• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ادبیات ترکی پیش از اسلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَدَبیّات تُرْکی، به آثار ادبی شفاهی و مکتوب پدید آمده به لهجه‌های مختلف زبان ترکی در میان اقوام و ملل متکلم بدان‌ها اطلاق می‌شود. بنابراین هر گاه از ادبیات ترکی سخن گفته می‌شود، نه آن ترکان خاص و واقعی، بلکه همۀ این اقوام و نیز تمام اقوامی که در طول تاریخ زبان آنان را پذیرا و ترکی‌گوی شدند، مانند مردم ماوراء‌النهر، آناتولی، آذربایجان و اران، مدّ نظر قرار می‌گیرند.
[۱] Orkun، H N، ج۸، ص۳۴_۳۶، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.




ادبیات ترکی در دوره پیش از اسلام بر دو نوع می‌باشد:

۱.۱ - ادبیات شفاهی

ترکان نیز همانند اقوام و ملل دیگر پیش از آشنایی با خط و نگارش، ادبیات شفاهی داشته‌اند. طبق قراین و مدارک موجود دو گروه در خلق و انتشار و نقل ادبیات شفاهی در میان ترکان نقش عمده داشتند: گروه نخستین شمن‌ها یعنی روحانیان دینی آن مردم، و گروه دوم خنیاگران، که اغلب دوره‌گرد بوده‌اند. گروه نخست وظیفۀ تقدیم قربانی به خدایان، راهنمایی روان مردگان، رفع آزار روان‌های پلید و درمان بیماران را برعهده داشته‌اند و وظیفۀ خویش را با حرکات موزون، پای‌افشانی، طبل‌نوازی، زمزمه و خواندن عباراتی شعر‌گونه انجام می‌دادند، و گروه دیگر در جشن‌ها و شادی‌های مردم حضور می‌یافتند و برای آنان داستان نقل می‌کردند، و آواز می‌خواندند و ساز می‌نواختند و گاه نیز این وظایف دوگانه درهم آمیخته می‌شد و کسانی پدید می‌آمدند که هر دو وظیفه را به انجام می‌رسانیدند. اینان، به ویژه شمن‌ها در میان قوم‌های گوناگون ترک و حتی غیرترکان همسایۀ آنان مانند مغول‌ها و تنگوزها به نام‌های گوناگون نامیده می‌شدند. ترکان آلتایی و مغول‌ها آنان را قام و تنگوزها شمن (شامان) و یاقوت‌ها اویون، قرقیزها بخشی (باقشی) و اغوزها اوزان می‌نامیدند. در رهگذر این کنش‌های اجتماعی داستان‌هایی که آمیخته‌ای از نظم و نثر بود، پدید آمد و برخی از آن داستان‌ها از روزگار کهن تا امروز بازمانده، و در روایت‌های نوتر اندک‌اندک دیگرگون شده، و رنگ و شکل‌های گوناگون پذیرفته است. از آن گونه داستان‌ها در دوران‌های مختلف حتی روزگار متأخر نیز پدید آمده است.
[۲] کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۷۸، استانبول، ۱۹۲۶م.
[۳] کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ۸۶، استانبول، ۱۹۲۶م.
[۴] کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۹۵-۹۶، استانبول، ۱۹۲۶م.


۱.۱.۱ - چند نمونه ادبیات شفاهی

محققان ترک هر گروه و یا هر یک از آن داستان‌ها را به قومی از ترکی زبانان پیشین منسوب داشته‌اند: برخی را به گؤک ترک‌ها، برخی را به اویغورها، برخی دیگر را به اغوزها و حتی برخی را به سکاهای ایرانی منسوب کرده‌اند. از جملۀ آن‌ها این داستان‌ها را می‌توان برشمرد:
داستان الپ ار تونگا که بعدها با افراسیاب شاهنامۀ فردوسی تطبیق داده شده است.
[۵] Has Hacib، Y، ج۱، ص۴۳، Kutagu bilig، metin، ed، R R Arat، Istanbul، ۱۹۴۷.
[۶] کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۵۷- ۵۸، استانبول، ۱۹۲۶م.
[۷] Kaԫgarlı، M، ج۳، ص۳۶۸، Divanu lgat-it trk، tr A iekli، Istanbul، ۱۹۷۰.

