـه ظاهر غیر سیاسی، در قالب حرکتی فرهنگی و معنوی، موجب شدند تا یاد و خاطره واقعه
عاشورا و مصائب اهل بیت در تاریخ ثبت شود و راه و هدف
امام حسین (علیهالسّلام) از
تحریف و وارونه سازی محفوظ بماند و پیام آن به درستی به جامعه منتقل شود. اگر اقدامات تبلیغی
امام سجاد (علیهالسّلام) نبود، عاملان
بنی امیه سعی میکردند تا اهداف نهضت حسینی را وارونه نمایش دهند؛ لذا
امام سجاد برای تداوم مبارزه و پاسداشت نهضت حسینی و زنده نگاه داشتن یاد عاشورا، تلاش کردند و دست به فعالیتهایی زدند که مهمترین آن اقدامات عبارتنداز: تبیین حقیقت قیام در قالب
خطبهها و سخنرانیها، موضعگیری منفی در مقابل دستگاه
خلافت، سوگواری و گریههای
امام سجاد در رثای شهدای کربلا، تشویق مردم به گریه کردن بر مصائب
امام حسین و اهل بیت ایشان و
زیارت مرقد مطهر امام حسین (علیهالسّلام).
پس از
واقعه عاشورا،
اهل بیت و به ویژه
امام سجاد (علیهالسّلام) بار رسالتی بزرگ را به دوش میکشیدند. آنان میبایست نهضت عاشورا را زنده نگاه میداشتند و از زحمات و مصیبتهایی که در راه دفاع از مبانی اصیل
اسلام، متحمـل شـده بودند، بهـره بـرداری میکردند. با توجه به خفقان شدیدی که پس از فاجعه عاشورا بر فضای جامعـه حـاکم بود و وحشتی که در دلهای مردم
عراق و
حجاز افتاده بود، هرگونه فعالیتی برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آن قیام سترگ و به ثمر رساندن اهداف آن، کاری بس دشـوارمی نمود. از این رو
امام سجاد (علیهالسلام) با تمام توان کوشیدند تا در هر موقعیتی حقیقت قیام کربلا را به تمام مردم بشناسانند و از سوی دیگر نقاب از چهره دروغین بنیامیه بردارند. بر همین اساس ایشان پس از بازگشت به
مدینه، با بهره گیری از شیوههای آرام و بی تنش، اما بنیادی، برای دستیابی به هدف کوشیدند؛ با این حال، از اقداماتی که موجب حساسیت دستگاه
خلافت میشد و بهانهای برای محـو دستاوردهای نهضت حسینی و فرهنگ
تشیع به دست آنان میداد، پرهیز میکردند. با دقت در سخنان نقل شده از
امام سجاد در آستانه ورود به مدینه، میبینیم که
امـام اگر چـه مـصائب، دشواریها و غمهای وصف ناپذیر خود را با مردم در میان میگذارد
و شهادت مظلومانه
حسین (علیهالسّلام) و اسارت غم انگیز خود و همراهانش را مطرح میکنـد، بـه صـراحت نامی از حکومت، و به ویژه
یزید، به میان نمیآورد. با این حال مردم هم به روشنی در مییافتند که حکومت یزیـد عامـل اصلی فاجعه کربلا بوده است و بر امویان
لعن و
نفرین میفرستادند. بنابراین
امام با روشهایی بـه ظاهر غیر سیاسی، در قالب حرکتی فرهنگی و معنوی، برای تداوم مبارزه و پاسداشت نهضت حسینی، تلاش کردند و دست به فعالیتهایی زدند که در ادامه به مهمترین آن اقدامات اشاره میکنیم.
دستگاه خلافت اموی همواره میکوشید که قیام
امام حسین را قیامی بر ضـد خلیفه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جلوه دهد که سرکوب آن، حق و وظیفه دستگاه خلافت بوده است؛ از این رو بعد از بازگشت اهل بیت به مدینه، امویان همه توان خود را به کار گرفتند تا این حماسه را، به دست فراموشی بسپارند. در مقابل، اهل بیت که به این نقشه شوم دشمن پی برده بودند، عزم خود را جزم کردند تا با تمام توان، قیام خونین حسینی را زنده نگاه دارند.
