اسباب ابهام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسباب ابهام، عوامل وجود نوعی
ابهام در بعضی از آیات
قرآن را میگویند.
عواملی که باعث وجود نوعی
ابهام در بعضی از آیات
قرآن شده، را اسباب ابهام میگویند.
برخی از آیات قران کریم به نوعی ابهام دارند؛ دلایل ابهام آنها به شرح ذیل است:
رعایت اختصار، و اعتماد بر مطلبی که در آیه یا آیات دیگر بیان شده است؛ مثلا در آیه ۷
سوره فاتحه (صراط الذین انعمت علیهم...) ؛
نعمت داده شدهها مبهمند؛ ولی آیه ۶۹
سوره نساء ومن یطع الله والرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصالحین وحسن اولئک رفیقا) آنها را بیان کرده است.
چون مصداق خاص لفظ یا عبارتی، مشهور بوده است، دیگر نیازی به تصریح نبوده است؛ همان طور که
خداوند متعالی میفرماید: (وقلنا یا آدم اسکن انت وزوجک الجنة...) .
در این آیه، نام
همسر حضرت آدم علیهالسّلام یعنی
حوا علیهالسّلام را به سبب شهرتش مبهم گذاشته است.
کتمان و پوشیده داشتن نام کسی به جهت برخی مصالح؛ مانند: (ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاة الدنیا ویشهد الله علی ما فی قلبه وهو الد الخصام).
در این آیه، نام شخصی که
سخن او
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را به
تعجب واداشته نیامده است تا شاید از این طریق، دل او به
اسلام و
وحی متمایل، و
مسلمان شود. گفته شده نام این شخص
اخنس بن شریق بوده است.
۴. عدم فایده در اظهار؛ مانند: (او کالذی مر علی قریة وهی خاویة علی عروشها قال انی یحیی هذه الله بعد موتها...) .
اگر
خداوند به نام گوینده سخن فوق (عزیر)، تصریح میکرد، چندان تفاوتی نمیکرد و فایده خاصی بر آن مترتب نبود.
آگاهی دادن بر عمومیت مطلب و این که حکم آیه خاص نیست؛ به گونهای که اگر تعیین میشد، چنین معنایی افاده نمیکرد؛ مانند: (... ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله ورسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله...) .
بزرگداشت کسی یا گروهی با بیان وصف کامل؛ بی آن که از شخص، نامی برده شود؛ آن چنان که خداوند متعالی میفرماید: (والذی جاء بالصدق وصدق به اولئک هم المتقون).
به سبب
تحقیر شخصی، از او نامی نمیآید، و تنها به اوصاف تحقیرآمیز او اشاره میشود؛ مانند: (ان شانئک هو الابتر).
مراد از ضمیر «هو» در
آیه ،
عاص بن وائل است.
و نیز (ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا …)
که مراد،
ولید بن عقبه است.
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «اسباب ابهام».