اضطراب یهود (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند متعال در دلهاى يهود بنىنضير، وحشت و
اضطراب را القا میکند. همچنین سبب اضطراب و دلهره در دلهای يهوديان همپيمان با مشركان در
جنگ احزاب میشود.
خداوند متعال در دلهاى يهوديان همپيمان با مشركان در
جنگ احزاب، وحشت و اضطراب را القا میکند:
•• «وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا؛ و خداوند گروهى از اهل کتاب (= يهود) را که از آنان (= مشرکان عرب) حمايت کردند از قلعههاى محکمشان پايين کشيد و در دلهايشان رعب افکند؛ (و کارشان به جايى رسيد که) گروهى را به قتل مىرسانديد و گروهى را اسير مىکرديد!».
(صیاصى) جمع (صیصیه) به معنى قلعههاى محکم است؛ سپس به هر وسیله دفاعى نیز
اطلاق شده است؛ مانند شاخ گاو و شاخکى که در پاى خروس است.
اینجا روشن مىشود که یهود قلعههاى خود را در کنار
مدینه در نقطه مرتفعى ساخته بودند و بر فراز برجهاى آنها به
دفاع از خویشتن مشغول مىشدند.
(تعبیر به انزل (پایین آورد) نیز ناظر به همین معنى است).
سپس مىافزاید: (
خداوند در دلهاى آنها ترس و رعب افکند) (و قذف فى قلوبهم الرعب).
و سرانجام کارشان به جایى رسید که (گروهى را به قتل مىرساندید و گروهى را اسیر مىکردید) (فریقا تقتلون و تاسرون فریقا).
از جمله تعبیراتى که در
آیات فوق به چشم مىخورد این است که در مورد کشتهشدگان این
جنگ مىگوید (فریقا تقتلون) یعنى (فریقا) را مقدم بر (تقتلون) مىدارد؛ در حالى که در مورد اسیران (فریقا) را از فعل آن یعنى (تاسرون) مؤخر داشته است، بعضى مفسران در
تفسیر آن گفتهاند این به خاطر آن است که در مساله کشته شدگان، تکیه بیشتر روى اشخاص است؛ چراکه سران بزرگ آنها در این گروه بودند؛ ولى در مورد
اسارت، افراد سرشناسى نبودند که روى آنها تکیه کند، بهعلاوه این تقدیم و تأخیر، سبب شده که قتل و اسر (کشتن و اسارت) که دو عامل پیروزى بر دشمن است در کنار هم قرار گیرند و تناسب در میان آنها رعایت شود.
و نیز در نخستین آیه مورد بحث، پایین آوردن
یهود را از قلعههایشان، قبل از جمله (قذف فى قلوبهم الرعب) (خداوند در دلهاى آنها رعب وحشت افکند)
ذکر کرده است؛ در حالى که ترتیب طبیعى برخلاف این است؛ یعنى نخست ایجاد
رعب مىشود؛ سپس پایین آمدن از آن قلعههاى محکم، این به خاطر آن است که آنچه به حال
مسلمانان مهم و شادى بخش بوده و هدف اصلى را تشکیل داده است، در هم شکستن قلعههاى بسیار مستحکم آنها بوده است.
شأن نزول آيه، مربوط به يهوديان است كه در
جنگ احزاب به پيمانشكنى و حمايت از
مشرکان پرداختند.
خداوند متعال در دلهاى يهود بنىنضير،
اضطراب و دلهره ایجاد میکند:
•• «هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ؛ او کسى است که کافران اهل کتاب را در نخستين برخورد (با مسلمانان) از خانههايشان بيرون راند! گمان نمىکرديد آنان خارج شوند، و خودشان نيز گمان مىکردند که دِژهاى محکمشان آنها را از
عذاب الهى مانع مىشود؛ اما خداوند از آنجا که گمان نمىکردند به سراغشان آمد و در دلهايشان
ترس و وحشت افکند، بهگونهاى که خانههاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مىکردند؛ پس
عبرت بگيريد اى صاحبان
چشم!».
این آیه
تسبیح موجودات و
عزت و
حکمت خداى را که در آیه قبلى آمده بود تأیید مىکند، و مراد از جمله (آنان که از اهل کتاب
کافر شدند و خدا بیرونشان کرد)) قبیله بنى النضیر است که یکى از قبایل یهود بودند، و در بیرون شهر مدینه منزل داشتند، و بین آنان و
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عهدى بر قرار شده بود که همواره با هم به مسالمت زندگى کنند، دشمنان هر یک دشمنان دیگرى و دوستان هر یک دوستان دیگرى باشد. ولى بنىالنضیر این پیمان را شکستند، و رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلم) دستور داد تا جلاى وطن کنند که - ان شاء اللّه - شرح داست انشان در بحث روایتى آینده مىآید.