سعی و تلاش
بنیامیه بر این قرار گرفته بود تا
امام (علیهالسلام) را فردی خارجی معرفی کنند که در
عراق ضد خلیفه مسلمین ـ
یزید ـ شورش کرده است و میخواهد مردم را به نافرمانی خلیفه وادار ساخته، امت اسلام را از هم پراکنده سازد؛ ازاینرو جهت رسوخ دادن این اندیشه در اذهان عناصر نادان کوشیدند تا
امام (علیهالسلام) را فردی دروغگو معرفی کنند.
امام سجاد (علیهالسلام) با اطلاع از این نقشه شوم دشمن، با تمام توان کوشیدند تا در سخنرانیها و احتجاجات خود، از سویی
حسین (علیهالسلام) و حقیقت
قیام را به تمام مردم بشناسانند و از سوی دیگر نقاب از چهره دروغین بنیامیه بردارند و به مردم ثابت کنند که حسین (علیهالسلام) نه فردی شورشی و عصیانگر که برای متفرق کردن
مسلمانان سر به
طغیان نهاده، بلکه او پسر دختر رسول خداست اسرای اهل بیت در مواضع متعدد بارها انتساب خود را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اظهار میکردند و بدین طریق اذهان مردم را متوجه جایگاه رفیع خود میکردند.
که برای
امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدش
قیام کرده است.
خطبه امام سجاد در کوفه، بر سرزنش کوفیان و توجه دادن آنان به بزرگی گناهی که مرتکب شده بودند، تکیه داشت، تا وجـدانهای خفته کوفیان را بیدار کنند.
امام سجاد (علیهالسّلام) با سخنان خود، جنایات ضدانسانی یزید و مزدوران او را به مردم گوشزد کرد، تا از جعل و تحریف حـوادث به نفع
بنی امیه در آینده جلوگیری کند. همچنین عواقب خیانت و پیمان شکنی کوفیان را یادآور شدند
و چه بسا همین سخنان بود که کوفیان را بر آن داشت تا در سالهای بعـد بـا قیـام هـای
توابین و
مختار، همراه شوند. از سوی دیگر بیش از نیمی از
خطبـه امـام سـجاد (علیهالسّلام) در شـام، بیان فضایل امیر مؤمنان (علیهالسّلام) اسـت.
پس از شنیدن این سخنان بـود کـه شـامیان فهمیدنـدایـن اسیران، خویشاوندان رسـول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اهل
قبله و متعهـد بـه اسـلام، و برترین مسلماناناند و کشتن آنهـا هـیـچ دلیـل موجهی نداشته است. در حقیقت
امام سجاد (علیهالسّلام) با سخنان خود، پردههای
تزویر و فریب بنی امیه را، کـه سـالهـا بـرای استحکام حکومت خود در شام کشیده بودند، کنار زد و تبلیغات آنان را نقش بر آب کرد و رهبران واقعی را به مردم شناساند. همچنین
امـام بـا بیـان زیبا و مؤثر خـود، اهـل مدینه را به برپایی عـزا و ماتم فراخواند. آنان هرچند اصل جنایت کربلا را بـه اجـمـال شنیده بودند، هنـوز بـه عمق فاجعه و جزئیات آن پی نبرده بودند؛ از این رو لازم بود عمق فاجعـه برای آنها شکافته شود.
خطبهای که
امام سجاد در بدو ورود کاروان اهل بیت به مدینه ایراد فرمودند
زمینهساز تحولی عظیم در مردم مدینه نسبت به امویان گردید، به نحوی که پس از گذشت مدتی کوتاه شهر مدینه در «واقعه حرّه» بر ضدّ یزید قیام کرد.
اگرچه
امام سجاد (علیهالسّلام) در مدینه از حرکتهای انقلابی و بهانه ساز به نفع خلافت پرهیز میکرد، هیچ گاه ظالمان را هم تایید نکرد و همواره تا جایی که میتوانست در مقابـل حاکمان ستمگر مخالفت مینمود؛ یکی از موضع گیریهای مخالفت جویانه
امام سجاد (علیهالسّلام)، که موجب زنده نگاه داشتن یاد عاشورا و سست شدن پایه های حکومت اموی گردید، تشویق مردم به
امر به معروف و نهی از منکر در برابر حاکمان ستمگر، با رعایت شرایط
تقیه، در مواقع لزوم است. این امر از سویی، جباریت حاکمان اموی و از دیگر سو، راهکار مخالفت با آنان را به
مخاطبان میفهماند.
