ارتداد (کلام اسلامی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ارتداد یکی از اصطلاحات
علم کلام و
فقه و به معنای خروج از
دین اسلام است. فردی که از اول
مسلمان بوده و از دین خارج شده
مرتد فطری نام دارد. طبق نظر مشهور فقها، مرتد فطری توبهاش قبول نشده و مجازاتهای سنگین دارد. کیفر سنگین مرتد به خاطر این است که عقاید دیگران را تضعیف کرده و
حق معنوی آنان را ضایع کرده است. علت
مجازات، اظهار
عقیده است نه خود
عقیده قلبی، لذا با آزادی
عقیده منافات ندارد.
ارتداد در
لغت به معنای رجوع و بازگشتن آمده است.
و در اصطلاح دینی به معنای خارج شدن از اسلام و ورود به کفر میباشد.
خروج از دین دو صورت دارد:
۱. برگشت از دین اسلام و انکار آن؛
۲. انکار برخی از آموزههای مسلم و
ضروری دین.
فقها مرتد را به اعتبار سابقه اسلام وی به دو قسم فطری و ملی تقسیم کردهاند؛
مرتد ملی کسی است که ابتدا کافر بوده و سپس مسلمان شده و دوباره به کفر بازگشته است. و
مرتد فطری کسی است که از
پدر و
مادر مسلمان متولد شده و سپس تغییر
عقیده داده و
کافر شده است.
البته برخی مسلمان بودن ابتدایی والدین را در هنگام تولد فرزند کافی ندانستند و استمرار آن را نیز شرط کردهاند؛ بدین معنا که والدین فرزند به
اسلام خود باقی مانده و او را در محیطی اسلامی تربیت کرده و فرزند نیز با مشاهده اسلام والدین یا یکی از آنان، در دوران رشد و
بلوغ خود آیین اسلام را برگزیند. حال اگر بعد از آن راه ارتداد را پیش گیرد وصف ارتداد فطری تحقق مییابد. به دیگر سخن، مقصود پرورش و
تربیت کودک در زیر چتر تبلیغات اسلامی است، هر چند که والدین وی از هنگام تولد فوت کرده باشند.
استتابه به معنای درخواست
توبه از مرتد است. پس از اثبات ارتداد، نخستین وظیفه مومنان یا
حکومت اسلامی، دعوت شخص مرتد به اسلام و درخواست توبه از اوست. اگر مرتد بعد از استتابه اسلام را بپذیرد هیچ حکمی در مورد او اجرا نمیشود، اما اگر توبه نکند دیگر احکام ارتداد در مورد او اجرا میگردد. به نظر مشهور فقهای شیعه
وجوب درخواست توبه از مرتد، به مرتد ملی اختصاص دارد و در مورد مرتد فطری استتابهای نیست.
برخی از فقهای امامیه بین مرتد ملی و فطری فرقی نگذاشته و گفتهاند: بر حکومت اسلامی
واجب است توبه را بر همه مرتدان عرضه کنند و اگر آنان توبه کردند توبه آنها پذیرفته میشود.
بر مرتد واجب است که از عمل خود توبه کرده و به اسلام برگردد. هرگاه مرتد، خالصانه از درگاه الهی طلب بخشش کند، طبق آیات
قرآن کریم.
خداوند توبهاش را میپذیرد و
عذاب اخروی را از او برمیدارد. اما در صورتی که توبه او خالص نبوده و ظاهری
باشد، توبهاش پیش خداوند متعال پذیرفته نخواهد بود. نکته قابل توجه این است که بین پذیرش توبه مرتد از سوی خداوند و برداشته شدن آثار دنیوی و فقهی مترتب بر آن، هیچ تلازم ملازمهای نیست؛ چرا که رفع آثار فقهی و دنیوی مترتب بر
جرم و
گناه، بسته به جعل و تشریع
شارع مقدس است و گرنه توبه به خودی خود هیچ یک از این آثار را بر نخواهد داشت.
