اسحاقخان قرائی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسحاقخان قرائی، از رجال دورۀ
فتحعلی شاه قاجار . از تاریخ تولد و آغاز زندگی وی اطلاعی در دست نیست.
فتحعلی شاه برای فتح
خراسان و نابود کردن مدعیان از این ایالت، در
محرّم ۱۲۱۷ به خراسان لشکرکشید.
وی برای رسیدن به هدفش به حمایت امرای خراسان احتیاج داشت. اسحاقخان ابتدا متحد زمان شاه دُرّانی بود،
اما چون با لشکرکشی
فتحعلی شاه روبرو شد، او و دیگر خانهای خراسان مصلحت را در پیوستن به شاه
قاجار دیدند. اسحاقخان، برای نشان دادن حسن نیت خود، به
نیشابور رفت و در آنجا
جعفر خان بیات ، حاکم نیشابور، را که برضد فتحعلی شاه طغیان کرده بود، به اطاعت از شاه قاجار درآورد و او را با خود متحد کرد و هر دو
و نیز دیگر خانهای خراسان برای اظهار اطاعت به اردوی شاه قاجار پیوستند.
فتحعلی شاه
محمد علی
میرزا دولتشاه را، به همراه اسحاق خان قرائی، به تصرف
مشهد روانه کرد.
فتح مشهد چندین ماه طول کشید و در این بین اسحاق خان و طایفه قرائی نقش مؤثری در تصرف مشهد ایفا کردند.
در ۱۲۱۸
محمد ولی میرزا، پسر دوم فتحعلیشاه و داماد اسحاق خان، به والیگری خراسان گماشته شد. از آن پس، نفوذ اسحاق خان در خراسان افزایش یافت. اسحاق خان در فتح دیگر شهرهای خراسان نیز تأثیر بسیاری داشت، از جمله به همراه طایفه خود در فتح تُرشیز و غوریان شرکت کرد و بدین ترتیب، خود را بیش از پیش به
والی خراسان نزدیک گرداند.
به درخواست اسحاق خان،
والی گری غوریان به برادرزاده اش، یوسف علی خان، سپرده شد.
طولی نکشید که یوسف علی خان برضد
محمد ولی میرزا طغیان کرد و حاجی
فیروز، حاکم
هرات ، را به تصرف خراسان تحریک کرد،
ولی طغیان وی سرکوب شد و او را دستگیرکردند. اسحاق خان هرچه کوشید
محمد ولی میرزا، یوسف علی خان را نبخشید و سرانجام، او را کشت.
در ۱۲۲۷ فتحعلی شاه،
محمد ولی میرزا و اسحاق خان قرائی و
ناصرالدین توره (امیر
بخارا ) را به
تهران فراخواند و برای زحماتی که در خراسان کشیده بودند، به آنان التفات کرد.
اینکه از میان تمام خانهای خراسان، شاه قاجار از اسحاق خان به همراه حاکم خراسان دعوت کرده، نشان دهندۀ نفوذ فوق العادۀ اسحاق خان و احتمالاً وجود اختلافاتی بین اسحاق خان و
محمد ولی میرزا است. در ۱۲۲۸ خانهای خراسان، به رهبری اسحاق خان، در صحرای
گرگان گرد آمدند و هم قسم شدند تا
محمد ولی میرزا را از میان بردارند و در خراسان قدرت را بین خود تقسیم کنند.
اسحاقخان به
تربت حیدریه رفت و با خانهای کرد در ۲۷
شعبان ۱۲۲۸ در چناران دست به غارت زد.
محمد ولی میرزا، که از حضور اسحاق خان در این حملات بی خبر بود، او را به مشهد دعوت کرد و
محمد خان قاجار و
میرزا رضا قلی نوایی وزیر را به استقبال او فرستاد،
ولی اسحاق خان هر دو را زندانی ساخت و قلعه و شهر مشهد را به تصرف درآورد.
اسحاقخان،
محمد ولی میرزا را نیز زندانی نمود و خانهای خراسان (از جمله نجفقلی خان شادلو حاکم بزونجرد، بیگلرخان چاپشلو حاکم دره جز، سعادت قلی خان بغایرلو حاکم جهان ارغیان، و رضا قلی خان کرد زعفرانلو) را به مشهد دعوت کرد. در این جلسه
میرزا هدایت الله مشهدی (از روحانیان بانفوذ مشهد) از خانها خواست تا رهبری اسحاق خان را بپذیرند،
ولی آنان مخالفت کردند.