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرمود: «کسی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کند، همانند کسی است که کتاب خدا (
قرآن) را پشت سر افکنـده است و بدان اعتقادی ندارد؛ مگر اینکه در شرایط تقیه ویژهای به سر برد». گفتند: منظور از تقیه ویژه چیست؟
امام فرمود: «این است که جباری ستیزه جو، انسان را تهدید کند و یا عمل به وظیفه، موجب سرکشی آن جبار شود».
این مبارزه سیاسی زمانی آشکارتر میشود که
امام با صراحت همکاری کنندگان با حاکمان ظالم را بی دین معرفی میکند و میفرماید: «وای بر ملتی که فرمان الهی را گردن ننهد و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کند. کسی که شعار
توحید را بر زبان آورد و لا اله الا الله بگوید، ادعا و اقرار او به آسمان راه نمییابد، مگر زمانی که سخن و اقرار خود را با عمل شایسته کامل کند، و کسی که در خدمت و اطاعـت ظـالـم درآید، در حقیقت دین ندارد...».
یکی از راههای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره قیام خونین حسینی، برپایی
مجالس سوگواری، عزاداری علنی و گریه بر شهدای کربلا بود که
نوعی حرکت سیاسی در مخالفت با حکومت اموی و افشاگری بر ضد آنها محسوب میشد؛ زیرا وقتی شخصی چون
امام سجاد (علیهالسّلام) با آن عظمت و مقام گریه میکرد، کسانی که شاهد آن گریهها بودند و علت آن را میدانستند، طبعاً حادثه کربلا و مظلومیت اهل بیت و هتاکی و ستمگری خاندان اموی در خاطرشان تداعی میشد و اگر سبب آن را نمیدانستند، این پرسش مهم در ذهنشان نقش میبست که چرا علی بن الحسین (علیهالسّلام) با این درجه و مقام، چنین گریه میکند؟ روشندلان آگاه، دیر یا زود به این نتیجه میرسیدند که او تنها برای از دست دادن عزیزانش گریه نمیکند؛ زیرا میداند مرگ حق است و رسیدن به مقام قرب الهی و در جوار حق بودن، آرزوی هر بنده صالح خداست. پس گریه او علاوه بر جنبه عاطفی، میتواند علت دیگری نیز داشته باشد و آن زنده نگاه داشتن حماسهای بزرگ، برای دستیابی به هدفی بزرگ تر، یعنی احیای اسلام و اصلاح جامعهای است که در بند انحرافات و اسیر حاکمان ناصالح و غاصب است؛ هدفی که حسین بن علی (علیهالسّلام) برای آن به
شهادت رسیده است.
اگر چه همه بازماندگان
بنیهاشم و اهل بیت توجه ویژهای به اقامه عزاداری و گریه بر شهدای کربلا داشتند؛ اما مام
سجاد (علیهالسّلام)، به این امر مهم اهتمام خاصی داشتند تا جایی که در برخی گزارشات آمده است که علیرغم
صبر بی نهایت و بردباری غیر قابل توصیف، مصیبت کربلا بر ایشان بسیار گران بود:
«قَد رُوِیَ عَن مَولانا زَینِ العابِدینَ (علیهالسّلام) ـ وهُو ذُو الحِلمِ الَّذی لا یَبلُغُ الوَصفُ الَیهِ ـ انَّهُ کانَ کَثیرَ البُکاءِ لِتِلکَ البَلوی، عَظیمَ البَثِّ وَالشَّکوی.»؛ «از مولایمان
امام زین العابدین (علیهالسّلام) روایت شده که هر چند ایشان، چنان بردبار بود که قابل توصیف نیست، ولی برای آن مصیبت، بسیار گریان و بسیار شِکوه گر بود.»
در گزارش دیگری چنین آمده است:
«عن زرارة عن ابی عبد اللّه الصادق ـ فی ذِکرِ بُکاءِ الاِمامِ زَینِ العابِدینَ علیه: کانَ جَدّی اذا ذَکَرَهُ بَکی حَتّی تَملَاَ عَیناهُ لِحیَتَهُ، وحَتّی یَبکِیَ لِبُکائِهِ رَحمَةً لَهُ مَن رَآهُ.»؛ «ایشان هرگاه به یاد حسین (علیهالسّلام) که میافتاد، میگریست، تا این که اشک، چشمان و محاسنش را خیس میکرد، تا جایی که هر کس ایشان را میدید، از سرِ ترحّم، به گریه او میگریست.»