داستان شو، قهرمانی که در برابر اسکندر مقدونی ایستاد،
[۸] Kaԫgarlı، M، ج۳، ص۴۱۲-۴۱۶، Divanu lgat-it trk، tr A iekli، Istanbul، ۱۹۷۰.
داستان اغوزخان (قاغان) نیای اغوزها (چ ۱۹۳۲، ۱۹۳۶م)، داستان بوزقورت (گرگ خاکستری)، داستان ارگنه قون (که این هر دو تنها در منابع مغولی بازمانده)، داستان آفرینش و داستان کوچ اویغوری.
[۹] Sepetioğlu، N، ج۱، ص۱۰۳، Trk destanları، Istanbul، ۱۹۷۲.
[۱۰] Ekiz، O N et al، ج۱، ص۷۱، İslamiyet ncesi Trk edebiyatı، Istanbul، ۱۹۸۶.

از داستان اغوز که مهم‌ترین آن داستان‌هاست، دو روایت اسلامی و غیراسلامی باقی‌مانده که نخستین آن‌ها فارسی است که در جامع‌التواریخ رشیدالدین فضل‌الله
[۱۱] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۴۸-۵۲، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
روایت، و دیگری ترکی است که به خط اویغوری تحریر شده است. در دومی از خداشناسی و اسلام آوردن اغوزخان سخنی به میان نیامده، اما هر دو هم‌زمان و در دوران پادشاهی محمود غازان‌خان، ایلخان مغول به نگارش درآمده است. فاروق سومر احتمال داده است که شاید دومی حتی در روزگار جانشینان غازان تحریر شده باشد.
[۱۲] Smer، F، ج۱، ص۳۷۴، Oğuzlar، Istanbul، ۱۹۸۰.
در این متن واژه‌های فارسی بسیار به کار رفته است. روایت رشید‌الدین توسط ابوالغازی بهادرخان به ترکی شرقی ترجمه شده است.
[۱۳] lmez، Z K، ج۱، ص۲۸، introd Sere-i terakime Ebulgazi Bahadurhan، Ankara، ۱۹۸۶.
[۱۴] Ǒgel، B، ج۱، ص۱۹۸، Trk mitolojisi، Ankara، ۱۹۸۹.

رشیدالدین فضل‌الله داستان اغوزخان را بی‌گمان از یک منبع شفاهی‌ترکی برگرفته‌ است و نظر زکی‌ولیدی‌طوغان
[۱۵] رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۱۱۸-۱۲۰، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
مبنی بر استفادۀ او از نوشته‌های فارسی و مغولی صایب به نظر نمی‌رسد، زیرا تمامی قراین حاکی از آن است که حتی راویان تاریخ مغول و نیاکان چنگیزخان برای رشیدالدین، ترک‌زبان بوده‌اند.
[۱۶] روشن، محمد و مصطفی موسوی، تعلیقات بر جامع التواریخ، ج۱، ص۵۹، (نک‌ : هم‌، رشیدالدین فضل‌الله).

نیز مـی‌توان از داستان‌های ددم قورقود (نسخۀ در سدن) یا دده قورقوت (نسخۀ واتیکان) نام برد و این داستان بخشی از اغوزنامه به شمار می‌رود کـه در دوران متأخر به تحریر درآمده است.
[۱۷] Smer، F، ج۱، ص۳۷۸، Oğuzlar، Istanbul، ۱۹۸۰.
[۱۸] Boratav، P N، ج۱، ص۴۶-۴۸، ۱۰۰ Soru da Trk halk edebyatı، Istanbul، ۱۹۷۳.
[۱۹] کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۶۳، استانبول، ۱۹۲۶م.


۱.۲ - ادبیات مکتوب

ادبیات مکتوب ترکی پیش از دورۀ اسلامی (غیر اسلامی) به دو گونه بازمانده است: گونۀ نخست سنگ‌ گورهایی است که از سدۀ ۸م به این سو در مغولستان و در کرانه‌های رود ینی‌سئی بازمانده است، و گونۀ دوم بیش‌تر ترجمه شده از سنسکریت، چینی، سغدی و جز آن‌ها ست. این آثار بیش‌تر در باب آیین‌های بودایی، مانوی و اندکی ترسایی و همچنین قطعاتی از یک شعر است که به باور برخی به مقوله‌های این آیین‌های سه‌گانه ارتباطی ندارد. بیشتر این نوشته‌ها در تورفان و پیرامون و نزدیکی‌های آن یافت شده است.