اسحاق خان که از حمایت خانها بی بهره مانده بود و میدانست به تنهایی حریف نیروهای شاه قاجار نمیشود، صلاح را در عذرخواهی از
محمد ولی میرزا دید. وی در ۲۸
رمضان همان سال، او را آزاد کرد و روز
عید فطر به مسند حکومت خراسان بازگرداند.
در پی این موضوع، اسحاق خان خبر سرکشی خانهای خراسان و حمایت خود را از
والی خراسان به اطلاع فتحعلی شاه رساند.
از آن پس، دشمنی پنهان اسحاق خان و
محمد ولی میرزا وارد مرحلۀ جدیدی شد و اسحاق خان کوشید فتحعلی شاه را راضی کند که حکومت خراسان را به شخص دیگری بدهد. در ۱۲۲۹ اسحاق خان پسرش، حسینعلی خان، را در ظاهر برای گرفتن حکومت
ترشیز (
کاشمر ) از شاه قاجار و در اصل برای درخواست برکناری
محمد ولی میرزا روانه تهران کرد.
فتحعلی شاه با درخواست واگذاری حکومت ترشیز به حسینعلی خان موافقت،
ولی با عزل
محمد ولی میرزا مخالفت نمود و معتمدالدوله
میرزا عبدالوهاب منشی الممالک را، برای ایجاد آرامش و کسب حمایت خانها، به خراسان فرستاد.
از آن طرف، اسحاق خان دست از تلاش برنداشت و شخصی به نام حسن بیگ قرائی را به تهران فرستاد تا مجدداً از فتحعلی شاه عزل
محمد ولی میرزا را بخواهد.
به سبب این حوادث،
محمد ولی میرزا از اسحاق خان
کینه شدیدی به دل گرفت،
ولی چون حسینعلی خان حاکم ترشیز بود ا قدامی نکرد، تا اینکه در ۱۲۳۱ که حسینعلی خان به مشهد رفته بود،
محمد ولی میرزا، اسحاق خان و حسینعلی خان را به حضور طلبید. در این مجلس، حسینعلی خان با
محمد ولی میرزا غیر محترمانه صحبت کرد و
محمد ولی میرزا بلافاصله دستور داد پدر و پسر را بکشند و نعش هر دو را در میدان ارک بیندازند و به ضبط داراییها و حبس وابستگان اسحاق خان اقدام کنند.
در اواخر ماه رمضان این خبر به فتحعلی شاه رسید. شاه قاجار در ظاهر
محمد ولی میرزا را سرزنش کرد،
ولی در باطن از کاهش قدرت خانهای خراسان و تقویت حکومت مرکزی در خراسان خشنود بود.
محمد ولی میرزا بعد از قتل اسحاق خان به تصرف شهرهایی پرداخت که بستگان اسحاق خان در آنجا حکومت میکردند. از جمله این شهرها، ترشیز و تربت حیدریه و سرجام خواف بودند. با روی گردانی طایفه قرائی، از بازماندگان اسحاق خان، این شهرها تحت تسلط دولت مرکزی درآمد.
(۱) رضا قلی خان هدایت، فهرس التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی و میر هاشم محدث، تهران ۱۳۷۳ش.
(۲) عبدالرزاق بیگ دنبلی، ماثرالسلطانیه (تاریخ جنگ های اول ایران و روس)، چاپ غلامحسین زرگرینژاد، تهران.
(۳) علیقلی
میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، چاپ جمشید کیان فر، تهران ۱۳۷۰ش.
(۴)
محمد تقی لسان الملک سپهر، ناسخ التواریخ، چاپ جمشید کیان فر، ج۱، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۵)
محمد تقی نوری، اشرف التواریخ، چاپ سوسن اصیلی، ج۱، تهران ۱۳۸۶ش.
(۶)
میرزا فضل الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۷) اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «اسحاق خان قرائی»، شماره ۷۲۷۲. zwnj;دانست به تنهایی حریف نیروهای شاه قاجار نمیtag dark_tag