با توجه به این نکته فقیهان اسلامی با در نظر گرفتن
ادله فقهی، درباره مرتد ملی برآناند که توبهاش در دنیا نیز پذیرفته است و با پذیرش توبه او همه پیامدهای فقهی مترتب بر ارتداد مرتفع میشود
اما درباره مرتد فطری معتقدند که با توبه او، مجازاتهای دنیوی او که در روایات به آنها اشاره شده برداشته نمیشود و باید این مجازاتها را تحمل کند.
این مجازاتها عبارتند از:
الف. کشتن مرتد: مرتد فطری در هر صورت باید کشته شود و توبه او پذیرفته نیست ولی مرتد ملی در صورت توبه کشته نمیشود.
ب. نقض
زوجیت مرتد: زن یا مرد مسلمانی که از اسلام بازگشته و آیین دیگری برگزیند از همسر مسلمان خود جدا میگردد.
ج. تقسیم شدن اموالش: با ارتداد فرد مسلمان، اموال وی بین وراثش تقسیم میشود.
در اجرای حکم ارتداد از جمله کشتن مرتد، شرایطی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شرط مهم ارتداد یک شخص، این است که انکار آموزههای دین از سوی وی، بعد از این باشد که او آموزههای دین را با
برهان و
استدلال بدست آورده باشد و به اصطلاح، یقین او
یقین منطقی و معرفت شناختی باشد نه یقین روانی که از روی
جهل و تقلید از دیگران حاصل میشود. با توجه به این نکته اگر شخصی به خاطر قرار گرفتن در خانواده مسلمان، با تقلید از آنها مسلمان شد و سپس در اعتقادات خود دچار تردید شد و یا آنها را انکار کرد احکام ارتداد در مورد وی اجرا نمیشود. استاد
جوادی آملی در این باره میگوید:
ارتداد آن است که کسی محققانه دین را بپذیرد، سپس دین را کنار بگذارد، در ارتداد یک نکته مهم این است که پیش از این، دین را با برهان منطقی پذیرفته باشد... بنابراین ارتداد یعنی کسی که یقین معرفت شناختی دارد با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری نماید.
برخی ازاندیشمندان اسلامی بر این اعتقادند که ارتداد در صورتی ثابت میشود که فرد
اعتقاد قلبی و باطنی خود را ابراز کند و یا علاوه بر ابراز به ترویج و تبلیغ آن نیز اقدام کند و صرف انکار قلبی، موجب مرتد شدن فردی نمیشود.
حتی در صورتی که از راههایی دیگر به
عقیده باطنی او علم پیدا کنیم.
مرتد با توجه به انگیزه او به دو قسم تقسیم میشود:
- مرتد معاند، که غرض از ارتدادش، عناد و لجاجت با اسلام یا پیامبر است.
- مرتد
اعتقادی، که هدف وی عناد نیست، بلکه ارتدادش محصول
شک،
شبهه، جهل، تبلیغ مبلغان گمراه و یا اشتباهاتی است که در مطالعات برای او روی داده است.
احکام فقهی ارتداد، مختص صورت اول است که با وجود علم و آگاهی و از روی غرض ورزی به انکار و دشمنی با دین میپردازد.
برخی مرتد معاند را به دو قسم تقسیم میکنند:
- مرتدی که به صرف عناد از اسلام برگشته و در حال شک به سر میبرد یا آیین خاصی را برگزیده است، اما با این وجود دست به هیچ اقدام مسلحانه یا
فرهنگی مثل نشر و ترویج افکار باطل خود و تضعیف اسلام نمیزند و به زندگی شخصی خود با حفظ موضع عنادش مشغول است؛
- مرتدی که علاوه بر عناد، دست به انواع توطئه علیه اسلام میزند؛ برای مثال در صدد تضعیف باورهای دینی مسلمانان بر میآید و افکار انحرافی خود را در
جامعه اسلامی تبلیغ میکند یا دست به اقدام مسلحانه علیه اسلام میزند. این مرتد را میتوان «
مرتد فعال» نامید.