در منابع حدیثی شیعه از ایشان بعنوان یکی از بکائین (زیاد گریهکنندگان) نام برده شده است؛
«البَکّاؤونَ خَمسَةٌ: آدَمُ، ویَعقوبُ، ویوسُفُ علیهم السلام، وفاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، وعَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام...»؛ «آنان که بسیار گریستند، پنج نفرند:
آدم (علیهالسّلام)،
یعقوب (علیهالسّلام)،
یوسف (علیهالسّلام)،
فاطمه دختر محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
علی بن الحسین (علیهالسّلام)...».
که به مدت بیست
یا چهل سال
و در برخی تعابیر تا انتهای عمر مبارکشان بر مصائب
امام حسین (علیهالسلام) گریستند.
امام سجاد (علیهالسّلام) از هر موقعیتی برای یادآوری و زنده نگاه داشتن یاد کربلا و عمق فاجعه عاشورا استفاده مینمودند. بنابر نقل منابع ایشان در هنگام نوشیدن
آب و تناول
افطار و هنگام دیدن سر
عمر بن سعد،
با تذکر مصیبت کربلا اشک ریختند. به یقین گریههای
امام سجاد ریشههای عاطفی داشت و شاهدان آن حادثه دردناک، هرگز آن را فراموش نمیکردند؛ اما این رفتار
امام و تکرار و استمرار آن، پیوسته یاد فاجعه کربلا و حماسه عاشورا را زنده نگاه میداشت و اجازه نمیداد که ظلم و جنایت حاکمان اموی فراموش شود.
امام سجاد (علیهالسّلام) علاوه بر گریه و سوگواری، برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره عاشـورا، اقدامات دیگری نیز انجام میداد. برای مثال مردم را به گریه کردن و گریاندن برای
امام حسین و مصائب اهل بیت تشویق میکرد و میفرمود: «هر مؤمنی که برای کشته شدن
امام حسین (علیهالسّلام) گریه کند، به طوری که اشکهایش بر گونه اش جاری شود،
خداوند او را سالیان طولانی در غرفههای
بهشت جای میدهد، و هرکس به سبب مصیبتهایی که دشمنان بر سر ما آورده انـد، اشکهایش بر گونه اش جاری شود، خداوند او را در جایگاه صدق و راستی مسکن میدهد، و هر مؤمنی که در راه ما رنجی بکشد و از تلخی و سختی آن رنج، اشکش بر گونههایش جاری شود، خداوند رنج را از او دور میکند و در قیامت از خشم خود و آتش دوزخ ایمنش میکند.»
بدین ترتیب
امام، پیوندی روحی و معنوی میان مردم و اهل بیت برقرار میکرد تا همواره راه آنها را ادامه دهند.
امام سجاد (علیهالسّلام) و همچنین مردم را برای
زیارت امام حسین (علیهالسّلام) تشویق میکرد.
ابوحمزه ثمالی از
امام سجاد (علیهالسّلام) درباره
زیارت مرقد مطهر امام حسین (علیهالسّلام) پرسید.
امـام در جواب او فرمود: «او را هر روز زیارت کن و اگر نمیتوانی هر
جمعه، و اگر نمـی تـوانی هر ماه، که اگر این کار را نکردی، حق رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را خوار و سبک شمردهای».
امام سجاد (علیهالسّلام) همچنین برای زنان بنیهاشم غذا فراهم میکرد تا بتوانند به سوگواری بپردازند.
برقی با سند خود روایت کرده است که پس از شهادت
امام حسین (علیهالسّلام)، زنـان بنیهاشم لباسهای سیاه و پشمینه پوشیدند و از سرما و گرما شکوه نمیکردند و
امـام سجاد (علیهالسّلام) در زمان سوگواریهایشان برای ایشان غذا تهیه میکرد.
شهادت
امام حسین (علیهالسّلام) حتی به صورت شعار هم، روی نگین
انگشتر امام سجاد نقش بسته بود.
امام سجاد انگشتر پدرش را به دست داشت
و روی انگشتر خود نیز این جمله را حک کرده بود: «قاتل حسین بن علی (علیهالسّلام) بی آبرو و بدبخت است».
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۷۳-۱۷۵.