۱.۲.۱ - سنگ‌نبشه‌ها

سنگ‌نبشته‌ها سه گروه است: نخستین به گؤک ترک‌ها، دیگری به اویغورها، و گروه سوم به قرقیزها مربوط و منسوب است. پراهمیت‌ترین، مفصل‌ترین و ادیبانه‌ترین سنگ‌نبشته‌ها از آن گؤک ترک‌هاست و به ‌رغم آن‌که جوینی در سدۀ ۷ق/۱۳م در سفر خویش به مغولستان آن سنگ‌ها را در ساحل رودهای سلنگه و توغلا دیده، و در تاریخ جهان‌گشای گزارش کرده بود،
[۲۰] جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۴۰، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
شناسایی دوبارۀ آن‌ها از اوایل سدۀ ۱۸ م با کشف سنگ‌نوشته‌های ینی‌سئی در مجرای قدیمی رود اورخون در مغولستان و نزدیک خرابه‌های شهر قراقروم پایتخت مغولستـان
[۲۱] دایرةالمعارف فارسی، ج۲، ص۲۵۲۵.
آغاز، و سرانجام در اواخر سدۀ ۱۹م سنگ نوشته‌های اورخون نیز کشف گردید. نخست هیئت‌های علمی اعزامی روسی و فنلاندی آن‌ها را مورد بررسی قرار دادند و رونوشت آن‌ها را فراهم آورده و شناساندند و سپس ویلهلم تومسن دانمارکی به یاری متن چینی کتیبه‌ها، خط رونیک ترکی را رمز گشایی کرد و بازخواند و در میان سال‌های ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۶م متن تصحیح شده و ترجمۀ آن‌ها را به زبان فرانسه منتشر ساخت. هم‌زمان و پس از او نیز دانشمندان بسیاری در روسیه و کشورهای دیگر بر روی ایـن سنگ نبشته‌هـا به تحقیـق و بررسی پـرداختند.
[۲۲] Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۱۳_۱۱۶، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
[۲۳] Tekin، T، ج۱، ص۵-۱۲، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.


۱.۲.۱.۱ - نخسین سنگ‌نبشته‌ها

نخستین این سنگ‌نبشته‌های سه‌گانه از آن تونیوقوق وزیر چند تن از قاغان‌های گؤک ترک است که در رهایی آنان از اسارت چین و احیای پادشاهی آنان نقش مهمی ایفا کرده بود. او سنگ‌ نبشتۀ خود را اندکی پیش از مرگ خویش در حدود سال ۱۰۸ق/۷۲۶م پدید آورده است. کتیبۀ تونیوقوق اگر چه به اندازۀ دو کتیبۀ دیگر ماهرانه، سلیس و روان نیست و برخی ایرادهای زبانی بر آن وارد است، اما می‌توان آن را نوشته‌ای ادیبانه برشمرد. این کتیبه اندکی دورتر از دو سنگ نبشتۀ دیگر و در نزدیکی رود توغلا قراردارد.
[۲۴] Tekin، T، ج۱، ص۳۹-۳۸، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
[۲۵] Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
[۲۶] Kafes Oğlu، İ، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، Trk milli kltr، Ankara، ۱۹۷۷.
[۲۷] Kafes Oğlu، İ، ج۱، ص۶۴-۶۵، Trk milli kltr، Ankara، ۱۹۷۷.
دو سنگ نبشتۀ دیگر از آن بیلگه قاغان پادشاه گؤک ترک و برادر وی شاهزاده کول‌تیگین است و سنگ گور کول تیگین در ۷۳۱م اندکی پس از قتل وی و سنگ گور بیلگه قاغان که در زمستان ۷۳۴م درگذشته، در ۷۳۵م برافراشته و نویسانده شده، و هر دو به فرمان خواهر زادۀ آنان یوللوغ تیگین صورت پذیرفته است.
[۲۸] Tekin، T، ج۱، ص۱۲-۱۳، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.

