• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعراب بدوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اعراب بدوی به عرب‌های صحرانشین، اطلاق شده و دارای ویژگی‌های خاصی نسبت به منطقه خود می‌باشند.



"عرب" واژه‌ای است که برای کلیه عرب‌ها اعم از شهرنشین (حضری) و بدوی (صحرانشین) به کار می‌رود، اما واژه "اعراب" تنها به عرب‌های صحرا نشین اطلاق شده و جمع کلمه عرب نیست. به لحاظ قدمت نیز تقسیم‌بندی‌های مختلفی از عرب شده است، از جمله: بائده، عاربه و مستعربه، در قرآن کریم نیز این دو واژه در همین معنا به کار رفته است. «۱۰ بار واژه اعراب و ۱۱مرتبه واژه عربی آمده است.»


از جمله محل‌های سکونت عرب، منطقه جزیرة العرب است که به گفته ابن خلدون از سه طرف به دریا منتهی می‌شود؛ از شرق به دریای فارس، از جنوب به دریای هند و از غرب به دریای سرخ. به دلیل وجود دو اقلیم بیابانی و منطقه آباد در جنوب عربستان     شاهد دو نوع زندگی شهرنشینی در مکان‌های آباد و بدوی در بادیه بیابان و ریگزارها     می‌باشیم.


هر چند شرایط اقلیمی صحرا ویژگی‌های خاصی به زندگی اعراب می‌بخشد، اما در بین عرب، به ویژه شهرنشینان و بدویان منطقه حجاز، اختصاصات مشترک نیز یافت می‌گردد که آنها را از ابعاد مختلف می‌توان مورد بررسی قرار داد.

۳.۱ - قبیله

قبیله مهم‌ترین واحد اجتماعی و سیاسی است که به ریاست بزرگ قبیله (شیخ) بر مبنای عصبیت (مبتنی بر خون و نیای مشترک) استوار بود. طبقه اصیل، موالی (همپیمانان) و بردگان، سه طبقه اجتماعی موجود در قبیله بود.
[۷] سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۳۷.
همچنین به علت اهمیت نسب، نوع معیشت، جنگ و مسائلی از این قبیل پسران بر دختران ترجیح داشتند، هر چند زنان در جنگ و صلح نقش عمده‌ای ایفا می‌نمودند.
[۸] سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۵۱.
[۹] سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۵۶.
زنده به گور کردن نوزادان دختر نیز در بین برخی قبایل رواج داشت. (قبایل تمیم، قیس، هذیل، کنده، بکر و قریش)
[۱۰] سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۵۳.


۳.۲ - چادرنشینی

اعراب بدوی در چادر سکونت داشتند و امرار معاش آنان نیز از طریق حیواناتی چون شتر، گوسفند و بز، کوچ نشینی به دنبال یافتن مرتع، راهزنی و جنگ با سایر قبایل بود.
[۱۲] ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳، ص۲۷۹.


۳.۳ - قوانین خاص

زندگی قبیله‌ای ضمن داشتن قوانین خاص خود، باعث ایجاد سنت‌هایی چون حفظ نسب، حلف (هم پیمانی قبایل) و سنت جوار (حمایت از پناهنده) شده بود.
[۱۳] زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۱۷۰-۱۶۴.


۳.۴ - بت‌پرستی

رایج‌ترین دین آنان بت‌پرستی بود که برخلاف عرب جنوب در ضمن عبادت بت‌ها، الله نیز پرستش می‌شد، همچنین باورهای خرافی نقش عمده‌ای در اعتقادات آنها داشت.
[۱۴] زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۱۳۰.
[۱۵] زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۱۷۴.


۳.۵ - فرستادن اولاد به بادیه

برخلاف بی‌سوادی موجود،
[۱۶] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۲۰۸.
عرب به ویژه اعراب بدوی به لحاظ لهجه، لغت، عادات، خصلت‌ها و شعر و ادب برجسته‌تر از شهرنشینان بودند، به گونه‌ای که عرب‌های شهرنشین فرزندان خود را تا سنین پنج سالگی به بادیه می‌فرستادند که نمونه آن فرستادن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دایگی حلیمه سعدیه در بادیه می‌باشد.
[۱۷] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۱۶۵.
[۱۸] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۱۶۶.



تبار شناسی و ایام العرب (شرح وقایع جنگ‌های بین قبایلی در عصر جاهلیت) دو دانشی است که عرب جاهلی بدان‌ها بسیار توجه داشته است.
[۱۹] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۲۲۰-۲۱۷.
هرچند برخی خصلت‌ها همچون حلف، جوار، ادبیات برجسته و... در بین اعراب به چشم می‌خورد، اما گاه فارغ از ظاهر آن با باطنی بسیار ناپسند که نمونه آن را در افتخارات و اشعار جاهلی می‌توان دید مواجه می‌شویم.


امام علی (علیه‌السّلام) در یکی از توصیف‌های خویش از عرب جاهلی می‌فرمایند: خداوند رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در زمانی برانگیخت که:
«... شما بدترین دین را داشته و در بدترین خانه زندگی می‌کردید؛ میان غارها، سنگ‌های خشن و مارهای سمی خطرناک فاقد شنوایی به سر می‌بردید؛ آب‌های آلوده می‌نوشیدید و غذاهای ناگوار می‌خوردید؛ خون یکدیگر را به ناحق می‌ریختید و پیوند خویشاوندی را می‌بریدید؛ بتها میان شما پرستش می‌شد و مفاسد و گناهان شما را فراگرفته بود.»


پس از ظهور اسلام، اعراب به گونه‌های مختلف و با انگیزه‌هایی متفاوت به جمع مسلمانان پیوستند. گذشته از کسانی که از روی اخلاص مسلمان می‌شدند، بسیاری از قبایل پس از تشکیل حکومت نبوی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه، در سال نهم و دهم هجری به صورت وفود (گروه‌ها) به اسلام گرویدند. تعدادی از آنان نیز که بر بت‌پرستی خود مقاومت می‌نمودند با سریه‌هایی که از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت می‌گرفت تسلیم حکومت اسلامی می‌گشتند.
[۲۱] زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۵۵۰



قرآن کریم کفر و نفاق آن دسته از اعراب که ایمان نیاوردند را شدیدتر از سایرین معرفی می‌نماید. «الْاَعْرابُ اَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً وَ اَجْدَرُ اَلاَّ یَعْلَمُوا حُدُودَ ما اَنْزَلَ اللَّهُ عَلی‌ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ»
همچنین اعراب مسلمان را نیز به سه دسته تقسیم می‌نماید: کسانی که به خدا و رسول او ایمان آورده‌اند؛ «وَ مِنَ الْاَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ اَلا اِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فی‌ رَحْمَتِهِ اِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» اعرابی که اسلام آورده‌اند منتها ایمان در قلب آنان رسوخ نیافته است: «قالَتِ الْاَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْایمانُ فی‌ قُلُوبِکُمْ وَ اِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ شَیْئاً اِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
و افرادی که در زمره منافقان قرار دارند.: «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْاَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ اَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ اِلی‌ عَذابٍ عَظیمٍ»


۱. ابن منظور، ‌محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۵۸۶.    
۲. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، بغداد، مکتبة النهضة، ۱۹۷۶، ج۱، ص۲۹۴.    
۳. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، بغداد، مکتبة النهضة، ۱۹۷۶، ج۱، ص۲۹۵.    
۴. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۷.    
۵. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، بغداد، مکتبة النهضة، ۱۹۷۶، ج۷، ص۳۱۵.    
۶. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، بغداد، مکتبة النهضة، ۱۹۷۶، ج۷، ص۳۹۴.    
۷. سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۳۷.
۸. سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۵۱.
۹. سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۵۶.
۱۰. سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص۳۵۳.
۱۱. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۱۳.    
۱۲. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳، ص۲۷۹.
۱۳. زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۱۷۰-۱۶۴.
۱۴. زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۱۳۰.
۱۵. زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۱۷۴.
۱۶. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۲۰۸.
۱۷. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۱۶۵.
۱۸. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۱۶۶.
۱۹. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰، ص۲۲۰-۲۱۷.
۲۰. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی‌، قم، فرایض، ۱۳۸۵، چ سوم، ص۲۵.    
۲۱. زرگری نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ سوم، ص۵۵۰
۲۲. توبه/سوره۹، آیه۹۷.    
۲۳. توبه/سوره۹، آیه۹۹.    
۲۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۲۵. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اعراب بدوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۲۳.    






جعبه ابزار