کلمه (حشر) به معناى بیرون کردن است؛ اما نه بیرون کردن یک نفر، بلکه یک
جمعیت، و نه به اختیار، بلکه به اجبار. و اضافه (اول الحشر) اضافه
صفت به موصوف، و به معناى حشر اولى است. و لام در (لاول) به معناى (فى - در) است، نظیر لامى که بر سر کلمه (دلوک) در جمله (اقم الصلوة لدلوک الشمس) آمده، یعنى
نماز بخوان در هنگام دلوک شمس.
و معناى آیه این است که: خداى تعالى همان کسى است که
یهودیان بنى النضیر را براى اولین بار از جزیره العرب از خانه و زندگیشان بیرون کرد. آنگاه به اهمیت جریان
اشاره نموده، مىفرماید: (ما ظننتم ان یخرجوا) یعنى: هیچ احتمال نمىدادید که دست از وطن خود کشیده بیرون روند، چون شما از این قبیله قوت و شدت و نیرومندى سابقه داشتید. (و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من اللّه) خود آنها هم هرگز چنین احتمالى نمىدادند، آنها پیش خود
فکر مىکردند قلعههاى محکمشان نمىگذارد خدا آسیبشان برساند، و مادام در آن قلعهها متحصن هستند،
مسلمانان بر آنان غلبه نمىیابند.
در این آیه با اینکه مىتوانست بفرماید (مانعتهم حصونهم من المسلمین) فرمود (من اللّه) و این بدان جهت است که در آیه قبلى اخراج آنان را به خدا نسبت داده بود. و همچنین در ذیل آیه، القاى رعب در دلهاى آنان را به خدا نسبت داد. از لحن این آیه استفاده مىشود بنى النضیر چندین قلعه داشتند، نه یکى، چون فرموده (حصونهم).
آنگاه به
فساد پندار آنان، و
خبط و اشتباهشان پرداخته، مىفرماید: (فاتیهم اللّه من حیث لم یحتسبوا) خداى تعالى از جایى و از درى به سراغشان آمد که هیچ
خیال نمىکردند. و منظور از (آمدن خدا) نفوذ
اراده او در میان آنان است؛ اما نه از راهى که آنان گمان مىکردند - که همان دژها و درهاست - بلکه از طریق باطنشان که همان راههاى قلبیشان است؛ لذا مىفرماید: (و قذف فى قلوبهم الرعب). و کلمه (رعب) به معناى خوفى است که دل را پر کند، (یخربون بیوتهم بایدیهم)،
معناى اینکه فرمود: (یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدى المؤمنین)
خانههایشان را به دست خود ویران مىکردند که به دست مسلمانان نیفتد. و این از قوت سیطرهاى بود که خداى تعالى بر آنان داشت، براى اینکه خانمانشان را به دست خود آنان و به دست مؤمنان ویران کرد. و اینکه فرمود: و به دست مؤمنان بدین جهت است خدا به مؤمنان دستور داده، و آنان را به
امتثال دستور و به کرسى نشاندن ارادهاش موفق فرموده بود. (فاعتبروا) پس پند بگیرید اى صاحبان
بصیرت، چون مىبینید که خداى تعالى یهودیان را به خاطر دشمنیشان با خدا و رسول چگونه در
بدر کرد.
بعضى از مفسرین گفتهاند: خود یهودیان خانههایشان را خراب کردند، تا بهتر بتوانند فرار کنند، و مؤمنین خانههاى ایشان را خراب کردند تا به آنان برسند.
بعضى دیگر گفتهاند: منظور از تخریب خانهها اختلال نظام زندگى است.
یهودیان به خاطر نقض عهد، خانههاى خود را خراب کردند؛ و منظور از خراب کردن آن به دست مؤمنین، این است که مؤمنین مأمور شدند با ایشان قتال کنند.
ولى هیچیک از این دو قول به نظر درست نمىرسد؛ زیرا ظاهر جمله (یخربون بیوتهم ...) این است که بیان باشد براى جمله (فاتیهم اللّه من حیث لم یحتسبوا) و معلوم مىشود که تخریب بیوت اثر
نقض عهد است، و بعد از آن واقع شده است، و وجه اول مىخواست بگوید: تخریب خانهها به نقشه خود
یهود بود، نه نقشه الهى. و وجه دوم مىخواست بگوید: تخریب خانهها عین
نقض عهد است، نه این که به راستى خانهها را خراب کرده باشند.
شأن نزول آيه، به يهود بنىنضير مربوط است كه در پى پيمانشكنى آنان و توطئه بر ضد رسول خدا (صلياللهعليهوآله)،
حکم اخراجشان از
مدینه صادر شد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۸۸، برگرفته از مقاله «اضطراب یهود».