اگر چه استنباط پژوهندگان آن است که گؤک ‌ترک‌ها زبان سغدی را که به خطی برگرفته از خط آرامی نوشته می‌شد، به عنوان زبان اداری به کار می‌برده‌اند و ترکی در این‌گونه موارد به کار نمی‌رفت، اما ویژگی‌های ساختاری و زبان نثر سنگ‌نبشته‌های اورخون و به‌ویژه این دو سنگ نبشتۀ اخیر نشان از زبانی‌ کارکرده و مکتوب و ادبی دارد‌.
[۲۹] Banarlı، N S، ج۱، ص۶۶، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
[۳۰] Banarlı، N S، ج۱، ص۵۳-۵۶، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
[۳۱] Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۱۷_۱۱۰، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
[۳۲] Czaplicka، M A، ج۱، ص۴۲-۴۳، The Turks of Central Asiain History and at the Present day، London/New York، ۱۹۷۳.
[۳۳] Czaplicka، M A، ج۱، ص۲۶، The Turks of Central Asiain History and at the Present day، London/New York، ۱۹۷۳.

متن هر سنگ‌نبشته، مفصل و بر روی تخته سنگ‌های چهار بر و با بلندی حدود چهار متر نوشته شده است.
[۳۴] Tekin، T، ج۱، ص۱۲-۱۳، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
سنگ نبشته‌های اورخون ضمن برخورداری از اهمیت تاریخی قابل توجه، نخستین نوشته‌های ادبی زبان ترکی به شمار می‌روند.
[۳۵] Banarlı، N S، ج۱، ص۶۹-۷۲، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.


۱.۲.۱.۲ - گروه دوم سنگ‌نبشته‌ها

گروه دوم سنگ‌نبشته‌ها از آن اویغوران است. اندکی پس از سقوط قطعی فرمانروایی گؤک ترک‌ها، قوم دیگری از هم‌زبانان آنان که اویغور نامیده می‌شدند، در ۱۲۷ق/۷۴۵م بر جای آنان نشستند و فرمانروایی مغولستان را به دست گرفتند. در سنگ نبشتۀ بیلگه‌قاغان ضمن گزارش جنگی با آن قوم از آنان به نام اویغور و از فرمانروای‌شان با عنوان ایلتبر یاد شده است که پس از شکست به سوی شرق (چین)، گریخته‌اند. حکومت اویغورها نزدیک به ۱۰۰ سال پایدار ماند، اما آنان در ۲۲۵ق/۸۴۰م از قرقیزها به‌سختی شکست خوردند و به ناچار به شرق و غرب پراکنده شدند.
[۳۶] Orkun، H N، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۸، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
[۳۷] Meydan Larousse، ج۱۲، ص۴۵۳.
اویغوران شکست خورده، بعدها در کانسو (دون هوانگ در چین شمالی) و در حوزۀ رود تاریم (تورفان) دو حکومت (خاقانی) نیمه مستقل تحت حمایت چین تشکیل داد‌ند و به کلی شهرنشین شدند،
[۳۸] Meydan Larousse، ج۱۲، ص۴۵۳.
[۳۹] Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۵۰، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
حکومت شاخۀ غربی آنان پس از قدرت یافتن قراختایی‌ها و استقرار آنان در ترکستان و ماوراء‌النهر به تابعیت آن دولت درآمدند و هنگام ظهور چنگیز در سدۀ ۱۳م نیز به وی پیوستند و متابعت او را پذیرا شدند و سرزمین آنان نیز در عهد مغول در قلمرو جغتای پسر دوم چنگیزخان قرار گرفت. گزارشی از مسلمان‌ستیزی آنان در آغاز پادشاهی منگوقاآن در دست است، اما آنان پس از آن اندک‌اندک مسلمان شدند و اینک بیش‌تر مسلمانان چین اویغوران‌اند.
اویغوران بی‌گمان مانند دیگر قبیله‌های ترک زبان و مغول در آغاز و پیش از فرمانروایی یافتن، بر آیین شمنی بودند، اما در این دوره بر اثر روابط فرهنگی و نظامی که با چین داشتند و به سبب آن‌که سرزمین آنان گذرگاه بازرگانان ملل مختلف و به ویژه بازرگانان با فرهنگ سغدی بود، با آیین ‌مانوی آشنا شدند و به سال ۱۴۵ق/۷۶۲م ایلتبر آنان بوقوقاغان آیین مانوی را به عنوان مذهب رسمی دربار و سرزمین خود اعلان داشت.
[۴۰] Barthold، WW، ج۱، ص۴۳، Kutadgu biliğin zikrettigi Buğrakan kimdit، Kutadgu biliğ، Wien.
[۴۱] دکره، فرانسوا، مانی و سنت مانوی، ج۱، ص۱۵۲، ترجمۀ عباس باقری، تهران، ۱۳۸۳ش.
در همان روزگار، مسیحیت نسطوری از سوی گروهی از آنان پذیرفته شده بود. آنان بعدها به واسطۀ سغدیان با آیین بودا آشنا شدند و این آیین به ویژه پس از شکست و پراکندگی آنان و به خصوص در میان اویغورانی که به غرب روی آورده بودند، رواج عام یافت و دو آیین پیشین را واپس راند. اما اسناد به دست آمده در تورفان نشانگر آن است که آیین مانوی و کمتر از آن آیین ترسایی تا قرنها در میان آن‌ها رواج داشته است.
از اویغوران چند سنگ‌نبشته بازمانده که مهم‌ترین آن‌ها سنگ‌نبشته‌های تاریات، شینه ـ اوسو و تس است و این سه سنگ نبشته به روزگار فرمانروایی بایان چور (مویون چور، حک‌ ۱۲۸- ۱۴۲ق/ ۷۴۶ - ۷۵۹م)، برافراشته و نوشته شده است.
[۴۲] Meydan Larousse، ج۱۲، ص۴۵۳.
[۴۳] Banarlı، N S، ج۱، ص۲۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
[۴۴] Orkun، H N، ج۱، ص۲۲۶، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
[۴۵] Orkun، H N، ج۱، ص۱۶۳-۱۸۴,، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
زبان این سنگ‌نبشته‌ها چندان تفاوتی با زبان سنگ‌نبشته‌های گؤک ترک‌ها ندارد و خط به کار رفته در آن‌ها نیز همان خط رونیک است.
[۴۶] Banarlı، N S، ج۱، ص۲۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
سنگ نبشتۀ دیگری در شهر قرابلغسون (قارابالغاسون) پایتخت اویغوران از سدۀ ۹م بازمانده که بیش‌تر اهمیت آن بدان سبب است که در کنار متن ترکی با خط رونیک ترجمۀ چینی و ترجمۀ سغدی آن نیز آمده است.
[۴۷] تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۳۶۱، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد و از سنگ نبشتۀ دیگری به نام بوگوت نیز چنین برمی‌آید که زبان سغدی از سدۀ ۶م زبان رسمی و اداری گؤک ترکان بوده است و این سنگ نبشته (قرابلغسون) نقش و اهمیت زبان و خط و فرهنگ سغدی را در آسیای میانه بیش‌تر می‌نمایاند و مستندتر می‌سازد.
[۴۸] تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۴۹] Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۵۶، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.

اویغورها در سده‌های بعد خط سغدی را برای نوشتن زبان خویش به کار بردند. آنان در روزگار ظهور چنگیزخان این خط را به مغولان آموختند.
[۵۰] جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۷- ۱۸، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
اگر چه خط رسمی جمهوری مغولستان در سدۀ ۲۰م به سریل تبدیل شد، آن خط هنوز در مغولستان درونی (چین) رواج دارد و بر روی اسکناس‌های جمهوری چین چاپ می‌شود و یادگاری از فرهنگ ایرانی به شمار می‌رود. سنگ‌نبشته‌های اویغوری از نظر مندرجات تاریخی و احتوای بر واژگان ترکی و جنبۀ ادبی نسبت به سنگ نبشته‌های اورخون در جایگاه نازل‌تری قرار دارد.
از قرقیزها که در سرزمین‌های غربی‌تر و در دشت‌های کرانۀ رود ینی‌سئی می‌زیستند و فرمانروایی را از دست اویغوران به‌درآورده بودند، سنگ نبشته‌های کوچک و بزرگ چندی در همان کرانه‌ها باقی‌مانده است، اگر چه برخی از محققان آن‌ها را از سنگ‌نبشته‌های اورخون کهن‌تر می‌انگاشتند، اما اینک محرز گردیده است که آن کتیبه‌ها از هر لحاظ اهمیت کمتری نسبت به سنگ‌نبشته‌های پیشین دارد و در سده‌های ۹ و ۱۰م نوشته شده است.
[۵۱] Orkun، H N، ج۱، ص۴۱۵، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
[۵۲] Banarlı، N S، ج۱، ص۵۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
[۵۳] Clauson، G، ج۱، ص۱۷، An Etymological Dictionary of Pre-thirteenth Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۹.


۱.۲.۱.۳ - ادبیات مکتوب تورفان

پس از سنگ‌نبشته‌ها، بازمانده‌های ادبیات مکتوب ترکی پیش از اسلام عبارت است از نوشته‌هایی که در اواخر سدۀ ۱۹ و اوایل سدۀ ۲۰م در شهر کوچو (قچو) در شرق تورفان که مرکز امارت اویغوران بوده، و نیز در کانسو به ویژه در غارهای نزدیک دون‌هوانگ کشف گردیده، و بیش‌تر به آثار تورفان معروف است.
[۵۴] ج۱، ۱۵۲، Caferoğlu، A، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
[۵۵] ناطق، ناصح، بحثی دربارۀ زندگی مانی و پیام او، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۵۶] ناطق، ناصح، بحثی دربارۀ زندگی مانی و پیام او، ج۱، ص۵۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۵۷] دکره، فرانسوا، مانی و سنت مانوی، ج۱، ص۱۵۲، ترجمۀ عباس باقری، تهران، ۱۳۸۳ش.
آثار تورفان به زبان‌های تخاری، فارسی میانۀ پارتی و ساسانی، سغدی، چینی، فارسی دری، ختنی، مغولی، سنسکریت و ترکی و با الفبای سغدی، برهمی، اندکی رونیک، اویغوری (سغدی) و مانوی نوشته شده است، اما نوشته‌های ترکی اویغوری بیشترین آن‌ها را تشکیل می‌دهد. نوشته‌های اویغوری مجموعۀ تورفان اکثر متون دینی مسیحی، مانوی و بیش‌تر از همه بودایی است و اغلب آن‌ها ترجمه‌هایی است از متون دینی آن آیین‌ها در زبان‌های گوناگون. با بررسی متون تورفان چند سرایندۀ اویغور نیز شناسایی شده‌اند از جمله می‌توان از: کول ترقان، پاراتیا یاشیری، اسیغ توتونگ، چسوها توتونگ، کالیم کیشی و سینگقوسالی توتونگ نام برد که در ترجمۀ متن‌های دینی دست داشته‌اند.
[۵۸] Czaplicka، M A، ج۳۲، ص۸۱، The Turks of Central Asiain History and at the Present day، London/New York، ۱۹۷۳.

در میان آثار تورفان برگی کاغذ یافت شده است که دو منظومۀ ترکی (اویغوری) را در بردارد و سرایندۀ آن آپرینچور تیگین است. برخی از پژوهندگان ترک سروده‌های او را غیردینی و از قبیل کوگ
[۵۹] تورخان، سه مقاله، لندن، ۱۹۹۸م.
تلقی کرده‌اند
[۶۰] Tekin، T، ج۱، ص۴۰-۴۴، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
و او را نخستین شاعر ترک زبان دانسته‌اند که اثری از وی بازمانده است.
[۶۱] Arat، R R، ج۱، ص۱۴، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
[۶۲] Kabaklı، A، ج۲، ص۱۳، Trk edebiyatı، Istanbul، ۱۹۶۶.
آپرینچور که شاید بخش نخست نام او همان آفرین فارسی باشد، تیگین (شاهزاده) لقب داشته‌، و بدین سبب از نجبا و اشراف‌زادگان نیمۀ دوم سدۀ ۸ و نیمه نخست سدۀ ۹م
[۶۳] Tekin، T، ج۱، ص۴۱، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
برشمرده شده است. به باور آن محققان پیش‌تر از این جوجو، شاعر ناشناختۀ ترکی که در دیوان لغات الترک از او یاد شده،
[۶۴] Kaԫgarlı، M، ج۳، ص۲۳۸، Divanu lgat-it trk، tr A iekli، Istanbul، ۱۹۷۰.
اما سروده‌ای از وی نیامده، نخستین شاعر ترک تلقی می‌شده است.
[۶۵] Arat، R R، ج۱، ص۱۴، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
[۶۶] Kabaklı، A، ج۲، ص۱۳، Trk edebiyatı، Istanbul، ۱۹۶۶.
شعر بازمانده از آپرینچور به سروده‌های مانوی مانندگی بسیار دارد.
[۶۷] Arat، R R، ج۱، ص۴۴۲، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
[۶۸] Arat، R R، ج۱، ص۱۶، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
[۶۹] Arat، R R، ج۱، ص۱۰، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
از میان آثار تورفان سکیزیو کمک (هشت تومار) وآلتون یاروق (نورزرین) که هر دو از متون مقدس بودایی است،
[۷۰] Banarlı، N S، ج۱، ص۷۶-۷۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
به ویژه دومی که داستان‌های بسیاری را در بردارد و متن اصلی آن به زبان سنسکریت است که از آن زبان به چینی و توسط سالی توتونگِ بیش بالیغی از چینی به ترکی اویغوری ترجمه شده، از اهمیت بیشتری برخوردار است و می‌توان آن‌ها را متون ادبی به شمار آورد، اگر چه بیش‌تر محققان ترک متون اویغوری را به عنوان آثار ادبی، چندان بهایی نمی‌دهند.
[۷۱] Banarlı، N S، ج۱، ص۷۶، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.



۱. Orkun، H N، ج۸، ص۳۴_۳۶، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
۲. کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۷۸، استانبول، ۱۹۲۶م.
۳. کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ۸۶، استانبول، ۱۹۲۶م.
۴. کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۹۵-۹۶، استانبول، ۱۹۲۶م.
۵. Has Hacib، Y، ج۱، ص۴۳، Kutagu bilig، metin، ed، R R Arat، Istanbul، ۱۹۴۷.
۶. کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۵۷- ۵۸، استانبول، ۱۹۲۶م.
۷. Kaԫgarlı، M، ج۳، ص۳۶۸، Divanu lgat-it trk، tr A iekli، Istanbul، ۱۹۷۰.
۸. Kaԫgarlı، M، ج۳، ص۴۱۲-۴۱۶، Divanu lgat-it trk، tr A iekli، Istanbul، ۱۹۷۰.
۹. Sepetioğlu، N، ج۱، ص۱۰۳، Trk destanları، Istanbul، ۱۹۷۲.
۱۰. Ekiz، O N et al، ج۱، ص۷۱، İslamiyet ncesi Trk edebiyatı، Istanbul، ۱۹۸۶.
۱۱. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۴۸-۵۲، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۲. Smer، F، ج۱، ص۳۷۴، Oğuzlar، Istanbul، ۱۹۸۰.
۱۳. lmez، Z K، ج۱، ص۲۸، introd Sere-i terakime Ebulgazi Bahadurhan، Ankara، ۱۹۸۶.
۱۴. Ǒgel، B، ج۱، ص۱۹۸، Trk mitolojisi، Ankara، ۱۹۸۹.
۱۵. رشیدالدین فضل‌الله، جامع‌التواریخ، ج۱، ص۱۱۸-۱۲۰، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۱۶. روشن، محمد و مصطفی موسوی، تعلیقات بر جامع التواریخ، ج۱، ص۵۹، (نک‌ : هم‌، رشیدالدین فضل‌الله).
۱۷. Smer، F، ج۱، ص۳۷۸، Oğuzlar، Istanbul، ۱۹۸۰.
۱۸. Boratav، P N، ج۱، ص۴۶-۴۸، ۱۰۰ Soru da Trk halk edebyatı، Istanbul، ۱۹۷۳.
۱۹. کوپریلی، فؤاد، تورک ادبیاتی تاریخی، ص۶۳، استانبول، ۱۹۲۶م.
۲۰. جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۴۰، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
۲۱. دایرةالمعارف فارسی، ج۲، ص۲۵۲۵.
۲۲. Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۱۳_۱۱۶، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
۲۳. Tekin، T، ج۱، ص۵-۱۲، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
۲۴. Tekin، T، ج۱، ص۳۹-۳۸، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
۲۵. Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
۲۶. Kafes Oğlu، İ، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷، Trk milli kltr، Ankara، ۱۹۷۷.
۲۷. Kafes Oğlu، İ، ج۱، ص۶۴-۶۵، Trk milli kltr، Ankara، ۱۹۷۷.
۲۸. Tekin، T، ج۱، ص۱۲-۱۳، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
۲۹. Banarlı، N S، ج۱، ص۶۶، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
۳۰. Banarlı، N S، ج۱، ص۵۳-۵۶، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
۳۱. Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۱۷_۱۱۰، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
۳۲. Czaplicka، M A، ج۱، ص۴۲-۴۳، The Turks of Central Asiain History and at the Present day، London/New York، ۱۹۷۳.
۳۳. Czaplicka، M A، ج۱، ص۲۶، The Turks of Central Asiain History and at the Present day، London/New York، ۱۹۷۳.
۳۴. Tekin، T، ج۱، ص۱۲-۱۳، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
۳۵. Banarlı، N S، ج۱، ص۶۹-۷۲، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