برخی، شرط اجرای حکم مرتد از جمله قتل را فعال بودن او میدانند.
میتوان در مورد علت مجازات سنگین فرد مرتد، به موارد زیر اشاره کرد:
قبلاً بیان شد که احکام ارتداد تنها درباره کسانی است که بعد از شناخت اسلام از آن دست برداشته و با اظهار و اعلان ارتداد خویش درصدد تبلیغ و ترویج باورهای کفرآمیز خود برآمدهاند، نه افرادی که در پی تحقیق درباره اصل یا ضروریات دین به شک و تردید افتادهاند و یا افرادی که بر اثر جهل و ناآگاهی تغییر
عقیده داده یا منکر برخی از ضروریات دین گشتهاند و یا کسانی که ارتداد خویش را اعلان و تبلیغ نمیکنند. با توجه با عین مطلب روشن میشود که ارتداد ماهیتی مجرمانه و عنادآمیز دارد. و علت وضع چنین حکم شدیدی برای مقابله با جرم مرتد این است که بازگشت این افراد از دین، از روی عناد و دشمنی و به قصد ضربه زدن به اسلام خواهد بود که نتیجه آن سست شدن
عقاید مسلمانان و نظام اسلامی که مبتنی بر باورهای دینی است، خواهد شد.
در آیهای از قرآن کریم به این نکته اشاره شده است:
«و قالت طائفة من اهل الکتاب آمِنوا بالذی انزل علی لذین آمَنوا وجهَ النهار و اکفروه آخرَه لعلهم یرجعون
و جمعی از
اهل کتاب گفتند: بروید در آغاز روز به آنچه بر مسلمانان نازل شده
ایمان آورید و در پایان روز کافر شوید تا مسلمانان از دین خود بازگردند.»
توجه به مضمون این آیه ما را به این نکته رهنمون میکند که در صدر اسلام مخالفان اسلام اعم از
یهودی و
مسیحی برای تضعیف روحیه مسلمانان و
عقلانیت شریعت اسلام به هم کیشان خود توصیه میکردند که به صورت ظاهری به آیین
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ایمان بیاورند و بعد از مدت کوتاه با ادعای این که این آیین، آیین حق و عقلانی نیست، از آن خارج شوید تا بدین سان در اسلام و روحیه مسلمانان آسیب و خلل وارد کنید تا آیین نو پای اسلام رو به افول نهد.
یکی از بزرگترین حقوق انسان بهره مندی او از نعمت دین است که از بالاترین نعمتهاست، زیرا که دین برنامه الهی است که خداوند متعال برای زندگی انسان، تشریع کرده است که در سایه آن سعادت دنیا و آخرت انسان تامین میشود. شخص مرتد، بخاطر اینکه بازگشت از دین خود را علنی ساخته و به صورت صریح در میان مومنان به تبلیغ عقاید خود میپردازد، باعث میشود که مومنان مخصوصا افرادی که از قدرت تحلیل کافی در مسائل دینی برخوردار نیستند، در معرض خطر بی ایمانی قرار بگیرند که قطعا این امر
مجازات متناسب با خود را خواهد داشت. اگر شخصی به صورت عمدی، کسی را بکشد استحقاق مرگ را دارد، زیرا که حق حیات ظاهری را از او سلب کرده است، این مجازات سنگین در مورد کسی که حق حیات معنوی که موجب سعادت دنیا و آخرت است- را سلب کرده باشد نیز باید اجرا شود چرا که ارزش و اهمیت
حیات معنوی بیشتر از
حیات ظاهری و مادی است.
یکی از مباحث مهم در مسئله ارتداد، توهم تنافی احکام آن با
آزادی عقیده است. به باور برخی، احکام مرتد را به سبب منافات آن با حق مسلم آزادی
عقیده نمیتوان پذیرفت. در این زمینه دو نوع شبهه را مطرح میکنند:
در این شبهه برخی حکم مرتد را مخالف
حقوق بشر میدانند؛ زیرا طبق
اعلامیه حقوق بشر، انسان در اختیار یا
ترک هر
عقیدهای آزاد است و حق دارد هر دینی را برای خود برگزیند یا اساساً همه ادیان را رها کرده و بی دین و ملحد زندگی کند و کسی حق ندارد او را به داشتن یک
عقیده ملزم کرده یا او را برای
ترک عقیدهای سرزنش یا مجازات کند، زیرا انتخاب یا
ترک یک
عقیده و مذهب حق هر انسانی است و نمیتوان کسی را برای استفاده از حق خودش مذمت یا مجازات کرد. برخی از روشنفکران در این زمینه گفتهاند:
اگر ما از منظر حقوق بشر و از دیدگاه
معرفت شناسی و خردسنجی به مساله ارتداد و تغییر نظر دینی و فکری نگاه کنیم، اصلاً به سراغ تمثیل «غده سرطانی» و «آلوده کردن اجتماع» و «تضییع
حقوق انسان» و نظایر آن نخواهیم رفت.
به باور این افراد، در حکم فقهی ارتداد حق انسانها در انتخاب
عقیده، و قدرت عقل انسانها در تشخیص حقیقت نادیده گرفته شده است.
در جواب این شبهه باید گفت که اسلام آزادی انتخاب
عقیده را کاملا محترم میشمارد و هرکسی را در انتخاب یا
ترک یک
عقیده خاص مورد پیگرد قرار نمیدهد ولی باید توجه داشت که احکام ارتداد چنانچه قبلا گفته شد به صرف
ترک دین اسلام و انتخاب دین دیگر به اجرا درنمیآید، مرتدی به مجازات میرسد که ارتداد خود را علنی کرده باشد و به تبلیغ و انتشار آن بپردازد که نتیجه آن، ضعیف شدن عقاید کسانی خواهد بود که توانایی تحلیل مسایل دینی را ندارند. و طبق
منشور حقوق بشر، آزادی یک فرد در صورتی به رسمیت شناخته میشود که به حقوق افراد دیگر لطمهای وارد نکند و فرد مرتد با این کار، حق معنوی دیگران را در معرض تهدید قرار میدهد. به بیان دیگر مجازات فرد مرتد به خاطر تغییر
عقیده نیست بلکه به خاطر این است که با به خطر انداختن عقاید دیگران، مرتکب
جرم شده است.
برخی دیگر معتقدند که حکم ارتداد در تعارض با برخی از
آیات قرآن کریم است؛ زیرا که برخی آیات دلالت بر آزادی انسان در انتخاب
عقیده میکنند و اجبار در پذیرفتن یا
ترک دین را رد میکنند. به عنوان نمونه آیات زیر قابل توجه است:
«لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی
در قبول دین اکراهی نیست؛ زیرا راه راست از راه انحرافی روشن شده است.»
«فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر
پس تذکر بده که تو فقط تذکر دهندهای. تو سلطهگر بر آنان نیستی (که بر ایمان) مجبورشان کنی.»
با توجه به مطالب مطرح شده، جواب این آیات روشن است. ارتداد صرف تغییر یا
ترک عقیده نیست تا با آزادی
عقیده مورد پذیرش آیات در تقابل باشد بلکه در آن، شخص مرتد کار مجرمانه انجام میدهد و علاوه بر اینکه از
اعتقاد خودش دست برمیدارد در جامعه اسلامی به تبلیغ و ترویج اعتقادات خود میپردازد و در نتیجه موجب سست شدن اعتقادات افراد دیگر میشود. لذا هرکس آزاد است
عقیده خودش را انتخاب کند ولی حق ندارد عقاید دیگران را در معرض تهدید قرار دهد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ارتداد»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۷/۱۵.