استطاعت (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استطاعت به معنای توانایی قدرت انجام دادن کار یا
فعل از سوی
انسان از شرایط عمومی
تکلیف است که در کتب کلامی در شرایط تکلیف مطرح است و در
فقه به جای آن، بیشتر، واژۀ
قدرت بهکار میرود، و به مفهوم دوم (به تبعیّت از
قرآن کریم)، در باب
حج به کار رفته است.
استطاعت،
قدرت و قوت و وسع و طاقت در
لغت دارای معانی نزدیکی میباشند.
فقهای امامیه استطاعت را به زاد (توشه) و راحله (مرکب، وسیلۀ سفر)، تفسیر نمودهاند.
استطاعت یکی از شرائط
وجوب حج است،چنانکه فرمود: «وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ
حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً؛
، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند».
استطاعت بر دو گونه است:
قدرت عقلی بر انجام
مناسک حج را (اعم از پیاده و سواره، به آسانی و دشواری، با
عزّت و
ذلّت) استطاعت عقلی گویند.
قدرت ویژهای که
شارع مقدس، آن را در
وجوب حج معتبر دانسته است و بدون حصول آن (هرچند قدرت عقلی محقّق باشد)
حج واجب نمیگردد؛ و چنانچه انجام گیرد، از
حجةالاسلام کفایت نمیکند. لکن «اگر
حج بر او مستقر شود - به اینکه
شرایط حج کامل باشد و در رفتن به
حج اهمال نماید تا اینکه همه شرایط یا بعضی از آنها از دست برود - باید به هر شکلی که میتواند
حج را انجام دهد و اگر فوت کند چنانچه ترکهای داشته باشد
واجب است از طرف او
قضا شود و
تبرّع از او صحیح میباشد و بنا بر اقوی استقرار
حج در صورتی تحقق مییابد که شرایط
حج نسبت به
استطاعت مالی، بدنی و طریقی، تا زمانی که بتواند به وطنش برگردد باقی بماند و اما نسبت به عقل همینکه تا آخر اعمال
حج باقی باشد کفایت میکند. و اگر فقط
عمره یا فقط
حج به عهده او مستقر شود مثل کسی که وظیفهاش
حج افراد یا قران است، سپس استطاعتش از بین برود - حکم او هم همان است که گذشت - که به هر وجهی که میتواند باید انجام دهد، و در صورت فوت باید از طرف او قضا شود.»
استطاعت شرعی چهار رکن اساسی دارد که بدون حصول هریک از آنها، استطاعت محقّق نمیشود:
استطاعت مالی شامل چهار چیز است:
۱. آنچه حاجی مطابق شأن خود (اعم از خوردنی، نوشیدنی، پوشیدنی و دیگر وسائل لازم در
سفر حج) بدان نیاز دارد.
۲. مشهور
فقها در صورت عدم نیاز نیز وجود راحله را
شرط وجوب حج میدانند.
۳.
حجگزار باید مخارج خانوادهاش را تا زمان بازگشت از
حج داشته باشد.
و «بنا بر اقوی مقصود از
عائله کسانی هستند که عرفاً نفقه آنها بر او لازم باشد اگرچه شرعاً
واجب النفقه او نباشند.»
پس انسان نمیتواند به شوق
حج و به بهانه
حج واجب عائله خویش را بدون خرجی رها کند و اگر چنین کند
حج واجب حساب نمیشود.
چنانچه کسی از نظر مالی (در هر سه بعد یاد شده) هزینۀ
حج را برای فردی تأمین کند، با وجود استطاعت سربی، بدنی و زمانی،
حج بر او
واجب میشود که به آن، استطاعت بذلی میگویند.
۴.
حجگزار باید توانایی ادارۀ زندگی خود و خانوادهاش را پس از بازگشت از
حج داشته باشد؛ بهگونهای که به سبب هزینه کردن مال خود در
حج، از ابتلا به تنگدستی پس از مراجعت، بیم نداشته باشد. در
شرط بودن رجوع به کفایت، اختلاف است.
بیشتر فقها آن را
شرط میدانند.
امام خمینی که
رجوع به کفایت را بنا بر اقوی در حصول استطاعت معتبر میداند در توضیح آن میفرماید: «یعنی در برگشتن از
حج کاری یا چیزی که او را کفایت کند داشته باشد از قبیل
تجارت، یا
کشاورزی، یا
صنعت، یا منافع ملکی مانند باغ و دکّان و مثل اینها، بهطوری که بعد از برگشتن نیازی به دست دراز کردن جلوی مردم نداشته باشد و به سختی و حرج نیفتد. و همین که بر کسبی که مناسب شانش باشد یا تجارتی که بهواسطه اعتبار و آبرومندیاش بنماید توانایی داشته باشد کفایت میکند. و اگر امورش با مانند زکات و خمس بگذرد کفایت نمیکند و همچنین است با مانند درخواست کردن، مثل فقیری که عادتش این شده و توانایی بر کسب ندارد. و بنا بر اقوی چنین است کسی که حال او قبل از
حج و بعد از آن تفاوت نکند (و درهرحال نیازمند باشد). پس اگر اینها (حتی) مخارج رفتوبرگشت و خرج عایله را داشته باشند، مستطیع نیستند و
حج آنها از
حجة الاسلام کفایت نمیکند.»
برخوردار بودن راه و مقصد از
امنیّت لازم و عدم احساس خطر بر جان، مال یا آبروی خود در طول سفر و هنگام انجام مناسک که از آن به «
تخلیة السّرب» تعبیر میشود.
و
استطاعت طریقی نیز گفته میشود. امام خمینی در
تحریرالوسیله در توضیح آن مینویسد: «بهاینترتیب که در راه مانعی نباشد که با وجود آن، رسیدن به میقات یا تمام اعمال
حج امکان نداشته باشد وگرنه
حج واجب نیست. و همچنین است اگر بر جان یا بدن یا عرض یا مالش بترسد و راه فقط همین باشد یا همه راهها اینچنین باشند (که
حج بر او
واجب نیست)؛ و اگر راه دورتر ایمنی دارد باید از آن راه برود، و اگر در همه راهها چنین ترسی وجود داشته باشد و لیکن با دورزدن در شهرهای دوردست که راه مکه حساب نمیشوند امکان رسیدن به
حج باشد بنا بر اقوی
حج واجب نمیباشد.»
توانایی و سلامت جسمانی لازم برای رفتن به مکّه و انجام مناسک.
یعنی
استطاعت بدنی در
وجوب حج شرط است؛ «بنابراین بر مریضی که توانایی بر سوارشدن ندارد یا سوارشدن
موجب حرج بر او است ولو اینکه بر محمل و اتومبیل و هواپیما باشد،
واجب نیست.»
در اختیار داشتن زمان کافی برای انجام سفر و مناسک
حج.
این هم که به آن
استطاعت زمانی گفته میشود در
وجوب حج «
شرط است، پس اگر وقت تنگ باشد بهطوری که به
حج نرسد یا با مشقّت شدید برسد
واجب نیست.»
تحصیل استطاعت برای
حج،
واجب نیست.
در صورتی که انجام
حج مستلزم ترک
واجبی مانند نجات دادن جان مؤمنی یا ارتکاب حرامی مانند سوار شدن بر وسیلۀ سواری غصبی گردد که انجام یا ترک آن مهمتر از
حج باشد،
حج،
واجب نمیشود.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۵۷-۴۵۹. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «استطاعت»، تاریخ بازیابی ۹۶/۱۲/۲۱. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی