• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسماء بنت نعمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسماء بنت نعمان همسر طلاق داده شده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود.



اسماء که از او با نام امیمهیا امامهنیز یاد می‌شود، دختر نعمان بن ابی الجون کندی است
[۳] معرفة الصحابه، ابونعیم الاصفهانی، ج۲۲، ص۳۴۵.
که نسب او به حارث بن عمرو مشهور به «آکل المرار» از بزرگان نجد می‌رسد.حارث را به سبب نجات یافتن از مرگ پس از خوردن گیاه تلخ مرار، به این نام می‌خواندند.برخی نیز او را از قبیله غفار دانسته‌اند.
[۶] المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۴.
قبیله او نزدیک محلی به نام «الشربه» در حوالی ربذه از توابع نجد
[۷] مراصد الاطلاع، عبدالمؤمن بغدادی، ج۲، ص۷۸۹.
سکونت داشت.


نعمان به سال نهم ق. همراه گروهی از قبیله‌اش به مدینه آمد و به اسلام گروید و سپس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خواست تا با دخترش ازدواج کند.اسماء در آن هنگام بیوه بر جای مانده از پسر عمویش بود
[۱۰] الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۵.
و به زیبایی شهرت داشت.
[۱۱] المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۶.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم این پیشنهاد را پذیرفت و ۵۰۰ درهم مهریه برایش قرار داد و ابواسید ساعدی را برای آوردن وی به مدینه، همراه نعمان فرستاد.ابواسید پس از سه روز اقامت در نجد و آموزش برخی ازاحکام و آداب اسلامی به اسماء، در ربیع الاول همان سال او را با شتر و در محملی پوشیده به مدینه آوردو در محل سکونت خود، محله بنی ساعده ، در یک خانه باغ (حائط)
[۱۴] عمدة القاری، عینی، ج۲۰، ص۲۳۱.
به نام شوط منزل داد.
[۱۵] مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۳۹.



زنان مهاجر و انصار که وصف زیبایی او را شنیده بودند، به دیدار وی می‌رفتند
[۱۶] المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۶.
و همین حسادت برخی از همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را برانگیخت و آن‌ها را به فکر چاره سازی برای سرنگرفتن این ازدواج انداخت. ابن عباس به پریشانی عایشه و رویکرد او در برابر ازدواج‌های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با زنان دیگر قبایل اشاره کرده است.حفصه و عایشه هنگام آرایش او، وی را فریفتند و از او خواستند تا برای عزیزتر شدن نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم هنگام ورود ایشان، بگوید: «از تو به خدا پناه می‌برم». رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با شنیدن این جمله، روی در هم کشید و فرمود: «به پناهگاه بزرگی پناه بردی.» سپس از خانه بیرون شد و با اهدای دو لباس کرباس به او، از ابواسید خواست تا اسماء را نزد خانواده‌اش باز گرداند.منابع تاریخی این رخداد را در ربیع الاول سال نهم ق. دانسته‌اند.
شواهد تاریخی دیگر نیز از این گونه حسادت‌ها، به ویژه درباره اسماء، حکایت دارد. بعدها نویسندگانی برای توجیه عدالت صحابه و تطهیر همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به عواملی دیگر برای بر هم خوردن این ازدواج پرداخته‌اند. از جمله آورده‌اند که اسماء متکبر بوده و هنگام دیدار با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خود را نجیب‌زاده و ایشان را مردی عادی
[۲۲] عمدة القاری، عینی، ج۲۰، ص۲۳۱.
(السوقه) نامید.
ضعف ایمان و تشکیک در نبوت حضرت نیز از دیگر علل یاد شده در این باره است. برخی شاهد این مطلب را سخن او هنگام شنیدن خبر مرگ ابراهیم فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دانسته‌اند: اگر محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرستاده خدا بود، محبوب‌ترین فرد نزد او از دنیا نمی‌رفت.
[۲۴] الکافی، کلینی، ج۵، ص۴۲۱.
ابن هشام (م. ۲۱۸ق.) علت جدایی پیامبر از او را بیماری پیسی در بدن او دانسته و گفته است که ایشان پس از دیدن نشانه‌های این بیماری، او را به خانواده‌اش باز گرداند.