۳۶. Orkun، H N، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۸، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
۳۷. Meydan Larousse، ج۱۲، ص۴۵۳.
۳۸. Meydan Larousse، ج۱۲، ص۴۵۳.
۳۹. Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۵۰، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
۴۰. Barthold، WW، ج۱، ص۴۳، Kutadgu biliğin zikrettigi Buğrakan kimdit، Kutadgu biliğ، Wien.
۴۱. دکره، فرانسوا، مانی و سنت مانوی، ج۱، ص۱۵۲، ترجمۀ عباس باقری، تهران، ۱۳۸۳ش.
۴۲. Meydan Larousse، ج۱۲، ص۴۵۳.
۴۳. Banarlı، N S، ج۱، ص۲۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
۴۴. Orkun، H N، ج۱، ص۲۲۶، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
۴۵. Orkun، H N، ج۱، ص۱۶۳-۱۸۴,، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
۴۶. Banarlı، N S، ج۱، ص۲۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
۴۷. تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۳۶۱، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
۴۸. تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۳۵۷، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
۴۹. Caferoğlu، A، ج۱، ص۱۵۶، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
۵۰. جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۷- ۱۸، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۲۹ق/۱۹۱۱م.
۵۱. Orkun، H N، ج۱، ص۴۱۵، Eski Trk yazıtları، Ankara، ۱۹۸۷.
۵۲. Banarlı، N S، ج۱، ص۵۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
۵۳. Clauson، G، ج۱، ص۱۷، An Etymological Dictionary of Pre-thirteenth Century Turkish، Oxford، ۱۹۷۹.
۵۴. ج۱، ۱۵۲، Caferoğlu، A، Trk dili tarihi، Istanbul، ۱۹۷۰- ۱۹۷۴.
۵۵. ناطق، ناصح، بحثی دربارۀ زندگی مانی و پیام او، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۵۷ش.
۵۶. ناطق، ناصح، بحثی دربارۀ زندگی مانی و پیام او، ج۱، ص۵۴، تهران، ۱۳۵۷ش.
۵۷. دکره، فرانسوا، مانی و سنت مانوی، ج۱، ص۱۵۲، ترجمۀ عباس باقری، تهران، ۱۳۸۳ش.
۵۸. Czaplicka، M A، ج۳۲، ص۸۱، The Turks of Central Asiain History and at the Present day، London/New York، ۱۹۷۳.
۵۹. تورخان، سه مقاله، لندن، ۱۹۹۸م.
۶۰. Tekin، T، ج۱، ص۴۰-۴۴، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
۶۱. Arat، R R، ج۱، ص۱۴، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
۶۲. Kabaklı، A، ج۲، ص۱۳، Trk edebiyatı، Istanbul، ۱۹۶۶.
۶۳. Tekin، T، ج۱، ص۴۱، Orhun yazıtları، Ankara، ۱۹۸۸.
۶۴. Kaԫgarlı، M، ج۳، ص۲۳۸، Divanu lgat-it trk، tr A iekli، Istanbul، ۱۹۷۰.
۶۵. Arat، R R، ج۱، ص۱۴، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
۶۶. Kabaklı، A، ج۲، ص۱۳، Trk edebiyatı، Istanbul، ۱۹۶۶.
۶۷. Arat، R R، ج۱، ص۴۴۲، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
۶۸. Arat، R R، ج۱، ص۱۶، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
۶۹. Arat، R R، ج۱، ص۱۰، Eski Trk ԫiiri، Ankara، ۱۹۹۱.
۷۰. Banarlı، N S، ج۱، ص۷۶-۷۷، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.
۷۱. Banarlı، N S، ج۱، ص۷۶، Trk edebiyatı tarihi، Istanbul، ۱۹۷۱.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ادبیات ترکی»، شماره۵۸۵۴.    




جعبه ابزار