« تفجع » از «فجعه» به معنای دردمند بودن و از سردردناله سردادن است. تنها ادات تفجع «ویل» است؛ مانند: (قال یا ویلتا اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب فاواری سوءة اخی فاصبح من النادمین)؛ «گفت وای بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از (زمره) پشیمانان گردید».