احیای روحیه شهادتطلبی پس از واقعه کربلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احیای روحیه شهادت طلبی، یکی از بازتابهای اجتماعی واقعه
کربلا است. روحیه شهادت طلبی و
جانبازی در راه
اسلام یکی از عوامل گسترش و تقویت اسلام در دوران
نبی اکرم (علیهالسّلام) بود که پس از ایشان و در دوران سه خلیفه نخستین، آن روحیـه کـم کـم رو به ضعف نهاد و این انحراف در اواخر عمر
معاویه و آغاز حکومت
یزید به اوج خود رسید. قیام امام حسین این وضع را به هم ریخت و سنت
ایثار و
شهادت را در جامعه اسلامی از نو زنده کرد.
شهادت ارزشى است كه اگر جامعه به استقبال آن برود، اعضاى آن با
امنیت خاطر به زندگى اجتماعى خود، كه جايگاه كسب معرفت،
کمال و
سعادت است، مشغول خواهند بود و اين مطلوب هر انسان كمال جو و طالب زندگى ابدى است. شهادت نقش بسیار حساسی در تاریخ
اسلام و
امت اسلامی داراست. این امر از ابتدای ظهور اسلام تاکنون وجود داشته است و جای تردید نیست که یکی از عوامل پیشرفت اسلام ـ در کنار عوامل دیگری چون جذابیت تعالیم اسلام و انطباق آن با
فطرت انسانها و رهبری نمونه رسـول خـدا –
ایمان واقعی مسلمانان و فداکاری و
جانبازی آنان در راه اسلام و
قرآن بوده است. چنین روحیهای در دوران
نبی اکرم (علیهالسّلام) باعث گسترش و تقویت اسلام شـد. این ارزش بزرگ با نام
حسین بن علی (علیهالسّلام) در فرهنگ سیاسی
تشیع آمیخته شده است. حسين بن على(عليه السلام) با علم به شهادت ره
کربلا را پيش گرفت.
سرانجام، آن حضرت با شهادتش راه جاودانگى را به بشر آموخت و با خون سرخش نسخه آزادگى نگاشت و از فرداى
عاشورا، ارزش هاى اسلامى و انسانى احيا گشت و آنانى كه از ترس جان در مقابل
عبیدالله، زاده مرجانه، تن به ذلت دادند، در مجلس عبيدالله فرياد زدند و مرگ سرخ را برگزيدند و بر بيدادگرى ابن مرجانه شوريدند. افرادى چون
عبدالله بن عفیف ازدی، عليه عداوت عبيدالله بر اهل بيت رسول الله شوريدند و شهادت را در آغوش گرفتند
و اين شهادت طلبى، حتى سفير روم را در جاى ننشاند و او نيز فرياد كرد و سر مظلوم كربلا را در آغوش گرفت و به استقبال شهادت رفت.
از آن پس تا به امروز هر آزاده اى ره سالار شهيدان در پيش گرفته و با اقتدا به آن امام همام، در مقابل ظلم ايستاده و مرگ سرخ را برگزيده است تا هم خود ماندگار شود و هم جامعه را از آلودگى ها پاك سازد و تا اين روحيه در خلق و خوى بشر بوده و هست، هيچ ظلمى پايدار نمانده و هيچ ظالمى ماندگار نخواهد بود. همان گونه كه بنى اميه پس از شهادت حسين و يارانش، ريشه كن گرديدند.
جای تردید نیست که یکی از عوامل پیشرفت
اسلام ـ در کنار عوامل دیگری چون جذابیت تعالیم اسلام و انطباق آن با
فطرت انسانها و رهبری نمونه رسـول خـدا – ایمان واقعی مسلمانان و فداکاری و
جانبازی آنان در راه اسلام و قرآن بوده است. چنین روحیهای در دوران نبی اکرم (علیهالسّلام) باعث گسترش و تقویت اسلام شـد؛ اما در دوران سه خلیفه نخستین، به دلیل فاصله گرفتن مردم از اسلام راستین و آرمـان هـای نبوی، و سرازیر شدن
غنایم به مرکز
خلافت و عوامل دیگر، آن روحیـه کـم کـم رو به ضعف نهاد. در زمان
حکومت بنی امیه این وضع روزبه روز بدتر شد. در عصر
معاویه زنـدگی مردم عادی به گونهای شد که یگانه هدف هر فرد عادی، زندگی شخصی اش بود و تنها امر مهمی که همواره چشم نگران مردم را در پی خـود داشـت، مقرریهایی بود که حکومت به مردم میداد. از این رو مردم سخت مراقب بودند که در جریان تحولات اجتماعی، زندگی آرامشان به خطر نیفتد و به این منظور، فرمانهای امیران و رهبران خود را بی کم و کاست اجرا میکردند و از هرکس، به هر نحوی که حکومت را به دست میگرفت، اطاعت میکردند. این انحراف در اواخر عمر معاویه و آغاز حکومت
یزید به اوج خود رسید. در آن زمان، بیشتر بزرگان قبایل و رجال دینی، مطیع زر و زور بودند؛ به ویژه در عصرامـام حسین، شیوخ قبایل و رجال دینی، نوکران پول و مال بودند و به سادگی
وجدان و
انسانیت خود را در برابر مال و ثروت ناچیز دنیا میفروختند. طبیعی است که در چنـان شرایطی، مردم نیز در مقابل زورگویان سر تسلیم و کرنش فرود میآوردند و به رغـم آگاهی از خباثتها و انحرافات یزید و عبیدالله، از آنها اطاعت میکردند. همه اینها دست به دست هم داد و روحیه فداکاری و گذشت در راه دین، و شجاعت و شهادت طلبی را در مردم آن عصر به نابودی کشاند، و ترس و زبونی را جایگزین آن کرد؛ به طوری که برای مثال در کوفه، با یک تهدید دروغین
عبیدالله بن زیاد درباره آمـدن لشکر شام، مردمی که چنان پرشور با
مسلم بیعت کرده بودند، بـه سـرعت از گردش پراکنده شدند و او را تنها وانهادند.
قیام امام حسین این وضع را به هم ریخت و سنت ایثار و شهادت را در جامعه اسلامی از نو زنده کرد. امام حسین با قیام خود، پرده ازروی زندگی ننگین و همـراه با ذلت مسلمانان برداشت و راه زندگی باعزت، و شهادت با افتخار را پیش پای آنان نهاد؛ راهی که تا امروز عاملی حیاتی برای حفظ اسلام و مکتب تشیع باقی مانده است. امام حسین برای این هدف متعالی، یعنی احیای دین و ارزشهای الهی و
سنت نبوی، قیام کرد و در این راه جان خود و بهترین یارانش را فدا کرد و به همگان نشان داد که چگونه باید در راه خدا از همه چیز گذشت.
مصعب بن زبیر نیز گرچه مانند برادرش
عبدالله، میانهای با اهل بیت نداشت و برای خلافت برادرش تلاش میکرد، در آخرین ساعات مقاومت خود در مقابل سپاه بنی امیه، آن گاه که خود را در آستانه کشته شدن دید، مقاومت خود را سرمشق گرفته از پایداری سیدالشهدا (علیهالسّلام) معرفی کرد و در قالب شعری گفت:
فان الالی بالطف من آلهاشم | | تاسوا فسئوا للکرام التاسیا |
| | |
«آن پیش گامان بنیهاشم در کربلا پایداری کردند و برای همه بزرگواران، سنت پایداری را سرمشق نهادند».
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۲۴۱-۲۴۳.