در فرض صحت این عوامل نیز شواهدی بر توطئه برخی همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دلالت دارد. از آن جمله، تصریح دیگران به فریبکاریو همچنین سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است که پس از این رویداد، درباره همسران خود فرمود: «انهن صواحب یوسف وکیدهن عظیم: آن‌ها همچون زنان همراه یوسف هستند و نیرنگ آنان بزرگ است.»
[۲۸] فتح الباری، ابن حجر، ج۹، ص۳۱۳.
تکرار این دسیسه درباره چند تن دیگر از زنان عقد شده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز گزارش شده؛ همچون: جونیه کندیهکه برخی وی را همین اسماء بنت نعمان دانسته‌اند، ملیکه دخترکعب لیثیو عمره دختر یزید بن الجون الکلابیه.
پس از این رویداد، اسماء به میان قوم خود بازگشت و با سرزنش خانواده و بستگانش رو به رو شد.او از آن پس خود را الشقیه (زیان‌کار) می‌نامید.او بعدها با شخصیت‌های گوناگون همچون اشعث بن قیس کندی (م. ۴۰ق.) ،
[۳۶] دیوان المبتدا و الخبر، ابن خلدون، ج۲، ص۹۲.
مهاجر بن ابی امیه، قیس بن مکشوح مرادی (م. ۳۷ق.) و عکرمة بن ابی جهل (م. ۱۵ق.) ازدواج کرد.
[۳۷] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۵.
عمر در دوران خلافت خود سخت با ازدواج‌های او مخالفت می‌کرد؛ زیرا گمان داشت که او در شمار زنان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و امهات المؤمنین و ازدواجش پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم حرام است. اما اسماء با تکیه بر این که حکم حجاب زنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم درباره او جاری نشده است، خود را در شمار امهات المؤمنین نمی‌دانست.
[۳۸] المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۷.
البته تاریخ نگارانی چون بلاذری بر این باورند که وی پس از جدایی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم هرگز ازدواج نکرد و با کسی جز محارم خود دیدار نداشت.
[۳۹] انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۹۵.
وی در روزگار خلافت عثمان (۲۳ـ۳۵ق.) در حالی که از جدایی خود از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بسیار غمگین بود، در نجد درگذشت.
[۴۰] انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۹۵.



الاستیعاب : ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ الاصابه: ابن حجر (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش عادل عبدالموجود و علی معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ امتاع الاسماع: مقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۹ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ تاج العروس: الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر؛ دیوان المبتدا و الخبر: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق؛ السیرة النبویه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۶ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، ۱۳۸۳ق؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر؛ عمدة القاری: العینی (م. ۸۵۵ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ فتح الباری: ابن حجر (م. ۸۵۲ق.) ، بیروت، دار المعرفه؛ الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش؛ المحبر: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده؛ مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. ۷۳۹ق.) ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مسند احمد: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر؛ المعارف: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.) ، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، دار المعارف؛ معرفة الصحابه: ابونعیم الاصفهانی (م. ۴۳۰ق.) ، به کوشش العزازی، ریاض، دار الوطن، ۱۴۱۹ق.


۱. المعارف، ابن قتیبه، ص۱۴۰.    
۲. الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۹.    
۳. معرفة الصحابه، ابونعیم الاصفهانی، ج۲۲، ص۳۴۵.
۴. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۳.    
۵. تاج العروس، زبیدی، ج۷، ص۴۷۵، «مرر».    
۶. المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۴.
۷. مراصد الاطلاع، عبدالمؤمن بغدادی، ج۲، ص۷۸۹.
۸. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۵۷.    
۹. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۵.    
۱۰. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۵.
۱۱. المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۶.
۱۲. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۴.    
۱۳. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۳-۱۴۴.    
۱۴. عمدة القاری، عینی، ج۲۰، ص۲۳۱.
۱۵. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۳۹.
۱۶. المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۶.
۱۷. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۵.    
۱۸. المحبر، ابن حبیب، ص۹۴.    
۱۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۵۶.    
۲۰. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۶.    
۲۱. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۴، ص۵۹۰.    
۲۲. عمدة القاری، عینی، ج۲۰، ص۲۳۱.
۲۳. vالمعارف، ابن قتیبه، ص۱۴۰.    
۲۴. الکافی، کلینی، ج۵، ص۴۲۱.
۲۵. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۴، ص۱۰۶۲.    
۲۶. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۵۶.    
۲۷. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۴-۱۴۵.    
۲۸. فتح الباری، ابن حجر، ج۹، ص۳۱۳.
۲۹. المحبر، ابن حبیب، ص۹۵.    
۳۰. الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۹.    
۳۱. الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۲۰.    
۳۲. امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۰۱-۱۰۲.    
۳۳. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۸۷.    
۳۴. انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۵۷.    
۳۵. الطبقات، ابن سعد، ج۸، ص۱۴۶.    
۳۶. دیوان المبتدا و الخبر، ابن خلدون، ج۲، ص۹۲.
۳۷. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۵.
۳۸. المستدرک، حاکم النیشابوری، ج۴، ص۳۷.
۳۹. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۹۵.
۴۰. انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۹۵.



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«اسماء بنت نعمان».    




جعبه ابزار